نقد قرآن: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
@Sa.vakilian،در 2015 در بحث پاسخ داده شد، کاربران نیز حذفهای شما را واگردانی کردند و محافظت شد، مصداق خرابکاری است، @Bruno بایگانی داشت |
|||
خط ۵:
== متناقض بودن قرآن ==
از دیدگاه
=== مواردی از تناقضات قرآن ===
منتقدان موارد متعددی
# مدت زمان خلقت آسمان و زمین: در سوره الاعراف(۷) آیه ۵۴، سوره یونس(۱۰) آیه ۳، سوره هود(۱۱) آیه ۷ و سوره الفرقان(۲۵) آیه ۵۹ آفرینش زمین و آسمان (در برخی تفاسیر آکادمیک انگلیسی زبان بهشت، سپهر یا آسمان<ref>{{یادکرد وب | نشانی=http://quran.com/7/54 | عنوان=Surah Al-A'raf - The Noble Qur'an - القرآن الکریم}}</ref>) ۶ روز بیان شده است اما در سوره فصلت(۴۱) آیات ۹ تا ۱۲ جمع روزهایی که الله برای خلقت زمین و آسمان به آنها اشاره میکند ۸ روز است. همچنین در سوره بقره(۲) آیه ۱۱۷ گفته شده است که جهان به صورت آنی خلق شد. برخی تفسیرکنندگان این واژههای روز را به عنوان دوره تعبیر میکنند اما در تناقض بین ۶ دوره و ۸ دوره یا خلقت آنی تفاوتی ایجاد نمیشود.
# ترتیب خلقت زمین و آسمان: در سوره بقره(۲) آیه ۲۹ اول زمین آفریده شده است سپس آسمان اما در سوره النازعات(۷۹) آیه ۲۷ تا ۳۰ اول آسمان آفریده شده است سپس زمین.
# چسباندن یا جدا کردن: در سوره فصلت(۴۱) آیه ۱۱ میگوید زمین و آسمان از هم جدا بودند و بعد به هم گرویدند اما در سوره الانبیا(۲۱) آیه ۳۰ میگوید که آنها ابتدا یکی بودند و بعداً از یکدیگر جدا شدند.
# انسان از چه ساخته شد: از لخته خون (سوره العلق(۹۶) آیات ۱–۲)، آب (سوره الانبیا(۲۱) آیه ۳۰، سوره النور(۲۴) آیه ۴۵، سوره الفرقان(۲۵) آیه ۵۴) «چیزی مانند سفال» (سوره ۳ آیه ۵۹، سوره ۳۰ آیه ۲۰، سوره ۳۵ آیه ۱۱).
# گرفتن روح در زمان مرگ: سوره السجده(۳۲) آیه ۱۱ میگوید فرشته مرگ روح را میگیرد اما سوره محمد(۴۷) آیه ۲۷ میگوید فرشتگان میگیرند و سوره الزمر(۳۹) آیه ۴۲ میگوید الله است که روح را از انسانها هنگام مرگ میگیرد.
# در سوره حج(۲۲) آیه ۴۷ و سوره سجده(۳۲) آیه ۵ روزهای الله برابر ۱۰۰۰ سال بشر است اما در سروه العروج(۷۰)(که به المعارج یا سئلسائل نیز مشهور است) آیه ۴ روزهای الله برابر ۵۰۰۰۰ سال بشر است.
# الله و تخت او: الله از رگ گردن به انسان نزدیکتر است (سوره ق(۵۰) آیه ۱۶) و در عین حال بر روی تختش نشسته است (سوره الحدید(۵۷) آیه ۴) تختی که روی آب بنا شده است (سوره هود(۱۱) آیه ۷) و در عین حال بقدری دور است که رسیدن به او بین ۱۰۰۰ و ۵۰۰۰۰ سال طول میکشد (سوره السجده(۳۲) آیه ۵، سوره المعارج(۷۰) آیه ۴).
# تعداد فرشتگان مریم: سوره آل عمران(۳) آیات ۴۲ و ۴۵ دربارهٔ باردار شدن مریم از چندین فرشته صحبت میکند اما سوره مریم(۱۹) آیات ۱۷ تا ۲۱ تنها از یک فرشته صحبت میکند.
# تعداد باغهای بهشت: در سوره الزمر(۳۹) آیه ۷۳، سوره فصلت(۴۱) آیه ۳۰، سوره الحدید(۵۷) آیه ۲۱ و سوره النازعات(۷۹) آیه ۴۱ یک باغ برای بهشت تعریف شده است اما در سوره الکهف(۱۸) آیه ۳۱، سوره الحج(۲۲) آیه ۲۳ و سوره فاطر(۳۵) آیه ۳۳ چندین باغ تعریف شده است.
# دستههای روز قیامت: در سوره الواقعه(۵۶) آیه ۷ ادعا میشود که در روز قیامت مردم به سه دسته میشوند اما در سوره البلد(۹۰) آیات ۱۸ و ۱۹، سوره الزلزله(۹۹) آیات ۶ و ۷ تنها دو گروه.
# نابودی قوم عاد: در سوره القمر(۵۴) آیه ۱۹ اشاره شده است که الله برای نابودی قوم عاد یک روز لازم داشت اما در سوره فصلت(۴۱) آیه ۱۶ و سوره الحاقه(۶۹) آیه ۶ به ۷ شبانه روز اشاره شده است.
