دیجیتال: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵:
 
اولین بار در تاریخ 1388 بود که کریم فیضی - نویسنده، محقق و استاد دانگشاه - در مقاله ای که در چندین نشریه معتبر منتشر کرد، از مفهوم دیجیتالیسم به عنوان یک فلسفه استفاده کرد و بعد ها در چندین مقاله دیگر به تشریح آن پرداخت.
 
او در یکی از اصلی ترین مقالات خودش چنین می نویسد:
 
درفضاي مرگ فاصله و پايان هجران و غربت، چندين پرسش جدي و غول آسا ومهيب خود را نشان مي‌دهد كه نمونه‌اش عبارتند از: 1- سرانجام اين ارتباطات 2- جايگزين‌هاي مفاهيمي چون دوري و فاصله و غربت و هجران 3- سرنوشت ناب و خالص بودن روابط عاطفي 4- تبعات عادي شدن ارتباطات عاطفي و غيرعاطفي 5- آسيب‌هاي اين نوع از ارتباطات 6- راهكارهاي آسيب‌زدايي از آنها. موارد ياد شده را اگر بخواهيم در قالب سوال در بياوريم، اين پرسش‌ها خود را نمايان خواهند ساخت كه: پايان و انجام اين اندازه از ارتباط چيست و حاصل آن به‌لحاظ انساني و مواريث زندگي چه مي‌تواند باشد؟ آيا به راستي اين اندازه از ارتباطات، با اين درجه از شدت و سرعت ضروري است؟ چه ميزان از وقت و توان و انرژي و هزينه انسان بايد صرف ارتباطات شود؟ در ميان ارتباطاتي كه امروزه وجود دارد، چه مقدار از آنها درست و چه ميزان از آنها نادرست است؟ آيا ارتباط ديجيتالي و الكترونيكي، ارتباطي واقعي است و از ارتباط‌هاي حضوري و محسوس كفايت مي‌كند؟ آسيب‌هاي ارتباط‌هاي جديد چيست؟ خطاها و اشتباه‌ها و مشكلات و نارسايي‌هايي كه از اين نوع ارتباطات حاصل مي‌شود، چه چيز مي‌تواند باشد؟ آيا آنچه شوق و اشتياق و تمايلات عاطفي دقيق و اصل خوانده مي‌شد و در گذشته به صورتهاي گوناگون، از پس غم هجران و شوق رسيدن به ميهن و آغوش خانه و خانواده خود را نمايان مي‌كرد، با ارتباط‌هاي مدرن امروزي محقق مي‌شود؟ تكليف وطن و ميهن و خانه و مفهوم خانواده‌ چه مي‌شود؟ آيا آنچه ميراث و ادبيات دوري و هجران را در طول هزاران سال شكل مي‌داد، محكوم به زوال و از بين رفتن است؟ آيا رابطه بي‌فاصله جديد، ادبياتي به جاي خواهد داشت كه بتوان به آن استناد كرد و آن را در كنار مجموعه ادب گذشته قرار داد؟ اعتبار آنچه زبان و املا و انشاي روابط امروزي را تشكيل مي‌دهد، تا چه حد است؟ تا چه اندازه از زبان و ادب و مواريث گذشته بهره‌ مي‌برد؟ همزباني انساني آن درچه حد و در چه پايه‌اي است؟ اصالت آن چگونه قابل ارزيابي است؟ در ادامه اين پرسش‌ها، پرسش‌هاي بي‌شمار ديگري وجود دارد كه از منظرهاي گوناگون و چشم‌انداز‌هاي شخصي و غيرشخصي ديگري مي‌توان به آنها پرداخت.
حاصل كلام اين است كه: بايد ديد شبكه، سيستم و نوعيت و اسلوب ارتباطي جديد، تا چه اندازه انساني است؟ گذشته از كم گسترده و امكان موفور و پرشتاب، از چه كيفيتي برخوردار است؟ فرايند دروني آن، از چه ميزان عاطفه و اصالت برخوردار است؟ آيا به لحاظ اخلاقي متناسب با خواست‌ها و نياز‌هاي انساني هست يا نمي‌توان زمينه‌هاي اخلاقي بر‌ايش در نظر گرفت!؟ گذشت زمان چه تاثيري در ماده و محتواي آن ايجاد خواهد كرد؟ آيا تكراري شدن آن، موجب كاسته شدن از دلالت‌هاي انساني وعاطفي و اخلاقي آن نخواهد شد؟
 
