گلوله آتشین (فیلم)

فیلمی از ترنس یانگ

گلولهٔ آتشین (به انگلیسی: Thunderball) فیلمی به کارگردانی ترنس یانگ محصول بریتانیا است که در سال ۱۹۶۵ منتشر شد. این فیلم چهارمین فیلم از مجموعه فیلم‌های اکشنِ جیمز باند است.

گلوله آتشین
پوستر سینماییِ فیلم گلولهٔ آتشین
کارگردانترنس یانگ
تهیه‌کنندهکوین مک‌کلوری
فیلمنامه‌نویسریچارد مِـی‌بام
جان هاپکینز
داستانکوین مک‌کلوری
جک ویتینگهام
یان فلمینگ
(گلوله آتشین)
بر پایهan original screenplay
اثر کوین مک‌کلوری
جک ویتینگهام
یان فلمینگ
بازیگرانشان کانری
کلودین اوژه
آدولفو چلی
لوچانا پالوتزی
ریک وان ناتر
دزموند لولین
برنارد لی
لوئیز مکسول
آنتونی داوسون
مارتین بسویک
گای دولمن
مالی پیترز
فیلیپ لوک
جرج پراودا
مایکل برنان
باب سیمونز
موسیقیجان بری
فیلم‌بردارتد مور
تدوین‌گرپیتر آر. هانت (supr ed)
ارنست هولسر
شرکت
تولید
توزیع‌کنندهیونایتد آرتیستس
تاریخ‌های انتشار
  • ۹ دسامبر ۱۹۶۵ (۱۹۶۵-۱۲-۰۹) (توکیو، افتتاح)
  • ۲۹ دسامبر ۱۹۶۵ (۱۹۶۵-۱۲-۲۹) (بریتانیا)
مدت زمان
۱۳۰ دقیقه
کشوربریتانیا
زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم۹ میلیون دلار
فروش گیشه۱۴۱٫۲ میلیون دلار

این فیلم مأموریت باند برای یافتن دو بمب اتمی ناتو دزدیده شده توسط SPECTER را دنبال می‌کند، که باج ۱۰۰ میلیون پوندی الماس جهان را در معرض تهدید نابودی یک کلانشهر نامشخص در بریتانیا یا ایالات متحده (بعدها مشخص شد) در اختیار دارد. میامی). جست‌وجو باند را به باهاما می‌رساند، جایی که با امیلیو لارگو، کارت‌بازی و چشم‌پوش، Specter شماره دو روبرو می‌شود. با حمایت مأمور سیا، فلیکس لیتر و معشوقه لارگو، دومینو دروال، جستجوی باند در نبردی زیر آب با سرسپردگان لارگو به اوج خود می‌رسد. تولید پیچیده فیلم شامل چهار واحد مختلف بود و حدود یک چهارم فیلم شامل صحنه‌های زیر آب است. تاندربال اولین فیلم باند بود که در پاناویژن عریض فیلمبرداری شد و اولین فیلمی بود که بیش از دو ساعت زمان داشت.

اگرچه توسط آلبرت آر. بروکلی و هری سالتزمن، تهیه‌کنندگان سری فیلم باند برنامه‌ریزی شده بود، اما تاندربال در سال ۱۹۶۱ با یک دعوای حقوقی همراه شد، زمانی که همکاران سابق فلمینگ، مک کلوری و ویتینگهام، اندکی پس از انتشار رمان در سال ۱۹۶۱ از او شکایت کردند و مدعی شدند. او آن را بر اساس فیلمنامه‌ای است که سه نفر برای ترجمه سینمایی جیمز باند نوشته بودند. این دعوا خارج از دادگاه حل و فصل شد و بروکلی و سالتزمن، از ترس فیلم رقیب مک کلوری، به او اجازه دادند که برخی از حقوق نمایش را برای داستان و شخصیت‌های رمان حفظ کند، و مک کلوری تنها اعتبار تهیه‌کننده این فیلم را دریافت کند. کلم بروکلی و سالتزمن در عوض به عنوان تهیه‌کنندگان اجرایی خدمت کردند.

این فیلم فوق‌العاده موفق بود: درآمد ۱۴۱٫۲ میلیون دلاری آن در گیشه جهانی (معادل ۱٬۳۶۵٬۲۰۰٬۰۰۰ دلار در سال ۲۰۲۳) نه تنها از هر یک از فیلم‌های قبلی‌اش، بلکه از پنج فیلم بعدی باند که پس از آن ساخته شد، بیشتر بود. تاندربال با توجه به تورم قیمت بلیط، همچنان موفق‌ترین فیلم از نظر مالی این مجموعه در آمریکای شمالی است. در سال ۱۹۶۶، جان استیرز برنده جایزه اسکار برای بهترین جلوه‌های بصری شد و بفتا طراح تولید کن آدام را نامزد دریافت جایزه کرد. برخی از منتقدان و تماشاگران فیلم را ستایش کردند و آن را به عنوان یک افزودنی خوش‌آمد به مجموعه معرفی کردند، در حالی که برخی دیگر اکشن آبی را تکراری می‌دانستند. پس از این فیلم، تو فقط دو بار زندگی می‌کنی محصول ۱۹۶۷. در سال ۱۹۸۳، برادران وارنر دومین اقتباس سینمایی از رمان تاندربال را تحت عنوان هرگز نگو هرگز، با مک کلوری به عنوان تهیه‌کننده اجرایی منتشر کرد.