# ریشه بیچارگی کجاست: آیا شر و مصیبت از طرف شیطان است (سوره ص(۳۸) آیه ۴۱)؟ از خود ماست (سوره النسا(۴) آیه ۷۹)؟ یا از طرف الله (سوره النسا(۴) آیه ۷۸)؟
# رحمتالله چقدر است: الله رحمت را بر خود مقرر کرده است (سوره الانعام(۶) آیه ۱۲) هرچند بعضی از اشخاص را هرچند که میتواند هدایت نمیکند (سوره الانعام(۶) آیه ۳۵، سوره ابراهیم(۱۴) آیه ۴).
# آیا در بهشت بازجویی خواهد بود یا نه: از یکدیگر سؤال نخواهند کرد (سوره المومنون(۲۳) آیه ۱۰۱)، اما همچنان در یک پرس و جوی دو جانبه شرکت خواهند کرد (سوره الطور(۵۲) آیه ۲۵) و از یکدیگر سؤال خواهند کرد (سوره الصافات(۳۷) آیه ۲۷).
# ناقص یا با جزئیات کامل: قرآن در جاهایی ادعا میکند که کامل است و تمامی جزئیات را دارا میباشد و هیچ چیز باقی نمانده است که در آن نباشد (سوره الانعام(۶) آیه ۳۸، سوره الانعام(۶) آیه ۱۱۴، سوره یوسف(۱۲) آیه ۱۱، سوره النحل(۱۶) آیه ۸۹ و…) اما چیزهای بسیاری هستند که قرآن آنها را ناتمام باقی میگذارد، برای مثال مسئله شراب و شبهات موجود در قرآن.
# پرستش یک خدا یا یک خدای دیگر: به محمد دستور میدهد که به ناباوران بگوید، شما چیزی را نمیپرستید که من میپرستم (سوره الکافرون(۱۰۹) آیه ۳) هرچند سورههای دیگر در قرآن بطور مشخص اشاره میکنند که آن ناباوران در واقع خدایی را پرستش میکنند که همان الله است.
# شفاعت کردن یا شفاعت نکردن: قرآن در مورد اینکه آیا در روز آخرت شفاعتی وجود خواهد داشت یا نه دچار تناقض میشود، در سوره البقره(۲) آیه ۱۲۲ و ۱۲۳، سوره القمر(۵۴) آیه ۶ تا ۵۱، سوره الانفطار(۸۲) آیات ۱۸ و ۱۹ و… میگویند شفاعتی وجود ندارد اما سوره النجم(۵۳) آیه ۲۶، سوره الزخرف(۴۳) آیه ۸۶، سوره سبأ(۳۴) آیه ۲۳، سوره طه(۲۰) آیه ۱۰۹ و البته هر دو این پاسخها را میتوان با احادیث مختلف پشتیبانی کرد.
=== ریشهشناسی اشکالات ===
سطر ۱۶ ⟵ ۳۲:
محمد امین در منابع اسلامی پیش از بعثت به راستگویی و درستکاری مشهور بود اما پس از بعثت مطابق آیات قرآن ناباوران او را مجنون خواندند به مفهوم جنزده اما در قرآن چیزی از اینکه او را دروغگو خوانده باشند گفته نشده است. بعدها هرگونه شک به محمد (همچون مجنون خواندن) و زیر سؤال بردن آیات قرآن به معنی کفر و حکم مرگ بود که در آیات قرآن به ویژه سورههای مدنی نیز به این موضوع بارها اشاره شده است.
[[سم هریس]] نویسنده آمریکایی، [[عصبشناس]] از هواداران [[شکگرایی علمی]] در مناظره با [[کریس هجز]]، میگوید محمد در آن زمان «به اسکیزوفرنی مبتلا شده است» که ادعای محمد دربارهٔ اینکه قرآن توسط فرشته مقرب و برتر، [[جبرئیل]] بر او دیکته شده باشد را روشن میکند.<ref name="america_pink">{{یادکرد وب | نشانی=http://america.pink/criticism-muhammad_1111456.html | عنوان=Criticism of Muhammad}}</ref><ref name="Harris2">{{یادکرد وب | نشانی=https://www.youtube.com/watch?v=xnoxnzVvb5c | عنوان=Sam Harris. Islam, Quran, Perfect Man Muhammad's Hair Hazrat Bal Shrine in Kashmir. All Truth | تاریخ=12 ژوئن 2016}}</ref> وی میگوید بر اساس احادیث اگر کسی بگوید که محمد به بیماری [[اسکیزوفرنی]] مبتلا بود او در اسلام باید کشته شود و این شرحی از یک دین میانه رو نیست.<ref name="Harris">{{یادکرد وب | نشانی=http://www.huffingtonpost.com/sam-harris/who-are-the-moderate-musl_b_15841.html | عنوان=Who Are the Moderate Muslims? | ناشر=[[هافینگتن پست
[[پرونده:Cloth embroidered by a schizophrenia sufferer.jpg|بندانگشتی|لباس [[گلدوزی]] شده توسط یک مبتلا به اسکیزوفرنی]]
[[اسکیزوفرنی]] بیماری توهم ناشی از اختلال مغزی است و کسی که به این بیماری دچار است با وجود توهمات دیداری و شنیداری همچنان قدرت فکر کردن را دارد و برای مثال میتواند [[گلدوزی]] انجام دهد یا در دانشگاه تدریس کند. [[جان فوربز نش]] ریاضیدان [[خداناباور]] مشهور که برنده [[جایزه نوبل اقتصاد]] شد و شخصیت اول فیلم واقعی [[ذهن زیبا]] در سن ۳۰ سالگی به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا شد و نزدیکان وی تا مدتها متوجه نشده بودند که شخصیتهای خیالی که از آنها صحبت میکند واقعیت ندارند. او با بیماری مبارزه کرد و توانست جایزه نوبل خود را دریافت کند. محمد در زمان بعثت در سن ۴۰ سالگی مدعی شد که [[جبرئیل]] بر او نازل میشود.
