خوف از حالات عرفانی است که نزد اهل سلوک با چنین تعابیری معرفی شده‌است:

  • وسیله تأدیب است برای کسی که از درگاه خداوند رمیده باشد؛
  • دور بودن از نواهی و معاصی و اندوه از آنهاست؛
  • اضطراب قلوب است به سبب آگاهی از سطوت الهی.[۱]

وقتی حال خوف بر کسی وارد شد، با خود نشانه‌هایی همراه دارد؛ از جمله اینکه: شهوت را می‌سوزاند و غفلت را از دل بیرون می‌کند، آمال و آرزوها را کوتاه می‌سازد، در دل اندوه راه می‌یابد.[۲]

انواع خوف ویرایش

خوف را دو نوع دانسته‌اند.

  1. خوف عقوبت: دو عامل سبب خوف از عقوبت می‌شود: یکی دیدن گناهان و معاصی که بنده انجام داده‌است و دیگر آنکه وعید الهی دربارهٔ عقوبت کردن صاحب گناهان حتمی و قطعی است. وجود این نوع از خوف با دو نشانه همراه است: یکی آنکه فرد از ارتکاب به گناه امتناع می‌کند و دیگر آنکه می‌کوشد گناهان گذشته را جبران کند.
  2. خوف مکر: مراد از مکر در اینجا مکر الهی است که از آن تعبیر به یکی محبت الهی و دوم ملاحظه مکر. این نوع مکر وقتی بروز پیدا می‌کند که کسی در زندگی در راحت و گشایش به سر برد و این فراغت و برخورداری از نعمت را از انواع استدراج به‌شمار آورد. در این حال به خود می‌آید تا با این فراغت و گشایش در غفلت فرونرود. این حال خوف مکر نامیده می‌شود. این خوف مانند خوف از عقوبت دو نشانه دارد: یکی آنکه صاحب این حال از غیر خدا نمی‌ترسد و دیگر آنکه همه از هیبت او می‌هراسند.[۳]

منابع ویرایش

پانویس ویرایش

  1. أبو عبد الرحمن السلمی. طبقات الصوفیه للسلمی ویلیه ذکر النسوه المتعبدات الصوفیات. صص. ج ۱ ص ۳۴۷.
  2. أبو عبد الرحمن السلمی. طبقات الصوفیه للسلمی ویلیه ذکر النسوه المتعبدات الصوفیات. صص. ج ۱٫ ص ۷۹.
  3. دکتر مهدی دهباشی و دکتر سید علی اصغر میرباقری فرد (۱۳۹۴). تاریخ تصوف (جلد اول) سیر تطور عرفان اسلامی از آغاز تا قرن ششم هجری. سمت. صص. ۲۱۸. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۰۲-۰۲۴۹-۱.