در مواجهه با یک شیء دو معنا از آن می‌توان برداشت کرد: اینکه آن شیء هست و اینکه آن شیء چیست. در فلسفهٔ اسلامی به معنای اول وجود و به معنای دوم ماهیت گفته می‌شود. این تمایز را می‌توان تا تحلیلات ثانی ارسطو دنبال کرد اما برای اولین بار ابن‌سینا آن را به صراحت ذکر کرده است. به عبارتی وجود از آن جهت که موجودات وجود دارند وجه مشترک آنان به شمار می رود.ماهیت از آن جهت که موجودات هر دسته ماهیت به خصوصی دارند(مثلا ماهیت اسب با ماهیت انسان متفاوت است)وجه اختصاصی آنها شمرده می شود.[۱]

اصالت وجود یا ماهیت ویرایش

در فلسفه متأخر اسلامی این مسئله مطرح شده است که وجود شیء اصیل است یا ماهیت آن. به عبارت دیگر چیزی که جهان خارج را پر کرده و منشأ اثر است وجود است یا ماهیت. این مسئله را به این شکل برای اولین بار میرداماد مطرح کرده است اما برخی مناقشه بر سر وجود کلی طبیعی در خارج را صورت اولیهٔ آن دانسته‌اند. میرداماد خود به اصالت ماهیت قائل بوده است اما ملاصدرا و تابعان او قائل به اصالت وجوداند.[۲]

منابع ویرایش

فیاضی، غلامرضا (۱۳۸۸). هستی و چیستی در مکتب صدرائی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

عبودیت، عبدالرسول (۱۳۸۹). درآمدی به نظام حکمت صدرائی. جلد اول. تهران: سمت.

پانوشت‌ها ویرایش

  1. Olga Lizzini. «Ibn Sina's Metaphysics». Stanford Encyclopedia of Philosophy.
  2. عبودیت، عبدالرسول (۱۳۸۹). درآمدی به نظام حکمت صدرائی. ج. اول. تهران: سمت.