محمد پیش از بعثت به راستگویی و درستکاری مشهور بود و این در حالی ست که در آیه [[و ان یکاد]] و آیات دیگری از قرآن (از جمله سورههای [[حجر]] آیه ۶، [[سباء]] آیه ۸ و آیه ۴۶، [[صافات]] آیه ۳۶، [[دخان]] آیه ۱۴، [[طور]] آیه ۲۹، [[قلم]] آیه ۲ و [[تکویر]] آیه ۲۲) دربارهٔ این میگوید که پس از بعثت و در زمان حیات محمد ناباوران به پیامبری او به او مجنون میگفتند :{{سخ}}
وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿۵۲﴾{{سخ}}
و همانا نزدیک است کافران هنگامی که قرآن را میشنوند، با [نگاهها و] چشمهایشان تو را به زمین بزنند و میگویند: او مجنون است؛ حال آنکه قرآن [یا پیامبر] جز اندرزی برای جهانیان نیست.
مرگ خدیجه در زمانی رخ داد که [[بنی هاشم]] از جمله پیامبر و خدیجه در [[شعب ابیطالب]] در حصر اقتصادی بودند. تا آن زمان، محمد در بعثت و پیامبریاش قدرت حکومت اسلامی نداشت و همچنین تنها یک همسر داشت. قرآن در زمان حیات پیامبر اسلام به صورت کامل نوشته نشد. بین محققان از جمله خود مسلمانان همواره بر سر اینکه آیا محمد واقعاً بیسواد بوده است یا نه اختلاف نظر وجود داشته است. قرآن محمد را امی خطاب کرده<ref>قرآن، [http://www.usc.edu/org/cmje/religious-texts/quran/verses/007-qmt.php#007.157 7:157]</ref> و در آیه ۴۸ سوره عنکبوت گفته است «تو پیش از قرآن کتابی را تلاوت نکردی و ننوشتی که اگر اینچنین بود اهل باطل کننده به شک افتاده بودند». [[ویلیام مونتگومری وات]] این دیدگاه را اتخاذ میکند که امی به معنی عدم آشنایی محمد با متنهای مقدس در بین مردم بوده است نه به معنی بیسواد بودن.<ref>{{یادکرد کتاب | عنوان=Bell's introduction to the Qur'an | ناشر=Univ. Press | نویسنده=Richard Bell (Revised and Enlarged by W. Montgomery Watt) | سال=1970 | صفحات=31 تا 51 | شابک=0852241712}}</ref><ref>{{یادکرد ژورنال | عنوان=Muhammad, the Illiterate Prophet: An Islamic Creed in the Quran and Quranic Exegesis | نویسنده=Sebastian Günther | ژورنال=Journal of Quranic Studies | شماره=4 | سال=2002 | صفحات=1 تا 26 | doi=10.3366/jqs.2002.4.1.1 | دوره=1}}</ref> نهایتاً قرآن توسط خلیفه سوم، [[عثمان بن عفان]] در قالب چند جلد [[مصحف عثمان]] جمعآوری گشت و همچنین در نوشتههای تاریخی صحبتهایی از [[مصحف علی]] نیز در میان است.
سطر ۲۴ ⟵ ۴۴:
==== خوانش رؤیا از آیات قرآن ====
{{همچنین ببینید|عبدالکریم سروش}}
نواندیش دینی، [[عبدالکریم سروش]] چنین مطرح کرده است که آیات قرآن حاصل رؤیای محمد بودهاند و تشریح کرده است که محمد به عنوان یک مخلوق از خدا پرتر بوده و ریشه آیات قرآن از درون خود محمد و بواسطه عالم رؤیا بوده است از این رو آیات قرآن را نیازمند خوابگزاری میداند و نه تفسیر.<ref name="pargarsoroush1"/><ref name="pargarsoroush2"/> کسانی که با سروش مخالفت کردند عالم رؤیا خواندن منشأ قرآن را به مفهوم
==== در احادیث شیعه و سنت ====
در نهج البلاغه [[علی]] به [[عبدالله بن عباس]] پیش از جنگ [[نهروان]] توصیه میکند که با استناد به قرآن مناظره نکند:<ref>نهج البلاغه، سخنان علی بن ابی طالب، گرد آوری شده توسط سید رضی، نامه ۷۷:و من وصیة له ع لِعَبْدِ اللَه بْنِ الْعَباسِ لَمَا بَعَثَهُ لِلاْحْتِجاجَ عَلَی الْخَوارِج:لاَ تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یَقُولُونَ، وَ لَکِنْ خاصِمْهُمْ لابِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْهَا مَحِیصا.</ref>
{{گفتاورد|با آنها به قرآن مناظره مکن، زیرا قرآن دو پهلو است. تو چیزی میگویی و آنها چیزی در جوابت میگویند، بلکه با آنها به سنت (پیامبر) مناظره کن که راه گریز نیابند.}}
[[ابوهریره|أبی هریرة]] از [[محمد]] روایت میکند:<ref>{{یادکرد وب | نشانی=http://www.usc.edu/schools/college/crcc/engagement/resources/texts/muslim/hadith/abudawud/040.sat.html#040.4586 | عنوان=Model Behavior of the Prophet (Kitab Al-Sunnah) - Abudawud: Book 40,Hadith 4586 | ناشر=[[دانشگاه کالیفرنیای جنوبی]] | پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20090314073208/http://usc.edu/schools/college/crcc/engagement/resources/texts/muslim/hadith/abudawud/040.sat.html#040.4586 | تاریخ بایگانی=14 مارس 2009 | گفتاورد=سنن أبی داود، کتاب السنة، النهی عن جدال فی قرآن کفر:حدثنا أحمد بن حنبل ثنا یزید یعنی بن هارون أخبرنا محمد بن عمرو عن أبی سلمة عن أبی هریرة عن النبی صلی الله علیه وسلم قال المراء فی القرآن کفر.}}</ref> جدال در قرآن کفر است.