خلاصه داستان

ویرایش

بمب‌افکن نیروهای ناتو، حامل جنگ‌افزارهای هسته‌ای، ربوده می‌شود. «جیمز باند» (شان کانری) پس از ماجراهایی درمی‌یابد که «امیلیو لارگو» (آدولفو چلی)، مرد شمارهٔ ۲ سازمان «اسپکتر»، مغز متفکر این جریان است. «باند» آرام‌آرام با «لارگو» و محبوبه‌اش، «دومینو» (کلودین اوژه)، رابطه برقرار می‌کند….

در ابتدای فیلم جیمز باند نفر هفتم سازمان مخوف اسپکتر را به صورتی ناشناس به قتل می‌رساند. رئیس سازمان اسپکتر با دستیارانش جلسه ای می‌گذارد و در آن جلسه اعلام می‌کند که نفر دوم (امیلیو لارگو) یک چشم، قرار است یک باجگیری از سازمان ناتو انجام بدهد و اعلام می‌کند که یک جاسوس در پایگاه نیروی هوایی انگلیس دارد. جیمز باند در همان پایگاه مشغول استراحت و گذران تعطیلات است که به یک نفر (کنت لیپه) که خالکوبی خاصی در مچ دستش دارد مظنون می‌شود و با MI6 تماس می‌گیرد و از آنها می‌خواهد او را شناسایی کنند. بعد بصورت مخفیانه وارد اتاق کنت لیپه می‌شود و متوجه می‌شود مردی با صورت باندپیچی شده که ظاهراً تصادف کرده با نام آنجلو در اتاق کناری کنت لیپه حضور دارد. در ادامه وقتی باند مشغول کشش ستون فقرات است شخصی با دستکاری دستگاه قصد سوءقصد به جان باند است که با کمک پرستار نجات پیدا می‌کند.

در ادامه آنجلو (که با جراحی پلاستیک شبیه خلبان دربا شده) و کنت لیپه با همکاری یکی دیگر از مأموران اسپکتر که نقش یک معشوقه را برای کاپتان بازی کی کند سرگرد فرانسوا دروال را به قتل می‌رسانند و آنجلو جای خلبان مقتول را می‌گیرد. ولی آنجلو با علم به اینکه کسی نمی‌تواند در این مأموریت جایگزین او شود درخواست پول بیشتر می‌کند و اعضای اسپکتر به ناچار قبول می‌کنند.

آنجلا که با جراحی پلاستیک شبیه سرگرد دروال (خلبان ناتو) شده در یک مأموریت آزمایشی سوار هواپیمای ناتو که حامل دو بمب اتم است می‌شود.

جیمز باند در حال استراحت است که به یک آمبولانس که جنازه ای با صورت باندپیچی شده را به پایگاه منتقل می‌کنند مشکوک می‌شود و متوجه می‌شود صاحب جنازه سرگرد دروال است. او آژیر خطر را به صدا درمی‌آورد.

آنجلو در هواپیما بقیه خلبان‌ها را مسموم می‌کند و پس از اینکه هواپیما را در اختیار لارگو می‌گذارد، به قتل می‌رسد. لارگو دو بمب اتم را می‌دزدد و هواپیما را در کف اقیانوس استتار می‌کند. شماره یک اسپکتر طی تماسی با شماره دو (لارگو) خوشنودی خود را از عملیات بروز می‌دهد و دستور می‌دهد کنت لیپه بخاطر انتخاب اشتباهش (آنجلو) به قتل برسد. چون آنجلو درخواست پول بیشتر کرده بود. جیمز باند در جاده شاهد به قتل رسیدن کنت لیپه می‌شود.

اسپکتر طی تماسی با نخست‌وزیر انگلیس درخواست باج خواهی می‌کند. او می‌گوید اگر پول پرداخت نشود یکی از شهرهای آمریکا و یکی از شهرهای انگلیس با بمب اتم نابود می‌شود. و از آنها می‌خواهد اگر با باج خواهی موافق هستند هفت بار ساعت بیگ بن را به صدا درآورند.

