گشتالت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
JYBot (بحث | مشارکت‌ها)
Aslani.ali1983 (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷:
 
== نظریه گشتالت ==
گشتالت در آلمانی به معنای «انگاره» (configuration) یا شکل (form) است. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که گرچه تجربه‌های روانشناختی از عناصر حسی ناشی می‌شوند، اما باخود این عناصر تفاوت دارند. [[روانشناسان گشتالت]] معتقد بودند که یک ارگانیزم چیزی به تجربه می‌افزاید که در داده‌های حسی وجود نداردوندارد و آنها آن چیز را سازمان (organization) نامیدند و همانطورکه بیان شد گشتالت در آلمانی به معنی سازمان است.
طبق نظریه گشتالت ما دنیا را در کل‌های معنی‌دار تجربه می‌کنیم و محرک‌های جداگانه را نمی‌بینیم و کلا هرآنچه می‌بینیم محرک‌های ترکیب یافته در سازمان‌ها(گشتالت‌ها)یی است که برای ما معنی دارند.
 
طبق این نظریه '''کل چیزی فراتر از مجموع اجزای آن است'''. برای مثال مابا گوش فرا دادن به نت‌های مجزای یک ارکستر سمفونی قادر به درک تجربه گوش دادن به خود آن نیستیم ودرو در حقیقت موسیقی حاصل از ارکستر چیزی فراتر از مجموع نت‌های مختلفی است که توسط نوازندگان مختلف اجرا می‌شود. آهنگ دارای یک کیفیت منحصر به فرد ترکیبی است که بامجموعبا مجموع قسمت‌های آن متفاوت است.
 
== چگونگی شکل‌گیری نظریه گشتالت ==
[[مکس ورتایمر]] در راه تعطیلات هنگام مسافرت با قطار به شهر [[رایلند]] به یک اندیشه تازه دست یافت. او دریافت که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند، در بیننده این تصور را ایجاد می‌نمایند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو می‌رود(درست همانند آنچه که در کارتون‌های انیمیشن اتفاق می‌افتد و ما بادیدن پشت سرهم چند نقاشی تصور می‌کنیم که یک موجودیت واحد در حال تحرک را می‌بینیم) . وی پس از این تجربه قطار را ترک نمود و یک [[حرکت‌نما]] (stroboscope) خریداری نمود و در اتاقی که برای اقامت کرایه کرده بود با آن تعداد زیادی آزمایش انجام داد. او دریافت که در صورتی که چشم محرک را به طریق معینی ببیند در شخص تصور حرکت ایجاد می‌شود و این را [[پدیده فای]] نامید. این کشف تاثیری عمیق برتاریخ روانشناسی به جای نهاد.