[[علی میرفطروس]] با استناد به حدیث فوق از [[محمد]] و همچنین آیات قرآن،<ref group="آیه">سوره انعام، آیه ۶۸:وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ:و چون ببینی کسانی [به قصد تخطئه] در آیات ما فرومیروند از ایشان روی برتاب تا در سخنی غیر از آن درآیند و اگر شیطان تو را [در این باره] به فراموشی انداخت پس از توجه [دیگر] با قوم ستمکار منشین</ref><ref group="آیه">قسمتی از آیه ۷سوره آل عمران: وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ:و [پارهای] دیگر متشابهاتند [که تاویلپذیرند] اما کسانی که در دلهایشان انحراف است برای فتنهجویی و طلب تاویل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پیروی میکنند</ref> صراحت (شفاف و واضح بودن) قرآن را به چالش کشیده و میگوید: دوران خلافت عمر آنچنان سخت و پرخشونت بود که کسی جرئت کوچترین اعتراضی نداشت. در این دوره نیز شکنجه و سرکوب کسانی که به اسلام و آیت قرآن اعتراض یا تردید داشتند رواج داشت بطوری که در زمان عمر حتی گفتگو از تفسیر قرآن نیز ناروا بود.<ref>اسلامشناسی۱، علی میرفطروس، چاپ دوازدهم، نشر نیما، ص۷۲</ref><ref>اسلامشناسی۲، علی میرفطروس، چاپ سوم، نشر نیما، صفحه های۳۱ تا ۳۵</ref>
=== موارد غیراخلاقی ===
هرچند گروههای مختلف از مسلمانان هر یک بخشی از این انتقادات یا کل این انتقادات را برخاسته از ترجمههای بدون تفسیر یا تفسیرهای متفاوت و نادرست دیگران از جمله دیگر گروههای مسلمان میدانند اما مواردی متعدد توسط منتقدان قرآن (چه مسلمان چه غیر مسلمان) مطرح شده است<ref>{{یادکرد وب | نشانی=https://richarddawkins.net/2015/03/no-youre-not-taking-those-verses-out-of-context/ | عنوان=No, You’re Not Taking Those Verses ‘Out of Context’ | ناشر=[[بنیاد خرد و دانش ریچارد داوکینز]] | تاریخ=10 مارس 2015 | بازبینی=9 نوامبر 2015 | نویسنده=Ali A. Rizvi}}</ref><ref name="skepticsannotatedbible"/> که برخی از آنها عبارتند از:
* در مورد زنان و فساد در خانواده سوره نساء آیه ۲ و ۳ (تعدد زوجات: «اگر بیم دارید که در کار یتیمان عادل نباشید، از بین زنان هرچه پسندیدید دودو و سهسه و چهارچهار نکاح کنید و اگر بیم آن دارید که بین زنان عادل نباشید فقط با یک زن یا تمامی زنانی که مالک آنها شدهاید (کنیز) نکاح کنید»)، آیه ۲۴ نساء (زنان شوهردار بر شما حرام شدهاند مگر آنان که با نیروی خودتان مالک شدهاید) و ۳۴ (کتک زدن زنان)، سوره مومنون آیه ۱ تا ۶ (مؤمنان رستگار شدند آنان که شرمگاه خود را نگاه میدارند جز بر همسران یا کنیزان خویش که در نزدیکی با آنان مورد ملامت قرار نمیگیرند)، سوره بقره آیه ۲۲۳ که زنان را کشتزار مردان خطاب کرده است
* سوره مائده آیه ۳۸: وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا جَزَاء بِمَا کَسَبَا نَکَالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.{{سخ}} و مرد و زن دزد را به سزای آنچه کردهاند دستشان را به عنوان کیفری از جانب خدا ببرید و خداوند توانا و حکیم است.
* سوره نحل آیه ۷۵ و ۷۶ (ترویج برده داری با مقایسه شخص کر و لال با بنده زرخرید): ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوکًا لاَّ یَقْدِرُ عَلَی شَیْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ{{سخ}}وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لاَ یَقْدِرُ عَلَیَ شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَی مَوْلاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّههُّ لاَ یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ{{سخ}} اللّهُ برده زرخریدی را مثال میزند که هیچ قدرتی ندارد، و کسی را که از جانب خویش رزق نیکویش دادهایم و در نهان و آشکارا انفاق میکند آیا این دو برابرند؟ سپاس برای خداست، بلکه بیشترشان نمیدانند{{سخ}} و اللّهُ دو مرد را مثال میزند که یکی گنگ (کر و لال) است و بر هیچ چیز توانی ندارد و باری بر دوش مولای خود است و به هر سو که او را بفرستد هیچ فایدهای ندارد، آیا این مرد با آن کس که مردم را به عدل فرمان میدهد و خود بر راه راست میرود برابر است؟
* سوره احزاب آیه ۵۰: زنانی که مهرشان را دادهای و آن زنانی که به نیروی خود مالک شدهای و دخترعموها و دختر عمهها و دختر داییها و دختر خالههای تو که با تو مهاجرت کردهاند و زن مؤمنی که خود را به نبی بخشیده باشد بر تو حلال کردیم که هرگاه نبی اراده کند نکاح کند این حکم ویژه توست و نه دیگر مؤمنین که میدانیم برای زوجهایشان و آن زنانی که به توان و نیروی آنان تصاحب شدهاند چه حکمی کردهایم که بر تو حرجی نباشد. یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَیْکَ وَبَنَاتِ عَمِّکَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِکَ وَبَنَاتِ خَالِکَ وَبَنَاتِ خَالَاتِکَ اللَّاتِی هَاجَرْنَ مَعَکَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِیُّ أَن یَسْتَنکِحَهَا خَالِصَةً لَّکَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَیْهِمْ فِی أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ لِکَیْلَا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا
* سوره توبه آیه ۱۲۳: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ وَلِیَجِدُواْ فِیکُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ.{{سخ}} ای کسانیکه ایمان آوردهاید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید. تا در شما درشتی و شدت را بیابند؛ و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است.