MI6 مشغول تحقیق می‌شوند اسم رمز تحقیق Thunderball تایین می‌شود. جیمز باند اطلاعاتش را در اختیار MI6 قرار می‌دهد. باند بدنبال ردی از خواهر فرانسوا دروال به سواحل ناسائو می‌رود. متوجه می‌شود او معشوقه لارگو است. با لارگو ورق بازی می‌کند و سوءظن لارگو را به خود جلب می‌کند. شب هنگام لارگو یک نفر را برای قتل باند می‌فرستد. باند دست او را می‌خواند ولی آزادش می‌کند تا پیش لارگو برگردد. لارگو هم از اینکه او نتوانسته باند را به قتل برساند عصبانی می‌شود و او را داخل استخر کوسه می‌اندازد.

باند از طریق رادیو بی‌بی‌سی متوجه می‌شود که «ساعت ب بن هفت بار نواخته شده» که به معنی پذیرفتن خواسته‌های اسپکتر می‌باشد. باند به همراه دو تن از همکارانش با متخصص وسایل جاسوسی MI6 ملاقات می‌کند و او چند وسیله تازه اختراع شده اش را به باند توضیح می‌دهد.

درحالیکه دولت انگلیس تنها۵۵ ساعت مهلت دارد تا مقادیر زیادی الماس که اسپکتر خواسته را تحویل دهد، باند به زیر کشتی تفریحی لارگو نفوذ می‌کند و با دوربین مخصوصش عکس می‌گیرد. مأمورین لارگو گمان می‌کنند باند را به قتل رساندند ولی باند با کمک تجهیزات مخصوصش نجات پیدا می‌کند. باند با کمک همکارانش عکس‌ها را ظاهر می‌کند و متوجه می‌شود کشتی تفریحی درواقع یک زیردریایی می‌باشد پس حدی می‌زند هواپیمای مفقود شده ناتو زیردریا می‌باشد.

باند به جزیره لارگو می‌رود. لارگو و وارگاس در جزیره حصور دارند و لارگو پذیرایی مفصلی از باند می‌کند و او را به یک جشن محلی که شب هنگام برگزار می‌شود دعوت می‌کند. نیروهای لارگو به اتاق باند در هتل وارد می‌شوند، پائولا را می‌ربایند و عکس‌هایی که باند از زیردریایی لارگو گرفته می‌بینند.

باند با کمک فرماندار جزیره برق کل جزیره را قطع می‌کند و به ویلای لارگو نفوذ می‌کند. متوجه می‌شود نیروهای لارگو پائولا را به قتل رساندند. باند در استخر کوسه‌ها گیر می‌کند و باز هم نجات پیدا می‌کند!!!

باند به اتاقش در هتل برمی‌گردد، نیروهای لارگو او را بازداشت می‌کنند و باز هم بصورت معجزه آسا فرار می‌کند!

باند با هلی کوپتر به دنبال هواپیمای گمشده می‌گردد و بالاخره آن را در خلیج کوسه‌ها پیدا می‌کند. او باز هم با دومینو خواهر کاپتان فرانسوا دروال ملاقات می‌کند و به او می‌گوید معشوقه اش (لارگو) برادرش را به قتل رسانده از او می‌خواهد ردیابی را به قایق لارگو ببرد تا متوجه شود آیا بمب‌ها در کشتی هستن یا خیر. در این حین وارگاس (قاتل فوق حرفه ای سازمان اسپکتر) با اسلحه به آنها نزدیک می‌شود و دومینو به موقع جیمزباند را مطلع می‌کند و باند او را به قتل می‌رساند.

دومینو به باند می‌گوید لارگو قسمتی از جزیره را بشدت محافظت می‌کند. باند به همان محل می‌رود. قرص مخصوص ردیاب را می‌خورد و لباس غواصی می‌پوشد و در پوشش نیروهای لارگو داخل کشتی می‌رود. به غاری در زیر دریا می‌رود و بمب‌ها را پیدا می‌کند. در این حین یکی از نیروها او را تشخیص می‌دهد و در زیر آب باهم درگیر می‌شوند و طبق معمول باند پیروز می‌شود.

از طرفی دومینو با ردیابی که باند در اختیارش گذاشته در کشتی بدنبال بمب می‌رود ولی لارگو دست او را می‌خواند و بازداشتش می‌کند.

از طرفی نیروهای MI6 با هلی کوپتر بدنبال رد کپسولی که باند قورت داده می‌روند و او را پیدا می‌کنند. وقتی باند نجات می‌یابد اطلاع می‌دهد که هدف میامی است. ارتش آمریکا ده‌ها تفنگدار چترباز را به کشتی حامل بمب منتقل می‌کند و آنها زیرآب باهم درگیر می‌شوند. پس از درگیری طولانی لارگو با کشتی فرار می‌کند. باند به دنبال آنها می‌رود و در کشتی با لارگو و افراد درگیر می‌شود. لارگو باند را خلع سلاح می‌کند و در آخرین لحظه دومینو لارگو را می‌کشد. کشتی به صخره می‌خورد و منفجر میشودو باند و دومینو در آغوش هم داخل یک کشتی نجات بادی کوچک منتظر کمک می‌مانند!.

بازیگران

ویرایش

منابع

ویرایش

پیوند به بیرون

ویرایش