پهلوان اکبر میمیرد: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
گسترش دیباچه |
←ساخت و صورت: انطباق: برگرداندن نظر تورج رهنما |
||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۱:
== پیشینه ==
[[پرونده:پهلوان اکبر خراسانی.jpg|بندانگشتی|195px|بعضیها [[پهلوان اکبر خراسانی]] را نیز، غیر از [[پوریای ولی]]، الگوی آفرینش شخصیت [[پهلوان اکبر]] میدانند. نویسنده ممکن است سرگذشتِ اکبر خراسانی را در کتابِ ''تاریخ ورزش باستانی ایران: زورخانه''ٔ [[پرتو بیضایی آرانی|پسرعمویش]] خوانده باشد. «[[داشآکل (داستان کوتاه)|داش آکل]]» [[صادق هدایت]] را نیز از منابع الهام بیضایی دانستهاند.<ref>{{پک|شیرزاد|۱۳۹۷|ف=بررسی کتاب|ص=دقیقهٔ ۱۷}}</ref>]]
''پهلوان اکبر میمیرد'' نخستین نمایشنامهٔ بلندِ [[بهرام بیضایی]] است.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۹۷|ف=یادداشت نویسنده و کارگردان «چهارراه»|ص=۲۸۴}}</ref> بیضایی این نمایشنامه را در بیستوپنجسالگی، اندکی پس از [[تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]، در تابستان این سال نوشت. این زمانی بود که نزدیک چهار سال از ترک تحصیلش در [[دانشکده ادبیات دانشگاه تهران]] میگذشت<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۶|ف=سالشمار زندگی و آثار بهرام بیضایی|ص=۱۵-۲۸}}</ref> و از جمع نزدیکان [[خلیل ملکی]] نیز فاصله گرفته بود و عضوی از [[گروه طرفه]]
== متن ==
سطر ۵۹ ⟵ ۵۷:
کتابِ ''پهلوان اکبر میمیرد'' نخستین بار در پاییز سال ۱۳۴۴ به وسیلهٔ [[انتشارات صائب]] به چاپ رسید.<ref>{{پک/بن|۱۳۴۴|ک=بیضایی، بهرام. پهلوان اکبر میمیرد}}</ref> سال ۱۳۵۴ [[انتشارات نگاه]] چاپ و نشر این نمایشنامه را بر عهده گرفت. از ۱۳۵۵ به بعد بهطور رسمی چاپ نشد تا سرانجام سال ۱۳۸۲ نسخهٔ نوینی با مقداری افزوده در جلد یکُم ''[[دیوان نمایش]]'' آمد؛ و همین متنِ بازنگریشده سال ۱۳۹۴ باز به صورت کتاب جداگانهای در [[انتشارات روشنگران]] به چاپ رسید. بیضایی این بازنگری را کرده تا «سوء تعبیر» کاهش یابد، زیرا چنان که گفته از بیشتر اجراهای این نمایشنامه ناخرسند بودهاست.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۲|ف=دیوان نمایش/۱|ص=شش}}</ref> همچنین «محافظهکاری ادبی» روزگار جوانی را کنار گذاشته و صحنهٔ گزمهها را گسترش داده است.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۲|ف=دیوان نمایش/۱|ص=شش و هفت}}</ref>
[[پرونده:Pahlavan Akbar Roshangaran.jpg|راست|بندانگشتی|210px|روی جلدِ چاپِ نخستِ انتشارات روشنگران (۱۳۹۴) با طرحِ چهرهٔ بیضایی]]
== در چشم دیگران ==
=== ساخت و صورت ===
[[ر. اعتمادی]] نمایش را در سه شماره پیاپی [[اطلاعات (روزنامه)|روزنامهٔ ''اطلاعات'']] در بهمن ماه ۱۳۴۴ ستود.<ref>{{پک|جعفری|۱۳۹۵|ف=گروه هنر ملّی|ص=۵۷۹–۵۷۷}}</ref> [[آذر رهنما]] نیز این نمایشنامه را «سرآغاز بزرگی برای تئاتر ایران» شمرد.<ref>{{پک|رهنما|۱۳۴۸|ف=پهلوان اکبر میمیرد|ص=۳۱
[[اکبر رادی]] با تماشای نمایش، مقالهای به نام «شبی در مجلس پهلوان اکبر» (دی ۱۳۴۴) نوشت و نکتههای فراوانی به نمایش و نمایشنامه گرفت. از راهِ نمونه، «عرفانبافی» بیجا را از زوائد نمایشنامه شمرد و [[تکگویی|تکگوییهای]]
