غنچههای زخمی
گلهای شکسته (به ترکی استانبولی: Kırgın Çiçekler) که در ایران به نام غنچههای زخمی معروف است یک داستان درام و خانوادگی است که از ۲۹ ژوئن ۲۰۱۵ تا ۱۲ مارس ۲۰۱۸ در ۳ فصل و ۱۱۳ قسمت ۱۵۰ دقیقه ای در شبکه شبکه آ تیوی ترکیه پخش شده است. این سریال در زمان پخش یکی از محبوبترین سریال های ترکی بود و در ایران طرفداران زیادی دارد.
غنچههای زخمی | |
---|---|
ژانر | درام نوجوان ، درام خانوادگی ،دلهره آور ، پلیسی |
نویسنده | گلعابوس سمیرجی یلدا اروغلو |
کارگردان | سرکان بیرینجی |
بازیگران | ایپک کاراپینار اوزگور چویک بیران داملا ییلماز گوکچه آکیلدیز هازار موتان چاقلا ایرماک آلینا سولاکر |
سازنده موسیقی متن | Tuna Velibaşoğlu |
آهنگ آغاز | Rustic Flowers Series Music |
آهنگ پایان | Rustic Flowers Series Music |
آهنگساز | Musicopat (Tim Music Production) |
کشور سازنده | ترکیه |
زبان اصلی | زبان ترکی استانبولی |
شمار فصلها | ۳ |
شمار قسمتها | ۱۱۳ |
تولید | |
تهیهکنندهٔ اجرایی | Mehmet Yiğit Alp |
تهیهکننده | NTC Media |
مکانهای تولید | استانبول Istanbul Fenerbahçe College Istanbul Girls Dormitory تهران |
مدت | ۱۴۰ تا ۱۵۵ دقیقه |
پخش | |
شبکهٔ اصلی | شبکه آ تیوی (ترکیه) |
فرمت تصویر | ۵۷۶آی (16:9 SDTV) ۱۰۸۰آی (تلویزیون وضوحبالا) |
فرمت صدا | استریو |
انتشار اولیه | ۲۹ ژوئن ۲۰۱۵ ۱۲ مارس ۲۰۱۸ | –
پیوندهای بیرونی | |
وبگاه |
خلاصه داستان
ویرایشاین سریال داستان ۵ دختر تنهای به دور از خانواده و مجادلههای آنها در راه زندگی در سنین نوجوانی را به تصویر میکشد. ایلول در یک خانه کوچک به همراه مادر، خواهر کوچکتر و ناپدریاش زندگی میکند. ایلول همیشه مورد تجاوز جسمی و عاطفی از سوی ناپدریاش قرار میگیرد. زمانی که او این موضوع را به مادر خود انتقال میدهد، مادرش او را باور نکرده و وی را به یک یتیمخانه میسپارد. او در ابتدا تلاش بسیاری برای ماندن نزد مادر و خواهرش میکند و از رفتن به پرورشگاه بسیار ناراحت و دلگیر است اما به تدریج به هم اتاقیهای خود که ۴ دختر هم سن و سال او هستند، وابسته شده و از آن به بعد این وابستگی هیچگاه کمرنگ نمیشود.
