نیکلاوس مایکلسون
این مقاله به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
نیکلاوس «کلاوس» مایکلسون (به انگلیسی: Niklaus Mikaelson) یک شخصیت داستانی در اصیلها و خاطرات خونآشام است.
او چهارمین فرزند خانواده مایکلسون، متولد قرن ۱۰ پس از میلاد، برادر کوچکتر فریا و فین و الایژا، برادر بزرگتر ربکا مایکلسون و کول و هنریک مایکلسون میباشد.
او تنها خونآشام دورگه اصیل و حاصل رابطه نامشروع مادر خود با گرگینهای به نام انسل است، کلاوس به خاطر قدرتش به عنوان پادشاه تمام خونآشامها شناخته میشود و به قولی قویترین موجود زندهٔ جهان میباشد که حتی برادران و خواهران اصیلش هم گاهی از او میترسند البته به جز اِلایژا مایکلسون، برادر بزرگترش که زندگی خود را وقف رستگاری کلاوس میکند ولی در عین حال کلاوس معمولاً با مشاهده کوچکترین مخالفت یا خیانت از جانب اعضای خانواده خود، با فرو بردن خنجر در قلبشان آنها را صدها سال به خواب فرو برده و درون تابوتی نگه میدارد.
در اوایل سال ۱۹۲۰ او و ربکا شروع به برقراری دوستی با استفن سالواتوره میکنند اما هنگامی که پدرشان مایکل، برای کشتن کلاوس وارد شهر میشود ، کلاوس و ربکا مجبور به فرار میشوند، کلاوس همه خاطرات مربوط به ربکا و خودش را از حافظه استفن پاک میکند زیرا میخواهد از استفن در برابر مایکل محافظت کند، بعد ها مشخص میشود که کلاوس واقعا استفن را دوست خود میبیند و به او اهمیت میدهد.
عشق حقیقی او کمیل اوکانل و کرولاین فوربز بودند.هر چند اکثر طرفداران معتقد هستند تنها عشق حقیقی او کرولاین از شهر کوچک میستیک فالز است .اما کسی که کلاوس او را از همه بیش تر دوست داشت طبق مصاحبه های نویسنده ، بازیگر شخصیت و درگاه معتبر اسکرین رنت کرولاین فوربز به عنوان هم روح او شناخته شد[۱] [۲]. | در فصل چهارم سریال خاطرات یک خون آشام به او گفت که قصد دارد اخرین عشق او باشد هر چقدر که طول بکشد مهم نیست .}} در پایان سریال خاطرات خون آشام کلاوس یک نامه به همراه یک چک پول برای کرولاین میفرستد . این چک به کرولاین و الاریک کمک میکند تا بتوانند مدرسه سالواتوره را تاسیس کنند. در داخل نامه کلاوس خطاب به کرولاین نوشته ،که مهم نیست چقدر طول بکشد .(اشاره به اینکه کلاوس هنوز هم قصد دارد اخرین عشق او باشد) و در واقع این نامه نشان دهنده این بود که پس از گذشت تقریبا دو دهه کلاوس مایکلسون هنوز هم کرولاین را فراموش نکرده است. وقتی کرولاین در فصل پایانی سریال اصیل ها حضور پیدا میکند معلوم میشود که با گذشت تمام این سال ها این دو هنوز هم به هم اهمیت میدهند . در یکی از بخش های سریال خاطرات خون آشام بعد از گذشت چند سال و نقل مکان خانواده مایکلسون به نیواورلینز، استفن سالواتور متوجه میشود که کلاوس هنوز هم کرولاین را فراموش نکرده، حتی زمانی که در نیواورلینز با کمیل اوکانل در رابطه بود .در قسمت پایانی سریال اصیل ها کرولاین کلاوس را میبوسد و به او میگوید هرگز فراموشش نخواهد کرد . و در پایان ،کرولاین و کمیل آخرین عشق های کلاوس بودند.