* سوره مائده آیه ۳۳: إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ.{{سخ}} سزای کسانی که با [دوستداران] خدا و پیامبر او میجنگند و در زمین به فساد میکوشند جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند این رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت.
* سوره التوبه آیه ۲۸: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَـذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.{{سخ}} ای کسانی که ایمان آوردهاید، مشرکان نجسند و از سال بعد نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند، و اگر از بینوایی میترسید، خدا اگر بخواهد به فضل خوش بینیازتان خواهد کرد. زیرا خدا دانا و حکیم است.
* سوره التوبه آیه ۲۹: قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّی یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ.{{سخ}} کسانی را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمیآورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند بکشید، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند.
* سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه ۱۲: إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلآئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ.{{سخ}} و آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مؤمنان را به پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید.
* سورهُ توبه آیه ۵: فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.{{سخ}} پس چون ماههای حرام به سر آمد آنگاه مشرکان را هر جا یافتید به قتل رسانید؛ و آنها را دستگیر و محاصره کنید؛ و هر سو در کمین آنها باشید. چنانچه توبه کردند و نماز به پای داشتند و زکات دادند پس از آنها دست بدارید؛ که خدا آمرزنده و مهربان است.
* سوره توبه آیه ۱۲: وَإِن نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ.{{سخ}} اگر پس از بستن پیمان، سوگند خود شکستند و در دین شما طعن زدند، با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست، باشد که از کردار خود بازایستند.
* سوره بقره آیه ۱۹۱: وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّی یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِن قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذَلِکَ جَزَاء الْکَافِرِینَ.{{سخ}} هرجا که آنها را بیابید بکشید و از آنجا که شما را راندهاند، برانیدشان، که فتنه از قتل بدتر است؛ و در مسجد الحرام با آنها مجنگید مگر آنکه با شما بجنگند؛ و چون با شما جنگیدند بکشیدشان که این است پاداش کافران.
=== ناسخ و منسوخ ===
سطر ۵۶ ⟵ ۹۳:
=== ارزش ادبی قرآن ===
[[تئودور نلدکه]]، پدر علم مطالعات قرآنی در اروپا، ضمن قابل شمردن ارزش بلاغی قرآن، قرآن را از نظر زیبا حسیک به هیچ روی اثر تراز اولی به حساب نمیآورد. از نظر نلدکه محمد به هیچ وجه در سبکْ استاد نیست و این تعصب مسلمانان است که یک تولید معیوب ادبی را تا حد شاهکاری بیبدیل بالا بردهاند. از نظر نلدکه اگر قرآن بینقص از آب درآمده بود حقاً آن را میشد معجزه شمرد. چون تا پیش از قرآن اثر قابلی در نثر عربی تولید نشده بود و هرچه بود به شعر بود. از این رو از دید یک ناباور بر محمد نمیتوان خرده گرفت که چرا نثری که تولید کردهاست معیوب است چرا که کارهای آغازین هیچوقت بینقص نیست.<ref
[[لزلی هزلتون]]، نویسنده معروف آمریکایی-انگلیسی که بعضی از آثار او در لیست پرفروشترینها قرار دارند علل عدم درک مستشرقین از زیبایی قرآن را به انتظار نادرست آنها از این کتاب مربوط میداند.<ref
==== ارزش ادبی داستانهای قرآن ====
سطر ۶۴ ⟵ ۱۰۱:
در توضیح آیه ۲۳ سوره نوح که چرا قرآن مشرکین عرب را از پرستش خدایان زمان نوح بر حذر میدارد برخی مفسران گفتهاند بتهای قوم [[نوح]] یعنی ود، سواع، یغوث، یعوق و نسر -که بر گرفته از شخصیتهای حقیقی زمان [[نوح]] با همین نامها بودند<ref>علل الشرایع- جلد ۱ صفحهٔ ۳۱</ref>- پس از طوفان تا مدتها زیر خاک ماندند تا اینکه اعراب آنها را بیرون آوردند و خود به پرستش آنها روی آوردند.<ref>تفسیر قمی- جلد ۲ صفحه ۷۷۳ و تفسیر جامع جلد ۷ صفحهٔ ۲۵۲</ref>
