ویلیام اروین آیزنر (به انگلیسی: William Erwin Eisner) نویسنده و طراح یهودی آمریکایی کمیک‌استریپ بود.

ویل آیزنر
نام اصلی
ویلیام اروین آیزنر
زاده۶ مارس ۱۹۱۷
بروکلین، نیویورک
درگذشته۳ ژانویهٔ ۲۰۰۵ (۸۷ سال)
لودردیل لیکس، فلوریدا
پیشهنویسنده و طراح کمیک‌استریپ
ملیت ایالات متحده آمریکا

زندگی‌نامه

ویرایش

آیزنر که یکی از طراحان کمیک US.american comics بود مهر تأییدی بر تکامل کمیک در قرن ۲۰ می‌باشد. ویل آیزنر را می‌توان پایه‌گذار و استاد کتاب‌های گرافیکی جیبی و تا حدی طراح کمیک‌هایی به شیوه رمان که تأثیر مستحکمی بر نسل‌های هنرمندان نوین و طراحان کمیک دارد نام برد. آیزنر از مادری رومانیایی و پدری اتریشی پا به عرصه حیات گذاشت و از طراحی صحنه در یک تئاتر یهودی کارش را در زمینه هنر آغاز کرد. او برای تأمین مخارج زندگی خانواده خود به فروش روزنامه نیز می‌پرداخت. زمانی که در برانکس بخشی از نیویورک فقر بیداد می‌کرد او روزنامه مدرسه را در سال ۱۹۳۳ منتشر کرد و از مدرسه هنر انجمن دانشجویان هنر نیویورک (Art Students League of New York) که در قرن نوزدهم تأسیس شده بود به علت فقر و نداشتن هزینه تحصیلی ترک تحصیل کرد. از سال ۱۹۳۶ طراح مجله‌ای به نام واو (Wow) شد و با یکی دیگر از همکارانش به نام جری ایگر (Jerry Iger) استودیویی به نام آیزنر و ایگر Eisner & Iger به همت خود ایگر تأسیس کردند تا بدین وسیله با هم کار کنند، خلق کنند، کمیک بسازند و با هم تولید و فروش داشته باشند. شروع راه‌اندازی و شکل‌گیری این استودیو هم‌زمان بود با فعالیت دیگر هنرمندان چون جک کربی (Jack Kirby)، مورت مسکین (Mort Meskin)، و باب کین (Bob Kane) که در زمینه طراحی تلاش می‌کردند، موفق به بستن قراردادهایی با استودیوی آیزنر شدند که در سال ۱۹۳۹ منجر به تولید شانزده سفارش کمیک در روزنامه‌ها شد. در ادامه همین موفقیت‌ها در سال ۱۹۴۰ اسپیریت (The Spirit) متولد و خلق می‌شود.

اسپیریت

ویرایش

اسپیریت (The Spirit) یکی از سری کمیک‌هایی بود که هر هفته در روزهای شنبه در روزنامه هفتگی از سال ۱۹۴۰ تا سال ۱۹۵۲ به چاپ رسید و موفق شد طرفداران زیادی را به خود اختصاص بدهد. داستان اسپیریت که یک کمیک کلاسیک بود دربارهٔ پلیسی به نام دنی کلت (Denny Colt) است که در اولین مأموریت‌هایش از طرف مخالفانش مورد سوءقصد قرار می‌گیرد و کشته می‌شود و ماجرا از اینجا تازه آغاز می‌گردد که او این‌بار در قالب روح یا همان اسپیریت به زمین بازمی‌گردد تا به شکار جانیان و دزدان و کسانی که به او خیانت کردند بپردازد. او این‌بار با ماسکی سیاه و کلاه و پالتویی بلند ظاهر می‌شود و لابراتوار و محل زندگی او نیز واقع در قبرستانی است که از آنجا بازگشته است. او قهرمانی است که همچنان دچار اشتباه و گاهی سردرگمی می‌شود و بدون قابلیت‌های عجیب و غریب به دنبال تبهکاران می‌گردد. ماجراجوی‌های اسپیریت در قالب‌های پلیسی جنایی کلاسیک نوشته و طراحی شده‌اند که فضاسازی‌های سیاه و سفید، کاملاً آن را از دیگر کمیک‌های دارای این سبک متمایز می‌کند.

منابع

ویرایش