نیکلاوس مایکلسون | |
---|---|
شخصیت خاطرات خونآشام اصیلها | |
نخستین حضور |
|
آخرین حضور |
|
پدیدآور | ال. جی. اسمیت (رمانها) جولی پلک کوین ویلیامسون (سریال) |
ایفاگر | جوزف مورگان آیدن فلاورز (کودکی) |
اطلاعاتِ درونداستانی | |
گونه | خونآشام دورگه اصیل |
جنسیت | مرد |
خانواده | مایکل مایکلسون(پدرخوانده) انسل (پدر) استر مایلکسون (مادر) فریا مایلکسون (خواهر بزرگتر) فین مایلکسون (برادر بزرگتر) الایژا مایکلسون (برادر بزرگتر) ربکا مایکلسون (خواهر کوچکتر) کول مایلکسون (برادر کوچکتر) هنریک مایلکسون (برادر کوچکتر) |
فرزند | هوپ مایکلسون (دختر) مارسل جرارد (فرزند خوانده) |
خویشاوندان | هیلی مارشال (مادر فرزند) دالیا (خاله) |
بعد ها در یکی از قسمت های سریال میراث مشخص میشود در دنیایی موازی ،جایی که هوپ مایکلسون هرگز به دنیا نیامده است کلاوس و کرولاین باهم ازدواج کردند ، کلید انسانیت خود را خاموش کرده و به بزرگ ترین دشمنان دولت تبدیل شدند.
زوج کلاوس و کرولاین تنها زوجی بود که در هر سه سریال مجموعه خاطرات خون آشام حضور داشتند. جولی پلک (نویسنده و کارگردان سریال)دلیل آن را اینگونه بیان میکند که این زوج محبوب ترین، از نگاه اکثر طرفداران بوده است.
کلاوس مایکلسون در این مجموعه هم یک قهرمان است و هم یک شرور ، با این حال او یکی از محبوب ترین شخصیت ها در دنیای خاطرات خون آشام است .
نیمه گرگینهای
ویرایشپس از تبدیل شدن به خونآشام، نیکلاوس بیشتر از همه گرسنگی و خشم را احساس میکرد و هنگامی که او اولین انسان را کشت، نفرین او فعال و راز خیانت مادرش برملا شد.
مایکل که از این اتفاق خبر دار شد مادر او، استر را مجبور کرد از خون همزادی به نام تاتیا استفاده کرده و طلسمی درست کند تا نیمه گرگینهای کلاوس را خاموش و پنهان میکند. نیکلاوس که از خیانت مادرش خشمگین بود وی را کشت و تقصیر را بر گردن پدرشان انداخت.
پس از هزار سال تلاش برای یافتن جواب، در سال ۲۰۱۰ او بالاخره راهی برای شکستن طلسم مادرش پیدا کرده و طلسم را از بین میبرد.
او در این راه و برای اجرای مراسم به قربانی کردن یک خونآشام (جنا سامرز)، گرگینه (جولز)، همزاد (الینا گیلبرت) و سنگ ماه نیاز داشت. همچنین یک جادوگر (گرتا مارتین) تا طلسم را انجام دهد.
نخستین خونآشام تبدیل شده توسط کلاوس، لوشن کستل و نخستین دورگه موفقی که او توانست با خون خود بسازد، تایلر لاکوود است . البته برای تبدیل یک گرگینه به دورگه کلاوس به خون الینا گیلبرت هم نیاز دارد .
تجربه پدر شدن
ویرایشدر سال ۲۰۱۳، وی هنگام مستی، با گرگینهای به نام هیلی مارشال رابطه برقرار میکند و پس از مدتی هیلی از او باردار میشود.
پس از پشت سر گذاشتن بسیاری از مشکلات و ماجراها، نیکلاوس و هیلی دارای یک دختر میشوند و نام آن را هوپ اندریا مایکلسون میگذارند (پس از تولد هیلی هم تبدیل به دورگه میشود و فرزندشان به سه رگه- خوناشام، گرگینه، جادوگر- تبدیل میشود).همچنین بسیاری از جادوگران نیواورلینز معتقد بودند اگر این بچه به دنیا بیاید باعث نابودی تمام جادوگران میشود.