پس عجیب نیست که در نزد مشرکان قریش این قصهها به اندازهٔ داستانهای [[رستم]] و [[اسفندیار]] جالب نبود{{مدرک|نیازمند گفتاورد از منبع اولیه}}. داستانهای اخیر را [[نذربن حارث]] با [[مکیان]] بازمیگفت و آنها را در سفرهای تجاریاش به [[ایران]] آموخته بود. [[محمد]] به قدری از رقابت پیش آمده با نذر خشمگین بود که هنگامی که نذر در جنگ بدر اسیر شد به وی رحم نکرد و بکشتش. در حالی که در موارد دیگر هموطنان را بخشوده بود.<ref>Theodor
==== صحت تاریخی ====
{{اصلی|صحت تاریخی قرآن}}
امروزه میان مسلمانان و مورخین غربی{{مدرک|}} اتفاق نظر هست که آنچه به عنوان قرآن در دست است تقریباً همان کلامی است که از سوی پیامبر اسلام بیان شدهاست. البته در اینکه آنچه در قرآن است همهٔ
===== عدم تعلق سورهٔ فاتحه به قرآن =====
سورهٔ فاتحه امروزه در صدر قرآن جای گرفتهاست. محتوای این سوره تماماً دعایی است و آکنده از راز و نیاز با خداست. پس از نظر منتقدان کلام خدا نیست وانگهی کلام کسیاست که با خدا سخن میگوید (طبعاً محمد).<ref
در مقابل مفسرین قرآن معتقدند «خدایتعالی در این سوره به بنده خود یاد میدهد که چگونه حمدش گوید، و چگونه سزاوار است ادب عبودیت را در مقامی که میخواهد اظهار عبودیت کند، رعایت نماید».<ref>ترجمه تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه ۳۲ قابل دسترسی در اینجا[http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j1/alm00003.htm]</ref>
[[رسول جعفریان]] به دو دلیل روایاتی که در باب تفاوتهای مصحف ابن مسعود با قرآن فعلی نقل شدهاند را نادرست میداند<ref>
سطر ۹۹ ⟵ ۱۳۶:
=== کینهٔ محمد از ابولهب ===
[[ابولهب]] که عموی محمد بود از مخالفان وی در مکه هم به شمار میآمد. درگیریهای محمد با وی و استخفافهایی که محمد از وی میدید به کینهٔ محمد از وی انجامیده بود. این کینه به صورت سورهای (سورهٔ مسد) در قرآن بازتاب یافتهاست و در آن حتی از طعنه به همسر ابولهب خودداری نشدهاست. این سوره که محتوایش دشنام و طعنهزدن به ابولهب است، به قول علی دشتی، «از حیث موضوع قابل انتساب به پروردگار عالم نیست... از ساحت کبریای آفرینندهٔ جهان و قادر مطلق دور است که به یک عرب نادانی دشنام دهد و نفرین کند و زن او را حمالةالحطب بنامد.»<ref>دشتی
مسلمانان این آیات را نیز مانند دیگر آیات دارای آموزههایی میدانند. از ۴ آیه سوره مسد مانند دیگر آیات تعالیم فلسفی اسلامی گوناگون و زیادی برداشت شدهاست.<ref>تفسیر نمونه، سوره مسد</ref> [[محسن قرائتی]] در [[تفسیر نور]] مینویسد: از آیات این سوره حداقل ۱۰ پیام برداشت میشود:
سطر ۱۱۹ ⟵ ۱۵۶:
=== مسائل همسران محمد ===
بخش مدنی قرآن آکندهاست از مطالب مربوط به نزاعهای میان محمد و همسرانش یا نزاعها، حسادتها و رقابتهای همسران محمد میان خود.{{نیازمند منبع}} وجود کشمکشهای خصوصی چیز تازه یا عجیبی نیست. آنچه شگفت تواند بود انعکاس این مسائل در کتاب هدایت بشریاست.<ref
در اینجا چند نمونه از کشمکشهای خانوادگی-خصوصی اهل بیت پیغامبر اسلام —که در قرآن بازتاب یافتهاست— آورده میشود:
==== ماجرای ماریه ====
روزی [[ماریه|ماریهٔ قبطی]] به دیدن محمد در خانهٔ [[حفصه]] (از زنان دیگر محمد) میآید. محمد و ماریه همانجا در بستر حفصه به [[خفتوخیز]] مشغول میشوند. در این اثناء حفصه که در خانه نبود در میرسد. فریاد اعتراضش بلند میشود. کار بالا میگیرد. پس محمد، در واکنش به قضیه، ماریه را بر خود حرام میکند؛ ولی بعدها از تصمیم خود عدول میکند — احتمالاً یا چون محمد ماریه را بسیار دوست داشتی یا چون ماریه بس اندوهگین شده بود<ref>دشتی
<!-- ----بخش-خرد---- -->
سطر ۱۴۶ ⟵ ۱۸۳:
== خدا در قرآن ==
==== خدای محمد در خدمت محمد ====
در سیرهٔ محمد موارد بسیاری مذکور است که ممکن است ذهن نقاد را به این نتیجه برساند که محمد از قرآن به عنوان ابزاری برای پیشبرد نظر شخصی استفاده کردهاست و خواستههای نفسانی خود را در ظرف کلام خدا به اطرافیان تحمیل کردهاست. از همین رو بودهاست که عایشه در مقام انتقاد از محمد گفتهاست «میبینم که پروردگارت به انجام خواستههایت [=هواهای نفسانی] میشتابد.».<ref>انی اری ربک یسارع فی هواک (دشتی ۸۴)</ref> این قضیه بخصوص در زمینهٔ تمتع محمد از زنان نمود بیشتری مییابد. قرآن مشحون است از حکمهایی که تمتعهای محمد از زنان را به انحای مختلف حلال میشمرد و همان تمتعها را بر دیگران حرام. گفتهٔ بالا از عایشه هم در یکی از همین ماجراها (بخشیدن ام شریک دوسیه خویشتن را به محمد) بر زبان رانده شدهاست.
