انسان سازنده (نام علمی: Homo faber) (در زبان لاتین faber به معنای " انسان سازنده") این مفهوم بدین معنی است که این انسان می‌توانست سرنوشت خود و محیط خود را در نتیجه استفاده از ابزار کنترل کنند.

خاستگاه عبارت

ویرایش

در ادبیات لاتین، Appius Claudius Caecus در Sententiæ خود از این اصطلاح استفاده می‌کند و به توانایی انسان برای کنترل سرنوشت خود و آنچه که پیرامون او را دربر می‌گیرد اشاره می‌کند: Homo faber suae quisque fortunae ("هر انسان ساختهٔ سرنوشت خود است").

در بحث‌های مردم‌شناسی قدیمی‌تر، هومو فابر به‌عنوان «مرد کارگر» با هومو لودنس یا «انسان بازیگر» که به سرگرمی‌ها، شوخ‌طبعی و اوقات فراغت می‌پردازد، هم‌دوره بوده‌است. همچنین در کتاب جورج کوبلر، شکل زمان، به عنوان اشاره‌ای به افرادی که آثار هنری می‌آفریند، استفاده شده‌است.[۱]

کاربرد نوین

ویرایش

هومو فابر suae quisque fortunae کلاسیک توسط انسان‌گرایان در قرن چهاردهم «بازکشف» شد و در رنسانس ایتالیا در مرکزیت بود.

در قرن بیستم، ماکس شلر و هانا آرنت بار دیگر مفهوم فلسفی را محور قرار دادند.

هانری برگسون همچنین به این مفهوم در تکامل خلاق (۱۹۰۷) اشاره کرد و هوش را به معنای اصلی آن به عنوان «توانایی ایجاد ابزار مصنوعی، به ویژه ابزارهایی برای ساخت ابزار، و تغییر نامحدود ساخت آن» تعریف کرد.

هومو فابر عنوان رمانی تأثیرگذار از نویسنده سوئیسی ماکس فریش است که در سال ۱۹۵۷ منتشر شد.

منابع

ویرایش
  1. Kubler, George (1962). The shape of time : Remarks on the History of Things. New Haven and London: Yale University Press.