هیلی و نیکلاوس، هوپ را برای در امان ماندن از شر دشمنان، به همراه عمهاش، ربکا به شهر دیگری میفرستند تا هنگامی که کلاوس از پس مشکلات و دشمنان برآمد به پیش والدین خود برگردد.پس از چند سال تلاش خانواده مایکلسون و فداکاری های بیشمار آن ها کلاوس و هیلی بالاخره توانستند هوپ را به نیواورلینز برگردانند.
سرانجام کلاوس
ویرایشهنگامی که دخترش ۱۵ سال داشت و پس از مسائلی جادوی هالو او را فراگرفته بود که باعث مرگ او میشد، کلاوس به میستیک فالز رفته و با کمک دوقلوهای کرولاین و جو و الاریک جادو را در خود قرار میدهد و دخترش را نجات میدهد و قصد دارد با آخرین چوب بلوط سفید خود را بکشد و نفرین را نابود کند اما الایژا و هوپ مانع او میشوند.
حدود دو دهه پیش کلاوس برای کرولاین یک پیغام صوتی میگذارد و به او میگوید از همه بیش تر دوست دارد این شهر را به او نشان دهد و کلاوس باور داشت روزی کرولاین به او این اجازه را میدهد.در اخرین روز عمر کلاوس ،کرولاین به نیواولینز میاید و پیغام کلاوس را برای خودش پخش میکند . کلاوس از اینکه او این همه سال این پیغام را نگه داشته خوشحال میشود و تقریبا تمام روز را باهم میگذرانند، در نهایت کرولاین کلاوس را متقاعد میکند که پیش دخترش برود و از او خداحافظی کند. سپس کرولاین همانگونه که با استفن سالواتور خداحافظی کرده بود از کلاوس خداحافظی میکند ، برای اخرین بار این دو همدیگر را میبوسند و کرولاین به کلاوس میگوید که هرگز او را فراموش نخواهد کرد.
وقتی که شب میرسد کلاوس آخرین ساعت های عمرش را با خانواده اش میگذراند. او به خانواده اش میگوید که مرگ او پایان مایکلسون ها نخواهد بود . او از خانواده اش میخواهد که پس از مرگ او باز هم در این خانه دور هم جمع شوند تا از یکدیگر همیشه و تا ابد محافظت کنند.
کلاوس از دخترش هوپ خداحافظی میکند و به او میگوید که تو باعث شدی من چیزی رو احساس کنم که فکر نمیکردم هیچوقت ممکن باشه . یک عشق بی قید و شرط.
هوپ میداند که قرار است کلاوس خودش را بکشد اما الایژا بدون گفتن این موضوع به هوپ چوب را به دو نصف کرده و آماده میشود همراه کلاوس بمیرد. کلاوس سعی میکند تا الایژا را منصرف کند،اما الایژا میگوید تنها خواسته قلبی او تمام این سال ها رستگاری برادرش بوده است و اکنون او به هدفش رسیده. کلاوس از الایژا بخاطر همه چیز تشکر میکند، الایژا نیز به کلاوس میگوید که با شکوه ترین سفر را در کنار او داشته و این بزرگ ترین افتخارش است . در نهایت آن ها در کنار یکدیگر پس از هزاراران سال میمیرند.
منابع
ویرایش- ↑ Foertsch, Rachel (2021-09-29). "The Vampire Diaries: 10 Ways Klaus & Caroline Are The Best Ship". ScreenRant (به انگلیسی). Retrieved 2023-09-20.
- ↑ Khan, Fawzia (2022-11-27). "The Vampire Diaries: 10 Quotes That Prove Klaus & Caroline Were Soulmates". ScreenRant (به انگلیسی). Retrieved 2023-09-20.