خوانایی یا خوانش‌پذیری (به انگلیسی: Readability، legibility) نشان دهنده میزان سهولت خواندن و فهمیدن نوشته‌ها است. یک متن خوانا متنی است که خوانند آن بتواند به صورت روان آن را بخواند و به آسانی مفهوم آن را درک کند.[۱] سنجش خوانایی یکی از حوزه‌های پژوهشی مطالعات خواندن است که در پی یافتن احتمال موفقیت خواننده در خواندن و درک یک نوشته است و در این راستا، عوامل مؤثر در موفقیت خوانده شدن و فهمیده شدن متن را بررسی می‌کند.

تاریخچه

ویرایش

در سال ۱۹۲۳ نخستین فرمول سنجش خوانایی مطرح شد و با استقبال ناشران در مدت کوتاهی پس از آن، بیش از ۲۰۰ فرمول با مؤلفه‌های مختلف پدید آمد. انتقاداتی نیز به این فرمول‌ها وارد شد و در نتیجهٔ سنتز این ایده‌ها، آزمون‌های کلوز، عوامل برون‌متنی، مفهوم بازدهی خواندن، چگالی متن، سطح‌بندی متن و فرمول‌های جدید خوانایی مطرح شدند. هم‌زمان، نهضت‌های زبان ساده، ساده‌نویسی و… نیز فعال شدند. نتایج این مطالعات به سرعت در زمینهٔ ارتباطات جمعی، منابع آموزشی، خدمات عمومی، اسناد حقوقی و… کاربردهای خود را یافتند. مطالعات کلاسیک این حوزه در دههٔ ۱۹۳۰ با هدف تطبیق سطح متن با مخاطبان دانشجو و بزرگسال انجام شد که به تحلیل‌های آماری ادبیات، ظهور فهرست‌های تکرار واژگان و تدوین فرمول‌های کلاسیک خوانایی انجامید.[۲]

کاربردها

ویرایش

سنجش خوانایی در حوزه‌های مختلف، از جمله ارزشیابی کتاب‌های درسی، تحلیل ارتباطات جمعی و گروهی، روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها، داستان‌ها، اخبار رادیو و تلویزیون، آگهی‌های تجاری، گزارش‌های سالیانه شرکت‌ها، موافقت‌نامه‌ها و اسناد، بیمه نامه‌ها، سطح سواد و سطح درک و فهم فراگیران کاربرد دارد.[۳]

مفهوم درجه ایده‌آلی (I) یک متن (t) برای خواننده مورد نظر (r) به صورت رابطه زیر تعریف شده است:

 

در این رابطه U نمایانگر میزان اطلاعات قابل استفاده‌ای است که خواننده دریافت می‌کند، نماد E نشان دهنده انرژی صرف شده برای دریافت اطلاعات است که زمان و تلاش مصرف شده را نشان می‌دهد. نماد X نیز بیانگر برداشت‌های نادرست یا مبهم خواننده است. هر چه صورت این کسر بزرگتر و هرچه مخرج این کسر کوچکتر باشد، حاصل کسر بزرگتر شده و متن از درجه ایده‌آلی بالاتری برخوردار خواهد بود.[۲] شاخص‌های سنجش خوانایی اولیه بر مبنای سنجه‌های واژگانی و بعضاً نحوی به دست می‌آیند. ویژگی‌های واژگانی در عمل بر میزان سختی واژه تمرکز دارند و بر سه عامل تعداد واج‌ها، تعداد حروف و فراوانی واژه در متن استوارند.[۴] از جمله این فرمول‌ها و شاخص‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • فرمول رادولف فلش
  • شاخص خوانایی رابرت گانینگ
  • فرمول دیل چال
  • فرمول پاورز
  • فرمول هولمکیست
  • فرمول فلش کینکید

در تحقیقی که با عنوان «معیاری برای سطح خوانایی نوشته‌های فارسی» انجام شده است، فرمول فلش تعدیل شده و با عنوان فرمول فلش ـ دیانی برای فارسی ارائه شده است.[۵]

منابع

ویرایش
  1. عابدی، یوسف. «آسان خوان». بایگانی‌شده از اصلی در ۶ نوامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۱۸ اکتبر ۲۰۱۹.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ عابدی، یوسف (فروردین ۱۳۹۳). «خواندنی‌های ناخوانا» [Unreadable Reading Materials] (PDF). کتاب ماه کلیات. ۱۷ (۴): ۳۳–۳۷.
  3. فضل الهی، سیف اله (بهار و تابستان ۱۳۸۹). «روش‌شناسی تحلیل محتوا با تأکید بر تکنیک‌های خوانایی سنجی و تعین ضریب درگیری متون». پژوهش (۴۳). از پارامتر ناشناخته |نام خانوادگ2= صرف‌نظر شد (کمک); پارامتر |first2= بدون |last2= در Authors list وارد شده‌است (کمک)
  4. ارسطوپور، شعله (۱۳۹۱). امکان‌سنجی تعیین خوانایی مفهوم پایه با هدف بهبود بازیابی اطلاعات در حوزه‌های تخصصی در زبان فارسی: موردکاوی علوم رایانه. شیراز: تخت جمشید.
  5. دیانی، محمدحسین (۱۳۷۹). سنجش خوانایی نوشته‌های فارسی: خوانانویسی برای کودکان، نوسوادان و نوجوانان [Some Techniques of Clear Writing for Children and Adult New Readers]. مشهد: کتابخانه رایانه‌ای.