دربازگشت به موضوع اين بحث و نوشتار، پرسش عمده و اصلي اين است كه : زندگي در بي‌فاصله و بي‌فاصلگي و فقدان دوري و عصر نزديك و روزگار بي‌غربت و هجران چگونه است و در ادامه خويش چه شكل و محتوايي خواهد يافت؟ جايگاه مناسبات اصيل و عاطفي درآن چيست و درمتن زندگي بي‌فاصله و الكترونيك با حوادث و وقايعي پيش بيني نشده از نوع مرگ و بيماري چگونه بايد روبرو شد؟ آيا زبان موجود در دنياي ديجيتال ، داراي آن اندازه جامعيت و بلاغت هست كه بتوان آن را كامل و مكفي دانست؟ يك پرسش هم اين استكه آيا ديجيتاليسم قابل پرسش است و آيا مي توان توقع پاسخ از ديجيتاليسم داشت ؟
 
خط ۱۵:
 
 
 
مقالات کریم فیضی درباره دیجیتال
با مراجعه به سایت روزنامه اطلاعات می توان مقالات کریم فیضی درباره دیجیتالیسم را مورد مشاهده قرار داد. کریم فیضی با نگارش مقاله ای با عنوان وجود و ماهیت فضای مجازی به کاوش در فلسفه دیجیتالیزم و فلسفه و دیجیتالیزم همت گماشته است که کاری است علمی و خلاقانه. از این رو از کریم فیضی می توان با عنوان «فیلسوف دیجیتالیزم» یاد کرد.
 
با مراجعه به سایت روزنامه اطلاعات و دیگر نشریات تخصصی می توان مقالات کریم فیضی درباره دیجیتالیسم را مورد مشاهده قرار داد. کریم فیضی با نگارش مقاله ای با عنوان وجود و ماهیت فضای مجازی به کاوش در فلسفه دیجیتالیزم و فلسفه و دیجیتالیزم همت گماشته است که کاری است علمی و خلاقانه. از این رو از کریم فیضی می توان با عنوان «فیلسوف دیجیتالیزم» یاد کرد.
 
 
سطر ۲۲ ⟵ ۲۴:
 
کریم فیضی در چند مقاله دیگر به تشریح ماهیت و هویت فضای مجازی و مهم تر از از آن ابزارهای دیجیتالیته پرداخته است. او در مقاله ای با عنوان «گذرگاه جهان» جهان امروز را حاصلی می داند که همچون قطرات باران از گلوی ابزارهای دیجیتال تراوش می کند و در زمین منجمد می شود. او در مقاله ای دیگر با عنوان «دیجیتال و باید» به طرح دیدگاه هایی نو می پردازد که تا امروز کمتر فیلسوف و محققی به طرح آنها پرداخته است.
 
 
ذهن به عنوان پایه دیجیتالیسم
 
همچنن کریم فیضی در سلسله مقالاتی پیرامون ذهن، تشابهات ذهن امروزی با ابزارهای دیجیتال را مورد بررسی قرار داده و روابط متقابل ذهن و کارکردهای سایبرنتیک را تشریح کرده است.
 
 
کریم فیضی و مقالات دیجیتالیته
 
تلاقی سایبرنتیک و ژنتیک عنوان مقاله ای دیگر از کریم فیضی است که به تفسیر و تشریح دیجیتالیته از نظر کریم فیضی می پردازد. در حقیقت کریم فیضی اولین نویسنده شناخت دیجیتال در این است.