یکی از ۱۲ تعلیم اجتماعی [[دیانت بهائی]] این است که [[دین]] باید مطابق [[علم]] و [[عقل]] باشد.
سطر ۶ ⟵ ۷:
</ref>
عبدالبهاء میگوید: «...دین با علم توأم است زیرا دین و علم هر دو حقیقت است اگر دین مخالف حقیقت باشد وهم است و هر مسئلهٔمسئلهی دینی که مخالف علم صحیح و عقل کامل باشد شایان اعتماد نه. پس تقالید و رسوماتی که منافی علم و ترقّی است باید زائل نمود...»<ref>پیام ملکوت، عبدالحمید اشراق خاوری، ص ۵۹</ref>
[[عبدالبهاء]] دین را مروّج علم میداند و اظهار میدارد که هرگاه یک [[دین]] الهی ظهور کرده، علوم و فنون نیز توسط پیروان آن دین و حتی مردمان دیگر، پیشرفت زیادی حاصل نمودهاست. <ref>افاقیه صفحهٔصفحهی ۱۳۰</ref>
عبدالبهاء ، همچنین جهل و تقلید را موجب گمراهی و عامل اختلافات میان اقوام مختلف میداند و علم را سبب عزت و رفع بسیاری از مشکلات بشر معرفی مینماید.<ref> خطابات تهران صفحهٔصفحهی ۶۳</ref> به علاوه مقام علما و فلاسفهٔفلاسفهی روشنفکر را عظیم میشمارد. <ref>لوح حکما</ref> <ref>لوح دکتر فورال</ref>
==انواع علم==
سطر ۲۰ ⟵ ۲۱:
==تطابق علم و دین==
دین [[بهائی]] تأکید مینماید که علم و دین تفکیک ناپذیرند ؛ اگر حقیقت یکی باشد، محال است که علم مطلبی را صحیح تلقی نماید ولی دین آن را حقیقت به حساب آورد. <ref>دیانت بهائی آیین فراگیر جهانی، اثر [[ویلیام هاچر]] و [[دوگلاس مارتین]] ، ص۱۲۱</ref>عبدالبهاء علم و عقل را میزان سنجش تلقی میکند و بیان میدارد که انسان باید دین را با عقل بسنجد و بفهمد.<ref>پیام ملکوت، تألیف عبدالحمید اشراق خاوری، صفحهٔصفحهی ۸۹و۹۰</ref>
===ضعف عقل===
طبق اعتقادات [[بهائی]] عقل انسان با تمام توانائیهای انکارناپذیرش، نمیتواند کاملا درست تصمیم بگیرد و اگر نتواند مطلبی را که دین میگوید ادراک نماید، قصور از دین نیست بلکه از عقل است. <ref>خطابات مصر صفحهٔصفحهی ۲۲۵</ref> و تنها عقل کامل، عقل کلّی الهی است که ماوراء طبیعت است و محیط بر جمیع اشیاء است. این عقل فقط مخصوص مظاهر مقدسهاست.<ref>[[مفاوضات]] عبدالبهاء ص۲۱۹-۲۲۰</ref>
==پاورقی==
سطر ۳۷ ⟵ ۳۸:
{{بهائی-خرد}}
[[رده:دین بهائی]]
از آنجاییآنجايي کهكه علم و دیندين در زمانهایزمانهاي گذشته اکثراكثر در مقابل هم قرار گرفته بودن و از طرفیطرفي و دانشممندان و از طرفیطرفي علمایعلماي دیندين هر کدامكدام دیندين یايا علم را کافیكافي و شافیشافي برایبراي بشریتبشريت میدانستهاندمي دانسته اند و در دنیایدنياي امروز هم هنوز هم افرادیافرادي یکیيكي از دو راه را برایبراي کشفكشف حقیقتحقيقت کافیكافي میدانندميدانند دیدگاهديدگاه دیانتديانت بهائیبهائي دیدگاهیديدگاهي کاملاكاملا بدیعبديع و تلفیقیتلفيقي مي میباشدباشد.
اولا : دیندين و علم هر کدامكدام دارایداراي دو عرصه کاملاكاملا متفاوت میباشندمي باشند علم داناییدانايي و کشفكشف حقاقیقحقاقيق مادیمادي را میکندمي كند و دیندين اخلاق میآموزدمي آموزد و کمالاتكمالات روحانیروحاني را ترویجترويج مینکندمينكند. بنا براینبراين نمي نمیتوانتوان دو چیزچيز را کهكه تفاوت عرصه دارند باهم مقایسهمقايسه نمود و هر یکيك را بر دیگریديگري ترجیحترجيح داد. دیدگاهديدگاه دیانتديانت بهائیبهائي ایناين است کهكه ایناين دو قوه بایدبايد در کناركنار هم و هر کدامكدام در جایجاي خود هر دو برایبراي سعادت بشریتبشريت استفاده شوند. انسان دیندين بدون تفکرتفكر و تعقل خرافات است و علم و دانشیدانشي کك منضم به کمالاتكمالات اخلاقیاخلاقي و انسانیانساني نیباشدنيباشد آثار مخرب دارد. پس ایناين دو هر و در کنارهمكنارهم برایبراي بشر لازم است.
ثانیاثانيا: چون عقل(علم) و دیندين هر دو عطیهایعطيه اي از خداوند یگانهيگانه و واحد هستند به دلیلدليل اینکهاينكه یگانگیيگانگي منشاءدارند اصولا نبایدنبايد در تضاد و تباینتباين باشند. یکيك اصل اساسیاساسي در دیانتديانت بهائیبهائي وجود دارد کهكه میگویدمي کهگويد كه '''حقیقتحقيقت دیندين هم مانند تمامیتمامي حقایقیحقايقي کهكه در ایناين جهان نسبینسبي بروز میکنندمي كنند نسبینسبي است نه مطلق'''. بنا بر ایناين اصل هر دینیديني کهكه متناسب با عقل و دانش بشر در هر عصر ظهور میکندميكند به دلیلدليل تناسب با اوضاع خاص زمان و مکانمكان اصولا با علم و عقل آن دوره بشر در تضاد نیستنيست. ایناين است کهكه عقل و علم رو به تکاملتكامل و همچنینهمچنين ادیاناديان در سیرسير تکاملیتكاملي مستمر خود همیشههميشه همراه هماهنگ هستند. {{مدرک}}