هرکه بیند همچو من شیراز را فصل بهار// می‌زند بی‌شک از این‌جا پشت پا بر هر دیار
آن بهشت جاودان شیراز می‌باشد که باد// مشک تر می‌آورد با خود ز هرسو بار بار
در لطافت، در طراوت، در صفا، در تازگی// بر سر گیتی بود شیراز تاج افتخار
راحت جانست الحق این هوای روح بخش// سرو شیراز است بی‌شک قامت دلجوی یار

فریدون مشیری