در مقابل آیاتی هم هستند که از این نظر منعهایی جدی برای او قایل میشوند: {{نقل قول| لا یحِلُّ لَک النِّساءُ مِن بَعْدُ وَ لا أَن تَبَدَّلَ بهِنَّ مِنْ أَزْوَجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَک حُسنهُنَّ: بعد از آنچه برایت شمردیم، دیگر هیچ زنی برایت حلال نیست، و نیز حلال نیست که همسرانت را به همسری دیگر مبدل کنی، هر چند که از کمال وی خوشت آید.<ref group="آیه"> سوره احزاب آیه ۵۲</ref>}}
==== نسبت دادن صفات بشری به خدا ====
سطر ۱۶۴ ⟵ ۲۰۳:
===== کشتن تمام افراد قوم پس از کشتن یک شتر =====
در قرآن گفته شده الله تمام قوم ثمود را پس از آنکه یکی از آنان شتر حضرت صالح را میکشد، نابود کردهاست:
{{نقل قول|ما آن ماده شتر را برای آزمایششان میفرستیم. پس مراقبشان باش و صبر کن و به آنها بگوی که آب میانشان تقسیم شده. نوبت هر که باشد او به سر آب میرود. یارشان را ندا داد و او شمشیر بر گرفت و آن را پی کرد. عذاب و بیمدادنهای من چگونه بود؟ ما برای آنها یک آواز سهمناک فرستادیم. پس همانند علفهای خشک آغل گوسفند شدند.<ref group="آیه">سوره قمر، آیات ۳۱–۲۷</ref>}}
علیبن ابیطالب در این خصوص میگوید که قطعاً یکی از آنان شتر را کشتهاست، ولی به دلیل سکوت همراه با رضایت، خدا همه آنان را نابود کرد.<ref>خطبه ۲۰۱ نهج البلاغه</ref> در جایی دیگر از قرآن این داستان تکرار شدهاست:
{{نقل قول|حال آنکه پیامبر خدا به آنان [قوم ثمود] گفته بود این شتر خداوند است، او و بهره آبش را رعایت کنید، سپس او را دروغزن شمردند و آن [شتر] را پی کردند، آنگاه پروردگارشان آنان را به گناهشان، به یکسان نابود ساخت و از عاقبت کارش نترسید<ref group="آیه"> سوره شمس، آیات ۱۵–۱۱</ref>}}
مخالفان در مورد این داستان معتقدند این مجازات به هیچوجه با جرم ارتکابی تناسب ندارد. حتی مدافعان حقوق حیوانها، کسی را به دلیل کشتن یک شتر نمیکشند، چه رسد به نابودی کل مردمی که این فرد از آنها بودهاست.<ref name="ganjit"/> این ادعای مخالفین در حالی است که قرآن خود به صراحت گفته این شتر، شتری معمولی نبوده، بلکه آیه (معجزه) الهی بوده است<ref group="آیه"> سوره شمس، آیات ۱۵–۱۱</ref> و.<ref group="آیه"> سوره اعراف، آیه ۷۳</ref> همچنین قرآن عذاب الهی را پس از هشدار نسبت به آزار شتر میداند<ref group="آیه"> سوره هود، آیه ۶۴</ref> و کشتن آنرا با فعل جمع به تمامی آن قوم نسبت میدهد<ref group="آیه"> هود، ۶۵</ref> و عذاب را نیز به ظالمین آن قوم منحصر میکند.<ref group="آیه"> سوره هود، آیه ۶۷</ref>
== خشونت در قرآن ==
از لحاظ تاریخی، در زمان محمد، درجهٔ خشونتِ آیاتی که محمد بیان میکرد با گسترش اسلام افزایش مییافت. اولین آیاتی که مسلمانان را به خشونتی نسبی دعوت میکرد هنگامی بود که در زمان دومین [[پیمان عقبه]] بیان شد. در این آیات (سوره حج آیات ۴۱–۳۹) برای اولین بار حق حمل سلاح و دفاع به مسلمانان داده شد. اما حکم بعدی با قاطعیت بیشتری ابلاغ شد. در سال دوم هجری حکم دوم در مدینه در حالی صادر شد که به مسلمانان هشدار داده شده بود که اندازه را نگه دارند و در اقدام به جنگ پیشی نجویند: «با کسانی که با شما جنگ میکنند، در راه خدا بجنگید و تعدی مکنید زیرا خدا تعدی کنندگان را دوست ندارد.»<ref group="آیه">بقره ۱۹۰</ref> بتدریج که برتری مسلمانان بر دیگران آشکارتر شد آن لحن نسبتاً ملایم آیههای قبلی جای خود را به احکام سختتر و خشمگینتر داد و دیری نپایید که به حالت کاملاً خشن و آشتیناپذیر درآمد: «دوست دارند همچنان که خود به راه کفر میروند شما نیز کافر شوید، تا برابر گردید پس با هیچیک از آنان دوستی مکنید تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند و اگر سر باز زدند در هر جا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید و هیچیک از آنها را به دوستی و یاری برمگزینید.»<ref group="آیه">نساء ۸۹</ref><ref>[[شجاعالدین شفا]]، پس از ۱۴۰۰ سال، ص ۱۲۹</ref>
* «پس در راه خدا کارزار کن، تو عهدهدار کسی جز خود نیستی و مؤمنان را نیز [به کارزار جنگ] تشویق کن، چه بسا خداوند بلای کافران را [از شما] بگرداند و عذاب الهی سختتر و خداوند سختگیرتر است»<ref group="آیه">[http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=4&ayat=84&user=far&lang=far&tran=3 نسا، ۸۴]</ref>
* «و خداوند کافران را در عین غیظ و غضبشان بازگرداند، که هیچ کامی نیافتند، و خداوند در کارزار مؤمنان را حمایت و کفایت کرد، و خداوند توانای پیروزمند است؛ و آن عده از اهل کتاب را که از آنان پشتیبانی کردند، از برج و باروهاشان فرود آورد و در دلشان هراس افکند، چندانکه گروهی از ایشان را کشتید و گروهی را به اسارت گرفتید؛ و زمینها و خانههایشان را در اختیار شما گذاشت و (همچنین) زمینی را که هرگز در آن گام ننهاده بودید و خداوند بر هر چیزی قادر است.»<ref group="آیه">احزاب، ۲۵–۲۷</ref>
به عقیده منتقدان، این موارد و چندین مورد دیگر نشان میدهد که الله در قرآن بطور واضحی خشونت میورزد. الله قدرتمندترین است و جلوی قدرت ناباوران را میگیرد. الله زمینها، خانهها و دیگر وسایل دارای ارزش ناباوران را میگیرد و آنها را به وفاداران خود میدهد.
