شیخ خزعل: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند نظام عامری به متن |
تمیزکاری Special:Diff/24557046/24557121 |
||
خط ۱۰۳:
نام شیخ خزعل، در زمانی که بیشترین قدرت را به دست آورده بود حاکم خرمشهر بزرگ)ثبت گردیدهاست. حاکم اسمی [[خوزستان]] و [[اهواز]] در آن زمان [[حشمت الدوله]] شاهزاده [[قاجار]] بود، که در [[شوشتر]] و [[اهواز]] اقامت داشت. با وجود حضور این شاهزاده قاجار به عنوان حاکم خوزستان و نیز سرهنگ رضاقلی خان ارغون فرمانده سپاه قاجاری خوزستان،<ref>رج:ایرج افشار سیستانی_خوزستان و تمدن دیرینه آن جلد۱، ص۲۷۲_۲۷۴</ref> سلطه [[سردار اسعد بختیاری]]، برادران و عموزادگان وی، که از پشتیبانی [[طوایف بختیاری]] و سواران مسلح [[ایل بختیاری]] برخوردار بودند، آنقدر زیاد بود که بر اساس اسناد و مدارک، کلیه قراردادهایی که میان دولت قاجار و [[شرکت نفت ایران و انگلیس]] منعقد میشد، بهطور موازی، از طرف نمایندگان شرکت، با هیئتی از سران ایل بختیاری نیز به امضاء میرسید. حتی قرارداد احداث جاده اهواز به اصفهان را نیز سردار اسعد بختیاری و نه حشمتالدوله که در اهواز بود، امضا نمودهاست.<ref>[[جین راف گارثویت]]، قرارداد، مفاد قرارداد و… ص۱۸ ۸–۱۷۲۴۶</ref><ref name="ReferenceA">رج:ایرج افشار سیستانی_خوزستان و تمدن دیرینه آن جلد۱، ص۲۷۲_۲۷۴</ref>
شیخ خزعل در سال ۱۲۸۰ به جای برادرش [[شیخ مزعل]] که به دست او از بین رفته بود، از طرف [[مظفرالدینشاه]] با درجهٔ امیرتومانی و لقب معزالسلطنه به حکمرانی (خرمشهر) و سرحد داری آنجا تعیین گردید. در نهایت، در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۱۵ شیخ خزعل که تحت مراقبت شدید شهربانی قرار داشت درگذشت.<ref>اقبال
شیخ خزعل در یکی از مکاتباتش با سردار بختیاری این سلطه و فرمانبرداری اش را از حاکم خوزستان و سردار بختیاری آشکار مینماید:
خط ۱۱۱:
== زندگینامه ==
شیخ خزعل از قبیلهٔ عرب بنیکعب از تیرهٔ فرعی «محیسن» و پسر سوم [[شیخ جابرخان نصرت الملک]] بود که در ۱۲۴۲ ه.خ از مادری به نام «نوراخانم» دیده به جهان گشود.<ref>نجمآبادی،
== به قدرت رسیدن شیخ خزعل ==
خط ۱۳۴:
== روابط شیخ خزعل با دولت قاجاریه ==
وضعیت خوزستان در روزگار [[مظفرالدینشاه قاجار]] دچار وضعیتی بحرانی بود. از یک سو شیخ خزعل دست به هر کاری میزد، تا پایههای حکومت خود را مستحکمتر کند و از طرف دیگر خانان بختیاری در زمستانها منطقه را مورد حمله و قتل و غارت قرار میدادند. شیخ خزعل نیز از این فرصت استفاده کرد و برای بسط قدرت و نفوذ خود در اطراف خرمشهر توسط مشاور و پیشکار خود [[حاج محمدعلی بهبهانی]] معروف به «رئیسالتجار» با دولت مرکزی وارد گفتگو شد و سرانجام توانست حکمرانی [[اهواز]] را به دست آورد و جزیرهٔ [[آبادان]]، [[بهمنشیر]]، [[کارون|رود کارون]]، [[هندیجان]]، [[ده ملا]] و [[فلاحیه]] را به عنوان املاک شخصی صاحب گردد. اگر چه این املاک قابل فروش به بیگانگان نبود؛ اما اجاره دادن به آنان مانعی نداشت. خود این اصل بعدها زمینهای برای ایفای نقش خزعل در حفظ منافع [[شرکت نفت ایران و انگلیس]] در [[خوزستان]] شد. از سوی دیگر وی، برای تحکیم پایههای قدرت خود با [[خاندان قاجار]] وصلت کرد.<ref>خاطرات حسینقلیخان نظامالسلطنهٔ مافی، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس
به گفتهٔ شیخ خزعل محصول خرمایش آن چنان عایدی زیادی داشت که در هندوستان او را به همین جهت «ملکالتمر» مینامیدند. با این حال وی در محمره و آبادان و ناصری فروش نان و گوشت و چیزهای خوردنی را آزاد نگذاشته بود و به ضمانت کونتران میداد و از این راه سالانه سود گزافی میبرد.<ref>کسروی، تاریخ پانصد سالهٔ خوزستان، انتشارات خواجو، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص ۲۲۸.</ref> اوضاع بدین صورت سپری میشد، تا این که [[احمدشاه قاجار]] رسید. احمدشاه قاجار نیز به علت نداشتن لیاقت و سن کافی، برخوردی با خزعل نداشت تا این که رضاخان به قدرت رسید.
خط ۱۶۶:
== مرگ شیخ خزعل ==
شیخ در بدو ورود به تهران به خانهٔ [[آصفالدوله]] رفت و سپس به باغ [[فخرالسلطنه]] همسر خود، دختر [[حسینقلیخان نظامالسلطنه]]، که واقع در [[امامزاده قاسم]] شمیران بود، روزگار را تا یازده سال بعد تحت محافظت گذرانید. البته نشانهایی که او از دولت انگلیس داشت، مانع از کشتن او میشد و الا در همان روزهای اول دستگیری، او را میکشتند.<ref name="مرگ">[کتاب شرح رجال سیاسی نظامی معاصر ایران، ج ۱، نوشتهٔ
بالاخره دفتر زندگانی شیخ بعد از یک دورهٔ پرفرازونشیب سرانجام در روز چهاردهم خرداد سال ۱۳۱۵ ه.خ بسته شد. این چهرهٔ سیاسی در هفتاد و پنج سالگی در منزل شخصی خود که همان باغ فخرالسلطنه بود به فرمان رضاشاه به دست چند تن از مأموران شهربانی به قتل رسید. (بدون منبع) جسد شیخ در [[امامزاده عبدالله شهرری]] به صورت امانت به خاک سپرده، سپس در حدود سال ۱۹۵۶ م. (۱۳۳۵ ه. خ) به [[نجف اشرف]] منتقل گشت.<ref name="مم"/>
|