ویکی‌پدیا:شیوه‌نامه/دستور زبان

محتویات این صفحه هنوز جنبهٔ پیشنهادی دارد و با گذر زمان و نظردهی ویرایشگران دیگر، ممکن است رسمیت بیابد و به‌عنوان یک سیاست یا رهنمود مطرح گردد.

در ویرایش و به‌روزرسانی این صفحه جسور باشید، ولی لطفاً پیش از انجام تغییرات عمده از صفحهٔ بحث برای مطرح کردن آن تغییرات و نظرخواهی در مورد آنها استفاده کنید.

در این شیوه‌نامه نکات پراکنده‌ای از دستور زبان آمده که به کار نوشتن بهتر مقاله‌ها می‌آیند. قرار نیست این شیوه‌نامه به طرزی ساختارمند به آموزش دستور زبان از صفر تا صد بپردازد؛ صرفاً نکاتی رایج و کاربردی دربارهٔ دستور زبان فارسی بنا بر نظر اجتماع در آن درج می‌شوند.

وجه وصفی ویرایش

اختلاف نظر دربارهٔ فعل یا وجه وصفی بسیار است.[۱] «فعل وصفی آن است که فعل را به صورت صفت مفعولی (= بن ماضی + ـه)» بیاورند. در این صورت فعل دیگری در آخر جمله می‌آورند. ارزش فعل اخیر (از جهت شخص، شمار، زمان، و وجه) ارزش فعل وصفی را مشخص می‌سازد:»[۲]

  • احمد با علی دیدار کرده، ماجرا را به وی گفت.  

«گفت» سوم شخص مفرد ماضی ساده (وجه اِخباری) است، لذا ارزش فعلی «کرده» نیز همان سوم شخص مفرد ماضی ساده (وجه اِخباری) است یعنی «کرد».

  • احمد با علی دیدار کرده، ماجرا را به وی گفت = احمد با علی دیدار کرد و ماجرا را به وی گفت.  

Having met with Ali, Ahmad contracted Coronavirus.

احمد با علی دیدار کرده، به کوروناویروس مبتلا شد.

به وجود ویرگول در جملهٔ اول و واو عطف در جملهٔ دوم دقت کنید. مشکلی که معمولاً در زمینهٔ فعل وصفی پیش می‌آید، قاطی شدن آن با مبحث «حذف فعل با قرینهٔ لفظی» است. در این دومی، وجود هم‌پایه‌ساز (معمولاً واو عطف) ضروری است. این باعث می‌شود که ساختار فعل وصفی را نیز به‌اشتباه با واو عطف به کار ببرند، در حالی که فعل وصفی صرفاً شبیه فعل است ولی در واقع نقش قید یا صفت را ایفا می‌کند. مقایسهٔ ساختار جملهٔ فارسی روبه‌رو با جملهٔ انگلیسی معادلش به درک بهتر وجه وصفی کمک می‌کند. ساختارها در هر دو زبان یکسان است، منتها ترتیب اجزای ساختار متفاوت است. پس‌زمینهٔ اجزای معادل هم‌رنگ هستند. همانطور که در جملهٔ انگلیسی خبری از and نیست و بالعکس وجود کاما مشهود است، در فارسی نیز از واو عطف استفاده نمی‌شود و در عوض از ویرگول استفاده می‌شود.

سه شرط برای استفاده از فعل وصفی قید کرده‌اند:

  1. یکسان بودن فاعل هر دو فعل
  2. نیاوردن «واو» بعد از فعل وصفی
  3. نیاوردن دو یا چند فعل وصفی پشت سر هم
  • احمد با علی دیدار کرده، ویروس وارد بدنش شد.   احمد≠ ویروس
  • احمد با علی دیدار کرده و ماجرا را به وی گفت.   وجود و
  • احمد با علی دیدار کرده، مریض شده، درگذشت.   دو فعل وصفی کرده و شده

شرط‌های دوم و سوم را بسیاری از نویسندگان رعایت نکرده‌اند.

فعل وصفی فقط به جای «زمان‌های» زیر به کار می‌رود: ۱) ماضی ساده؛ ۲) ماضی استمراری؛ ۳) مضارع اخباری؛ ۴) مضارع التزامی؛ ۵) آینده؛ ۶) امر

پانویس ویرایش

منابع ویرایش

  • انوری، حسن؛ احمدی گیوی، حسن (۱۳۹۰). دستور زبان فارسی ۲ (ویراست ۴). تهران: فاطمی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۸-۶۶۴-۷.
  • تقی‌نژاد، فاطمه (پاییز ۱۳۹۷). «بررسی و نقد نظر دستور نویسان در رابطه با وجه وصفی و فعل وصفی». زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج. ۱۰ (۳۶).