تفسیر رایج و عوامانه این است که دست تقدیر به عنوان یک عامل نامریی و مرموز، گریبان هر انسانی را گرفته و از بدو تولد تا لحظه مرگ او را به همان جهتی که میخواهد هدایت میکند و انسان خواه ناخواه، همان مسیر را طی کرده و هیچگونه حق انتخاب ندارد.<ref name="csr"/>
<ref>جبر و سرنوشت</ref><ref>متن پررنگ</ref>'''
'''تقدیرگرایی در ایران'''
در ایران تقدیرگرایی ریشه عمیقی در ذهنیات و خلقیات ایرانیان از جمله فضلا و ادبای ما دارد تا جایی که بسیاری از شاعران در ظاهر به تناسب قافیه و در باطن به دلایل محتوایی تدبیر را در برابر تقدیر قرار داده و آن را بیارزش نمایاندهاند؛ مثلاً نظامی میگوید:
« حسابی برگرفت از روی تدبیر
نبود آگه ز بازیهای تقدیر»
یا عبارتها و ضربالمثلهایی در مذمت تدبیر وجود دارد مانند:
«تقدیر چو سابق است تدبیر چه سود؟» و «تقدیر برابر با ترک تدبیر است» یا «کسی که ترک تدبیر کند به تقدیر راضی شود».
با توجه به اینکه تدبیر معادل قدیمی چیزی است که امروزه مدیریت خوانده میشود طبیعی است که در جهانی که براساس مدیریت و تدبیر اداره میشود چنین نگرشی چه پیامدهای منفی و ویرانکنندهای خواهد داشت. جالب است که در همین ایران مطالعات و پژوهشهایی صورت گرفته که بر نقش منفی تقدیرگرایی صحّه میگذارند. مثلاً پژوهشی نشان میدهد که وجود و تسلط ساخت اقتدارگرایانه در خانوادهها سبب میشود زمینه برای پرورش و پذیرش تقدیرگرایی در کودکان این خانوادهها بیشتر شود که با نظریه لوئیس مطابقت دارد که معتقد بود: ساخت اقتدارگرای خانوادهها موجب ترویج تقدیرگرایی میشود.
بحث در مورد راه مقابله با تقدیرگرایی مجالی دیگر را میطلبد. امّا بدون تردید یک عنصر ضروری دراین راه پیگیری مطالبات از طریق سازمانهای اجتماعی است.
برای مبارزه با تقدیرگرایی باید بر جنبههایی از فردگرایی غلبه کرد که تقویتکننده این تصور هستند که هر فرد باید خودش به تنهایی و در انزوا، با واقعیت زندگی خود مقابله کند و موقعیت یا شکست تنها به فرد بستگی دارد و سرنوشت افراد ربطی به هم ندارد. حال آنکه سازمانهای اجتماعی براین اساس بنا نهاده میشوند که افراد علائق، مطالبات و منافع مشترکی دارند که باید آگاهی خود نسبت به آنها را افزایش دهند و به پیگیری آنها بپردازند و بدانند که اگر جهان آنها تغییر نمیکند به خاطر تفرقه و انزوای فردی آنان است؛ بهعبارت دیگر تبدیل شبهآگاهی طبیعی به آگاهی تاریخی کلید ماجراست که در جستوجوی یک هویت نوین اجتماعی تجلّی مییابد.
در ویکیپدیا در مورد تقدیر اینچنین آمده است:
« حاصل چنین فکری همان است که « بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین». خوب یا بد، زشت یا زیبا، خوشبخت یا بدبخت، زندگی میگذرد و گذران آن هم چندان تحت اختیار من و ما نیست. نقص بزرگ این تفکر این است که در آن همه چیز حوالت به تقدیر میشود و کمتر جایی برای کوشش و سعی میماند، اما در کنار آن تساهل و مدارای بهشدت عجیبی وجود دارد، چراکه بدها نیز به اندازه خوبان قابل احترام هستند و صحنه نمایش با آنها جذاب میشود».
برای انسانهای بزرگ، بنبستی وجود ندارد زیرا آنها بر این باورند که یا راهی خواهند یافت، یا راهی خواهند ساخت و بهیاد داشته باش که هرگز نگرانی، از غصههای فردا نمیکاهد بلکه فقط شادی امروز را از بین میبرد.
و کلام آخر از شکسپیر:
همواره بکوشید آنچه را دوست دارید بهدست آورید وگرنه مجبورید آنچه را که بهدست میآورید دوست داشته باشید
== ادبیات فارسی ==
|