عبّاس جوانمرد، پنجاه سال پس از کارگردانی کردنِ این نمایشنامه، در گفتگویی، ویژگیهای زبانی کارهای بیضایی، از جمله همین نمایشنامه را ستود و دیالوگهای آن را زبانی فاخر دانست که برای هر موقعیتی یک اندیشهٴ جدید دارد.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۲|ف=دیوان نمایش/۱|ص=۲۰۴-۱۸۳}}</ref>
=== مایگان ===
[[حسن شایگان نیک]] [[اکبر خراسانی]] را الگوی آفرینش شخصیت اصلی این نمایشنامه میداند.<ref>{{پک|شایگان نیک|۱۳۷۴|ف=نامهها و اظهار نظرها|ص=۷۰۲}}</ref> محمود شیرزاد نیز بر آن است که ''پهلوان اکبر میمیرد'' میتوانسته، آگاهانه یا ناخودآگاه، واکنشی به مانندانِ [[شعبان جعفری]] و [[طیب حاجرضایی]] و بازنمایی سینمایی ارباب این فرهنگ در نقشهای مانندانِ [[ناصر ملکمطیعی]] بوده باشد؛ و بدین ترتیب بیضایی را، همچون [[شکسپیر]]، ربایندهٔ چیزی از فرهنگ عامّه میشمارد که [[استیون گرینبلت]] «انرژی اجتماعی» نامیده.<ref>{{پک|شیرزاد|۱۳۹۷|ف=بررسی کتاب|ص=دقیقهٔ ۱۸
▲[[حسن شایگان نیک]] [[اکبر خراسانی]] را الگوی آفرینش شخصیت اصلی این نمایشنامه میداند.<ref>{{پک|شایگان نیک|۱۳۷۴|ف=نامهها و اظهار نظرها|ص=۷۰۲}}</ref> محمود شیرزاد نیز بر آن است که ''پهلوان اکبر میمیرد'' میتوانسته، آگاهانه یا ناخودآگاه، واکنشی به مانندانِ [[شعبان جعفری]] و [[طیب حاجرضایی]] و بازنمایی سینمایی ارباب این فرهنگ در نقشهای مانندانِ [[ناصر ملکمطیعی]] بوده باشد؛ و بدین ترتیب بیضایی را، همچون [[شکسپیر]]، ربایندهٔ چیزی از فرهنگ عامّه میشمارد که [[استیون گرینبلت]] «انرژی اجتماعی» نامیده.<ref>{{پک|شیرزاد|۱۳۹۷|ف=بررسی کتاب|ص=دقیقهٔ ۱۸}}</ref> شیرزاد تلویحاً گوید که وجهِ عشقیِ نمایشنامه بیربط نمیتواند بود به دیدارِ «تا حدّی عاطفی و تا حدّی غمانگیز» بیضایی با خانمِ جوانِ بازیگری به تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۴۲.<ref>{{پک|شیرزاد|۱۳۹۷|ف=بررسی کتاب|ص=دقیقهٔ ۲۰}}</ref> او همچنین بیگانگی اجتماعی نویسنده را با بیگانگی اجتماعی قهرمان نمایشنامه همتا میداند و - همآوا با بیتِ [[عبدالباقی طبیب اصفهانی]] در موسیقیِ نمایش که گوید «مرنجان دلم را که این مرغ وحشی / ز بامی که برخاست مشکل نشیند» - پهلوان اکبر را - در تضاد با «عقابِ [[پرویز ناتل خانلری|خانلری]]» (در شعرِ «[[عقاب (شعر)|عقاب]]») - به «کبوترِ [[مسعود فرزاد]]» مانند میکند آنجا که در شعر «کبوتر خسته» گوید:<ref>{{پک|شیرزاد|۱۳۹۷|ف=بررسی کتاب|ص=دقیقهٔ ۲۰}}</ref>
=== نظر بیضایی ===
سطر ۸۲ ⟵ ۷۶:
بیضایی همچنین در یک گفتگوی دیگر راجع به این اثر گفته: «من خواسته بودم «قهرمان» را از هالهٔ ستایششده و افسانهای اطرافش بیرون بکشم و چون وجودی انسانی به او نزدیک شوم. من خواسته بودم نشان بدهم که از یک «قهرمان»، وقتی تشریحش میکنیم، چیزی جز یک قربانی نمیماند و اجرای [[عباس جوانمرد|جوانمرد]] در عینِ قدرت ولی برعکس، گِردِ این قهرمان هاله میتنید، و به جای نگاهِ واقعبین، نگاهِ ستایشگر داشت، و سعی میکرد از مراسمِ مرگ و نابودی هر نوع قهرمانی، یک حماسه بسازد.»<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۶|ف=وقتی از تئاتر حرف میزنیم . . .|ص=۳۴}}</ref>
