مسئله پیدایش عقل‌های ده‌گانه (عقول عَشَره)، از قدیم، در آرای فلاسفه بوده‌است؛ انکساکوروس، اولین فیلسوفِ عقلی است که قائل به «عقل مفارق» بوده‌است. پس از آن، صور ارسطو، کلیات سقراط و مٌثل افلاطون مطرح شد و در اثر طرح ایراداتی بر آنها، فلاسفه قواعدی را درست نمودند و جهان را به مجردات و مادیات تقسیم نموند و برای هر یک، مراتب و طبقاتی را قائل شدند. در طرف اجرام و سلسله مراتب وجود، منتهی به عناصر؛ هیولی و مادة المواد و در طرف مجردات، منتهی به عقل دهم و نفوس ناطقه بشری می‌شود. منشأ صدور نفوس جزئی را عقل فعال نامیده‌اند که به وسیله آن نفوس بشری بر بدن‌ها و اجساد، فیض می‌گردد.[۱]

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش
  1. سجادی، سیدجعفر. فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا. ج. ۱. ص. ۳۳۹.

پیوند به بیرون

ویرایش