بازیگران و شخصیتها
ویرایششخصیتهای اصلی
ویرایشنام | نقش | قسمتها | شخصیت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
ایپک کاراپینار | فریده گونگور | ۱۱۳–۱ | او معاون پرورشی است. وقتی نامزد اولش ( ودات ) به او خیانت کرد، او از ودات جدا شد و خانه اش را ترک کرد و به طبقه پایین خانه توپراک نقل مکان کرد. آنجا با توپراک آشنا شد و با او ازدواج کرد. فریده یک فرد با تجربه و با اعتماد به نفس است. او مددکار پرورشگاه دولتی دخترانه ( یتیم خانه ) است. آنها دختر و پسر مسعوده و کمال رو به فرزندی قبول کردند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اوزگور چویک | توپراک ارن | او یک فرد عادل و صادق است که عاشق حرفه و فرزندانش است. او همسر فریده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بیران داملا ییلماز | ایلول اجار | ایلول یک دختر ۱۶ ساله که وقتی ۱۱ سالشه بود پدرش را از دست داد. در یک خانه کوچک با مادرش مسعوده، خواهرش بوشرا و پدر ناتنی اش (کمال ییلماز) زندگی کرد. ایلول از آزار و اذیت کمال رنج میبرد و در این مورد به مادر خود گفت اما مادرش ایلول را به یتیم خانه میبرد و بعد از آن زندگی ایلول در یتیم خانه همراه با ۴ دختر دیگر که همدم هیش می شوند آغاز میشود. در قسمت ۷۷ مادرش مسعوده را از دست میدهد. دوست پسر او سرکان و بعد علی است . او در قسمت آخر پایان فصل با علی ازدواج میکند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گوکچه آکیلدیز | سونگول جلن | او ۱۶ سال دارد . وقتی ۴ سالش بود زندگی اش را از دست داد (مادرش مرد، پدرش زندان افتاد). بستگانش او را نگه نداشتند و به یتیم خانه تحویل دادند. او ظاهر سخت و غمگین و رفتار پسرانه دارد اما باطنش عاطفی و صادقانه است.او همچنین شجاع و بسیار فداکار است.سونگول و "گونی" عاشق هم میشوند. بعدها آن دو مخفیانه ازدواج میکنند چون خانواده اش با باهم بودنشان مخالف بود و میخواست آن دو را از هم جدا کند. او در نهایت (قسمت آخر پایان فصل) میمیرد و دختر کوچکش به دست گونی و دوستانش بزرگ میشود. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هازار موتان | جمره درین اوغلو | او زندگی پولداری داشت و در ابتدا دختران یتیم خانه را مسخره می کرد اما پدر و مادرش را در ۱۶ سالگی از دست داد، بستگانش از او حمایت نکردند و به یتیم خانه افتاد و سپس با دختران رابطه دوستانه بسیار محکی پیدا کرد. او بعدها میفهمد که پدرش با زنی رابطه داشته و خواهری به نام زینب دارد.او در ابتدا عاشق سرکان بود و سپس او دوست دختر گوکان شد و در اخر دوست پسر او سرکان شد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چاقلا ایرماک | ساغر(کادر) لوکومجو زاده | او ۱۶ ساله است . مادرش بعد از متولد شدنش او را روی کیسه آرد گذاشت. مادرش به مدیر یتیم خانه( نریمان) میگوید که دخترش را نمیخواهد (و کادر از نوزادی در یتیم خانه بزرگ میشود). بعدها کادر مادرش بانو را پیدا میکند . بعدها بانو (مادرش) از پدر گونی حامله میشود و بعد از به دنیا آمدن بچهاش، بچه خود را به قتل میرساند به همین علت به بیمارستان روانی منتقل میشود. بعد ها، بعد از مرگ پدربزرگش، میفهمد که او پدربزرگش بوده و در ویلایش با اژدر و ... زندگی میکند و مدتی پولدار میشود.برای مدتی مرت عاشق او بود ولی او دوست دختر شد اما بعد از مدتی جنک از او جدا شد.او در قسمت های پایانی یاووز رو کشت و به همراه دوستانش به مدت ۳ سال به زندان رفت. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آلینا سولاکر | مارال کندیر | او ۱۶ سال دارد.او بنظر بد اخلاق و بدذات می آید اما قلبش سرشار از مهربانی است.او اول با دختران رابطه خوبی نداشت اما بعد از مدت کوتاهی وارد جمع انها شد.مارال همچنین شخصیت بامزه و شیطونی دارد اما بعضی وقت ها فقط به خودش اهمیت می دهد.در ابتدا جنک عاشق او بود اما بعد عاشق ساغر شد.در فصلهای بعدی مادرش را میبیند اما مادر او توسط داداش عباس کشته میشود بعد از آن مارال در همین حالت غمگینی میماند. مدتها بعد، عشقش "مرت" وارد زندگی او میشود.و باهم دوست میشوند.مارال و مرت در قسمت پایانی در شرایط سخت به گفته مارال برای تلف نشدن زنگی مرت برای او که خود را مجرم می دید جدا شدند.
شخصیتهای دیگرویرایش
|