در قرآن تقریباً در هر سوره از خشم و غضب الله یاد میشود. در برابر این غضب مسلمانان تشویق میشوند بسیاری کارها را انجام دهند؛ منجمله به خدا و پیامبرش ایمان بیاورند<ref group="آیه">بقره، ۴–۷</ref> یا دشمنان را به قتل برسانند.<ref group="آیه">انفال ۶۷</ref> خشونت الله یا تهدیدات الله به خشونت، اغلب منشأ خشونتهایی میشود که توسط مسلمانان به واسطه خشنودی اراده الله انجام میشود.<ref name="IRKU">''Is religion killing us?: violence in the Bible and the Quran'' ,Jack Nelson-Pallmeyer, page 75</ref>
سطر ۱۹۰ ⟵ ۲۳۴:
گرچه آیاتی در قرآن یافت میشود که تحمل دیگر ادیان را توصیه میکند و مثلاً از عدم اجبار در دین سخن میگویند اما این گونه آیات کاملاً در برابر آیاتی در قرآن که خشونت علیه دیگر ادیان را ترویج میکنند ناچیز به شمار میآیند.{{مدرک}} آیاتی که تماماً با روحیه جنگی و ''تئوری جنگ'' منطبق است: «هر جا که آنها را یافتید بکشیدشان و از آنجا که شما را راندهاند، برانیدشان، که فتنه از قتل بدتر است و در مسجدالحرام با آنها مجنگید، مگر آنکه با شما بجنگند و چون با شما جنگیدند بکشیدشان، که این است پاداش کافران.»<ref group="آیه">{{ایه ۲|۲|۱۹۱}}</ref>
به عقیده منتقدان، مشکل قرآن نه تنها تناقض آیات در جنگ و صلح است بلکه فراوانی بیش از حد آیاتی است که به خشونت با هدف رضای خدا، جنگجویی و سازشناپذیری جنبهٔ قانونی دادهاست. {{مدرک}} خشونت در راه الله در قرآن هم عادلانه فرض شدهاست و هم توسط الله یا محمد بر مسلمانان تکلیف شدهاست: «جنگ بر شما مقرر شد، در حالی که آن را ناخوش دارید، شاید چیزی را ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برایتان ناپسند افتد خدا میداند و شما نمیدانید.»<ref group="آیه">{{ایه ۲|۲|۲۱۵}}</ref> در قرآن همواره جبهه جنگ بین دو طرف بصورت خوبی (ما) و شر (دیگران) تقسیمبندی میشود: «آنان که ایمان آوردهاند، در راه خدا میجنگند، و آنان که کافر شده، اند در راه شیطان. پس با هواداران شیطان قتال کنید که مکر شیطان ناچیز است»<ref group="آیه">{{ایه ۲|۴|۷۶}}</ref>
در قرآن مسیحیان، یهودیان {{مدرک}} و «مشرکان» با برخوردهای سختی منجمله خشونتهای عادلانه
<!---- بخش ناقص ---->
سطر ۲۲۷ ⟵ ۲۷۱:
===== تبدیل انسان به حیوان =====
{{اصلی|مسخ}}
در سوره مائده مؤمنان از دوستی با کفار و اهل کتابی که دین را استهزا میکنند، نهی شدهاند: {{نقل قول|[اینان] کسانی هستند که خداوند لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و طاغوت را پرستیدهاند و [خداوند] آنان را بوزینه و خوک گرداندهاست، اینان بدمنصبتر و از راه راست [از همه] گمگشته ترند.<ref group="آیه">مائده، ۶۰–۵۷</ref>}}
همچنین در سوره نساء آمدهاست:{{نقل قول|اگر ایمان نیاورید، ممکن است به کیفر پیشینیان مبتلا شده، به صورت بوزینه درآیید.<ref group="آیه">سوره نسأ آیه ۴۷</ref>}}
همچنین مطابق آیات ۱۶۶–۱۶۳ سوره اعراف و ۶۶–۶۵ بقره، خداوند یهودیان را به دلیل ماهیگیری در روز شنبه به میمون تبدیل کردهاست.
تبدیل انسان به خوک و میمون، برخلاف انتظارات رایج علوم تجربی است. اگر قائلان به کلامالله بودن قرآن مدعیات قرآن را برتر از یافتههای بشری بدانند، نیازی به تأویل این داستان ندارند. در آن صورت میتوانند مانند ملاصدرا، طباطبایی، جوادی آملی این داستان را واقع گرایانه تفسیر کرده و مدعی شوند که خدا واقعاً یهودیها را به دلیل ماهیگیری در روز شنبه و استهزای مسلمین، به خوک و میمون تبدیل کردهاست. اما بسیاری از قائلان به کلامالله بودن قرآن، این داستان را [[تأویل]] میکنند.<ref name="ganjit"/>
|