واک[۱] (به انگلیسی: voice یا voicing) اصطلاحی در طبقه‌بندی آواهای گفتار است که به لرزش پرده‌های صوتی در تولید یک واج اشاره دارد. حروفی را که تولیدشان با لرزش تارآواها همراه است «حروف واکدار» یا «حروف آوایی» یا «جَهر» می‌گویند، و حروفی را که تولیدشان با چنین لرزشی همراه نیست «بی‌واک» یا «بی‌آوا» یا «هَمس» می‌نامند.[۲] واج‌هایی که به‌طور معمول واکدار هستند اما در محیط‌های واجی خاصی مقدار واکداری‌شان کمتر از محیط‌های دیگر است یا بدون واک تولید می‌شوند، واکرفته نامیده می‌شوند. واکرفتگی در آوانگاری با یک دایره کوچک در زیر نشانه نشان دارده می‌شود.[۳] در مقابل گاهی برخی واج‌های بیواک در محیط‌های خاصی واقع می‌شوند که موجب می‌شود در تولیدشان تارآواها دارای لرزش باشند، به این نوع فرایند، واک‌گرفتگی گفته می‌شود. برای مثال در زبان فارسی واج‌هایی که در خوشه همخوانی، عضو دوم هستند، تمایل به واکرفتگی دارند؛ مثلاً واج [l] که واجی واکدار است، در واژه سطل، گرایش به واکرفتگی دارد. در مقابل واج [k] در واژه اشک، وقتی در محیط واکی قرار گیرد، مانند جمله «اشکم در اومد»، به صورت واکدار تولید می‌شود. واکداری، ویژگی اساسی در طبقه‌بندی واج‌ها و در نظریه مختصه‌های ممیز در واجشناسی است.

واک در واج‌های زبان فارسی

ویرایش

در زبان فارسی ۲۳ همخوان وجود دارد که از میان این ۲۳ همخوان، ۱۳ همخوان واکدار، ۹ همخوان بیواک، و یک همخوان، به دلیل تولید در چاکنا، نسبت به این ویژگی خنثی است (همخوان [ʕ] که در زبان فارسی با نویسه «همزه» و «ع» نشان داده می‌شود). همخوان‌های واکدار زبان فارسی عبارتند از:

همخوان‌های بی‌واک زبان فارسی عبارتند از:

تمامی واکه‌ها در زبان فارسی واکدار هستند.[۴]

پانویس

ویرایش
  1. «واک» [زبان‌شناسی] هم‌ارزِ «voice»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر سوم. فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۶۴-۷۵۳۱-۵۰-۸ (ذیل سرواژهٔ واک)
  2. یوسفی، غلامحسین (۱۳۸۷). کاغذ زر. تهران: انتشارات سخن. ص. ۳۱۹.
  3. Crystal (2008), 514-5
  4. ثمره (1378)، 80

منابع

ویرایش
  • Crystal, David (2008). A Dictionary of Linguistics and Phonetics. Blackwell.