بحرِ طَویل در اصطلاح عروضی، به بحر شعری مختلف‌الارکان از ترکیب و تکرار دو رکن «فَعولُن» (U - -) و «مَفاعیلُن» (U - - -) یا زحافات آنها تشکیل شده‌است. طویل در لغت به معنی دراز است و این بحر درازترن بحرهای شعر عرب است. (فعولن مفاعیلن - وتد مقرون، سبب خفیف / وتد مقرون، دو سبب خفیف «°°|°|/°°|°|°| /ᴗ – –/ᴗ – – –»)

بحر طویل


بحر طویل، از اوزان عروضی مشترک میان شعر فارسی و شعر عربی است که با وجود بسیار کاربردی بودن حالت سالم و زحافات آن در شعر عربی،[۱] از بحرهایی است که در زبان فارسی بسیار کم کاربرد بوده و تنها حالت سالم آن به کار برده می‌شود.


وزن کامل و سالم آن:

فعولن مفاعیلن فعولن مفاعیلن (ل - - |ل - - - |ل - - |ل - - -): بحر طویل مثمن سالم
ز دل نالهٔ مرغی شنیدم سحرگاهی / که بر یاد معشوقی کشید از جگر آهی (مهدی الهی قمشه‌ای)

زحافات ویرایش

زحاف (تغییر) مشهور بحر طویل شعر فارسی، قَبض از مفاعیلن: (مفاعلن: مقبوض) است.

اوزان ویرایش

اوزان پرکاربرد بحر طویل:

  • فعولن مفاعیلن فعولن مفاعیلن: بحر طویل مثمن سالم*
  • فعولن مفاعیلن فعولن مفاعلن: بحر طویل مثمن مقبوض*



نمونه‌ای از کاربرد این بحر در غزلی از اوحدی مراغه‌ای:[۲]

من از مادری زادم که پارم پدر بود اوشدم خاک آن پایی کزین پیش سر بود او
ز عالم همی جستم نشان دل آرایشچو عالم شدم بر وی ز عالم به در بود او
از آن راه بین گشتم که هر جا رخ آوردمدلم را دلیل ره، مرا راهبر بود او
ز خاطرت نرفت آن نقش و از دل نشد خالیکجا رفتی از خاطر؟ که نقش حجر بود او
قمروار حالم ار کمابیش بود چندیشد امسال شمس آن مه، که عمری قمر بود او
ز بس قطره باران که فیضش فراهم زدچو دریا شد آن آبی، که وقتی شمر بود او
من آن نقد عرضی، کش درین فرش بنهفتمنه از خاک شد تیره، نه ازنم، که زر بود او
نه عقلم بسی گفتی، مکن یاد او دیگر؟که اندر طریق ما عجب بی‌خبر بود او!
مجوی اوحدی را تو ز من کندر آن ساعتکه من بار می‌بستم، به جانبی دگر بود او


منابع ویرایش

  1. "بحر الطویل". ویکیبیدیا (به عربی). 2023-04-05.
  2. «گنجور» اوحدی» دیوان اشعار» غزلیات» غزل شمارهٔ ۶۵۷». ganjoor.net. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۴-۱۳.
  • عروض و قافیه؛ نگاهی تازه به اوزان و ضراب‌آهنگ شعر فارسی، مؤلف: حسن مددی، تهران: تیرگان، پ نخست: ۱۳۸۵.
  • عروض فارسی؛ شیوه‌ای نو برای آموزش عروض و قافیه، مؤلف: عباس ماهیار، مشاور مجموعه: حسن انوری، تهران: نشر قطره، چاپ پنجم: ۱۳۷۹.