میهنپرستی
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
میهنپرستی[۱] یا میهندوستی (به انگلیسی: Patriotism)، مفهومی است معطوف به عشق و دلبستگی و دلدادگی به میهن و مردم و آمادگی جهت هر گونه فداکاری و پاسداری از استقلال سیاسی و اقتصادی کشور و دفاع از هویت قومی-ملی-فرهنگی آن ملت. میهنپرستی عشق ورزیدن به میهن و دفاع صمیمانه از منافع آن است.

میهنپرست کسی است که به کشور خود عشق میورزد و با اشتیاق به دفاع از منافع آن میپردازد.[۲] میهنپرست فردی است که به سرنوشت کشور و فرهنگ خود حساس است و همه تلاشش را به کار میگیرد تا آنها را به بالندگی برساند.
میهن پرستی عبارت است از «حِس» عشق و فداکاری، و احساس دلبستگی به کشور. این «احساس دلبستگی» میتواند ترکیبی از بسیاری از احساسات مختلف از جمله زبان مربوط به سرزمین خود، جنبههای قومی، فرهنگی، سیاسی یا تاریخی باشد. این موارد شامل مجموعهای از مفاهیم نزدیک به ناسیونالیسم و عمدتاً ناسیونالیسم مدنی و گاهی ملیگرایی فرهنگی هستند. برخی از مظاهر میهن پرستی بر عنصر «زمین» در مفهوم عشق به سرزمین مادری تأکید میکنند و از نماد کشاورزی و خاک استفاده میکنند. .[۳]
اصطلاحات و کاربردها ویرایش
افراط در وطن پرستی در دفاع از یک ملت، «شوونیسم(Chauvinism)» .[۴] نامیده میشود. اصطلاح مرتبط دیگر، «جنگوئیسم(Jingoism)» .[۵] است. عبارت انگلیسی «پاتریوت(Patriot)» از كلمهی «همشهری» در دهه 1590، از فرانسوی «پاتخیوت(Patriote)» در قرن 15 مشتق شده است. واژه فرانسوی «هموطن» و «وطنپرست» مستقیماً از «هموطن» لاتین «پاتریوتای(Patriota)» اواخر قرن ششم سرچشمه گرفته است. اصطلاح میهن پرست از واژگان میهن پرستان یونانی «هموطن»، از پاتریوس «پدران خود» و از پاتریس «سرزمین پدری» گرفته شده است. عبارت «میهن پرست»، در مورد بربرها و اقوام وحشی بكار میرفت که غیرمتمدن یا بدوی تصور میشدند که فقط در یک چیز مشترك بودند: فقط در یك پاتریس یا یك سرزمین پدری اشتراک داشتند. در معنای اصلی و اروپایی، عبارت «میهن پرستان» برای هر کسی که از آن کشور هموطن بود نشأت میگرفت، صرف نظر از وضعیت اجتماعی-اقتصادی آن شخص.
مفاهيم فلسفی میهن پرستی ویرایش
میهن پرستی ممکن است با پایبندی به یک دین ملی(یک دین مدنی یا حتی یک مفهوم دین سالار) تقویت شود. این امر برخلاف جدایی کلیسا از دولت است که متفکران روشنگری خواستار آن بودند که میهن پرستی و ایمان را نیروهایی مشابه و مخالف میدیدند. مایکل بیلیگ(Michael Billig) و ژان بثکه اِلشتاین(Jean Bethke Elshtain)، هر دو استدلال کردهاند که تشخیص تفاوت بین میهنپرستی و ایمان، دشوار است و تا حد زیادی به نگرش کسی که برچسبگذاری میکند بستگي دارد.
کریستوفر هیث ولمن(Christopher Heath Wellman)، استاد فلسفه در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، توصیف میکند که دیدگاه رایج در مورد موضع «وطن پرستان»، تعهدات قوی در قبال هموطنان است و در قبال خارجیها، فقط در حد مسئولیتهای نيكوكاری. وِلمن به منظور تمايز با «ملیگرايي»، این موضع را «وطن پرست» مینامد تا اعضای واحدهای سرزمینی و سیاسی را به جای گروههای فرهنگی، مشخص کند.
