فلسفه زبان متعارف
فلسفه زبان متعارف مکتب فلسفی در سنت فلسفه تحلیلی است، که بیشتر پس از جنگ جهانی دوم و در میان استادان دانشگاه آکسفورد رواج و رونق یافت.[۱] این رویکرد را میتوان همچون عملگرایی امریکایی واکنشی به دیسهگرایی فیلسوفان تحلیلی نسل نخست در دانشگاه کمبریج، اثباتگرایان منطقی و ویتگنشتاین نخست دانست. پیشگامان این رویکرد گیلبرت رایل، پیتر استراوسن و جان لانگشاو آستین سه استاد دانشگاه آکسفورد بودند و از همین رو گاه به این رویکرد رویکرد آکسفوردی نیز گفته میشود. هرچند توجه به زبان متعارف و روزمره منحصر در میان آکسفوردیها نماند، اما ویژگی مشترک کارهای این سه فیلسوف همین بود، که بر خلاف پافشاری فیلسوفان کمبریجی چون مور، راسل و ویتگنشتاین نخست نه تنها چندان امیدوار نبودند، که بتوان با منطق نوین و زبان را نمادین کردن، بتوان مسائل فلسفی را حل یا منحل کرد، بلکه از بنیاد چنین کاری را به بیراه رفتن میدانستند و پندار وضوح ریاضیاتی میخواندند.
نگره تصویری زبان ویتگنشتاین بر این فکر استوار بود، که اجزای زبان تصویری از اجزای جهان است. آکسفوردیها مثالهای نقض بسیاری برای این اصل کلی در زبان متعارف میدیدند. از این رو رویکرد ایشان به ویژه بر احتراز کردن از این نگره فلسفی و در توجه به جزئیات زبان متعارف روزمره میشد. این رویکرد گاهی با کارهای بعدی لودویک ویتکنشتاین و تعدادی از اندیشمندان میانه قرن بیستم پیوسته میشد.[۲]
پانوشت
ویرایش- ↑ "British philosophy". Wikipedia (به انگلیسی). 2018-02-08.
- ↑ "Ordinary language philosophy - History". wikipedia (به انگلیسی).
منابع
ویرایش- فلسفه تحلیلی در قرن بیستم، اورام استرول، فریدون فاطمی
پیوند به بیرون
ویرایش- فلسفه زبان متعارف در کرلی
- "Ordinary language philosophy". InPho. Indiana Philosophy Ontology Project. Archived from the original on 26 June 2013. Retrieved 10 July 2018.
- "Ordinary Language Philosophy". Internet Encyclopedia of Philosophy.