جورج اورول(George Orwell)، در مقاله تاثیرگذار خود یادداشتهایی درباره ناسیونالیسم، عبارت میهنپرستی را از مفهوم ملیگرایی متمایز کرد. او گفت: منظور من از «وطن پرستی» تعلق به یک مکان خاص و شیوه خاصی از زندگی است، که فرد معتقد است بهترین در جهان است، اما نمیخواهد به زور به دیگران تحمیل شود. میهن پرستی طبیعتاً در حالت دفاعی است، هم از نظر نظامی و هم از نظر فرهنگی. از سوی دیگر، ناسیونالیسم، از میل به قدرت جدایی ناپذیر است. هدف همیشگی هر ناسیونالیست، کسب قدرت و اعتبار بیشتر است، نه برای خود، بلکه برای ملت یا واحد دیگری که انتخاب کرده است فردیت خود را در آن غرق کند.
ضد وطن پرستی ویرایش
ولتر(Voltaire) اظهار داشت که: «مایه تاسف است که برای میهن پرست خوب بودن باید دشمن بقیه بشریت شد». آرتور شوپنهاور(Arthur Schopenhauer) در كتاب جهان به عنوان اراده و نمایندگی(The World as Will and Representation) مینویسد که «ارزانترین نوع غرور، غرور ملی است»؛ زیرا اگر انسان به ملت خود افتخار کند، دلیل بر این است که هیچ ویژگی از خود ندارد که انسان بتواند به آن افتخار کند».
کوتوکو شوسوی(Kōtoku Shūsui)، آنارشیست معروف ژاپنی كه در اواخر قرن نوزدهم و در اوایل قرن بیستم زندگي ميكرد، بخش بزرگی از کتاب خود با نام هیولای قرن بیستم(Imperialism, Monster of the Twentieth Century) که به طور گسترده منتشر شده است را به محکومیت میهن پرستی اختصاص داده است. یکی از بسیاری از استدلالهاي او، مبتنی بر ارزش کنفوسیوسی همدلی است: «من به اندازه منسیوس متقاعد شدهام که هر انسانی بدون تردید برای نجات کودکی که میخواست در داخل يك چاه بیفتد میشتابد... انسانی که تحت تأثیر چنین فداکاری و نیکوکاری قرار گرفته است، به این فکر نمیکند که آیا اين کودک یکی از اعضای خانواده او است یا از خویشاوندان نزدیکش. انسان وقتی کودک را از خطر نجات میدهد، حتی از خود نمیپرسد که آیا کودک مال اوست یا متعلق به دیگری». میهن پرستی، برای غیرانسانی کردن دیگرانی که طبیعتاً با آنها همدلی میکنیم استفاده میشود. او استدلال میکند: «وطنپرستی یک احساس تبعیضآمیز و خودسرانه است که محدود به کسانی است که متعلق به یک دولت ملی واحد هستند یا با هم در مرزهای ملی مشترک زندگی میکنند»، اين احساسات توسط میلیتاریستها در تلاش برای جنگ پرورش داده میشوند.
مارکسیستها در مورد میهن پرستی مواضع مختلفی اتخاذ کردهاند. از یک سو، کارل مارکس معروف بود که «کارگران، کشور ندارند» و «برتری پرولتاریا باعث خواهد شد که اختلافات ملی آنها با سرعت بیشتری از بین برود». همین دیدگاه توسط تروتسکیستهای امروزی مانند آلن وودز(Alan Woods) نيز ترویج میشود که «طرفدار از بین بردن همه مرزها و ایجاد یک جامع مشترک المنافع جهانی سوسیالیستی است». به عبارت ديگر، میهن پرستی سوسیالیستی، بر اساس نظریه سوسیالیسم در یک کشور واحد تعريف ميشود..[۶]
جستارهای وابسته ویرایش
منابع ویرایش
- ↑ «میهنپرستی» [علوم سیاسی و روابط بینالملل] همارزِ «patriotism»؛ منبع: گروه واژهگزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر چهارم. فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۶۴-۷۵۳۱-۵۹-۱ (ذیل سرواژهٔ میهنپرستی)
- ↑ «میهنپرست» [علوم سیاسی و روابط بینالملل] همارزِ «patriot, patriotic»؛ منبع: گروه واژهگزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر چهارم. فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۶۴-۷۵۳۱-۵۹-۱ (ذیل سرواژهٔ میهنپرست)
- ↑ "Patriotism". Wikipedia (به انگلیسی). 2023-08-05.
- ↑ "شوونیسم". Wikipedia (به انگلیسی). 2023-08-23.
- ↑ "جینگوئیسم". Wikipedia (به انگلیسی). 2023-08-23.
- ↑ "Patriotism". Wikipedia (به انگلیسی). 2023-08-23.
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ میهنپرستی موجود است. |