==
{{نقل قول۲|left|من خواسته بودم «قهرمان» را از هالهٔ ستایششده و افسانهای اطرافش بیرون بکشم و چون وجودی انسانی به او نزدیک شوم. من خواسته بودم نشان بدهم که از یک «قهرمان»، وقتی تشریحش میکنیم، چیزی جز یک قربانی نمیماند و اجرای [[عباس جوانمرد|جوانمرد]] در عینِ قدرت ولی برعکس، گِردِ این قهرمان هاله میتنید، و به جای نگاهِ واقعبین، نگاهِ ستایشگر داشت، و سعی میکرد از مراسمِ مرگ و نابودی هر نوع قهرمانی، یک حماسه بسازد.|عرض=۴۵۰px|3='''بیضایی، سال ۱۳۵۱ در یک گفتگو'''<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۶|ف=وقتی از تئاتر حرف میزنیم . . .|ص=۳۴}}</ref>}}
{| class="wikitable"
|-
سطر ۱۱۱ ⟵ ۱۰۸:
همین نمایش در اجرای عمومی (از ۱۴ دی تا ۲۵ بهمن ۱۳۴۴) نیز کامیابی بزرگی حاصل کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Yarshater|1984|ک=The Modern Literary Idiom|ص=60|زبان=en}}</ref> در این نمایش (۴۱ اجرای پیاپی) نقشهای فنّیزاده و خیاطباشی جابجا شد و [[نصرت پرتوی]] نقش دختر را بازی کرد. لایق نقش کور و بخشی نیز نقش حیدر را بازی کرد. نیز [[محمود دولتآبادی]]، که در جشنواره همچون جایگزین نقش مِیفروش در نظر گرفته شده بود تا در صورت نیاز به جای کسبیان بازی کند، دستیار جوانمرد شد.<ref>{{پک|جعفری|۱۳۹۵|ف=گروه هنر ملّی|ص=۵۷۲–۵۷۱}}</ref> هم در جشنواره و هم در نمایش عمومی [[نصرت کریمی]]<ref group="پانویس">در [[برنوشت]]، به ملاحظات اطّلاعاتی و امنیتی، «کریمالله نصرتی» آمده.</ref> طرّاح چهرهپردازی و [[اسماعیل ارحام صدر]] طرّاح صحنه بودند. به ابتکارِ کارگردان، بازیگرِ نقشِ سیاهپوش در [[برنوشت]]ِ نمایش در جشنواره و در اجرای عمومی معرّفی نشد تا کنجکاویِ تماشاکنان را برانگیزد.
{{نقل قول۲|right|[[پرونده:Jalal Al-e-Ahmad05 (1).jpg|70px|بیقاب|راست|هیچ]] . . . و تمرین دیگری برای عباس جوانمرد تا یک بار دیگر صحنهٔ تئاتر را گود زورخانه بینگارد . . . خود داند.|عرض=۴۵۰px|3='''[[جلال آل احمد]]، پس از تماشای نمایشِ سال ۱۳۴۴'''<ref>{{پک|آل احمد|۱۳۵۷|ف=کارنامه سهساله|ص=۱۴۹}}</ref>}}
شبِ آخر، روزنامهٔ ''[[کیهان (روزنامه)|کیهان]]'' جشن تقدیری برای عوامل نمایش برگزار کرد و [[عبدالرحمن فرامرزی]]ِ سردبیر در آن سخن گفت<ref>{{پک|جعفری|۱۳۹۵|ف=گروه هنر ملّی|ص=۵۷۴}}</ref> و [[مصطفی مصباحزاده]] به بازیگران حلقهٔ گل داد.<ref>{{پک|جعفری|۱۳۹۵|ف=گروه هنر ملّی|ص=۵۸۰}}</ref>
سطر ۱۱۸ ⟵ ۱۱۷:
پهلوان اکبر به گواهی بسیاری برجستهترین نقشی بوده که عبّاس جوانمرد بازی کردهاست. از نخستین اشارات در این معنی مقالهٔ [[ش. ناظریان]] در ۱۷ آبان ۱۳۴۴ است که جوانمرد را «خیلی بیش از کارهای قبلی» در آفرینش نقش کامیاب دیده است.<ref>{{پک|جعفری|۱۳۹۵|ف=گروه هنر ملّی|ص=۵۴۶}}</ref> [[پرویز صیّاد]] نیز همان سال در مقالهای در مجلهٔ ''[[سخن (مجله)|سخن]]'' «اقتدار» او را در بازی نقش پهلوان اکبر ستود.<ref>{{پک|جعفری|۱۳۹۵|ف=گروه هنر ملّی|ص=۵۵۱}}</ref> و این شهرت همچنان ادامه داشت تا وقتی که سالها بعد به مناسبت سفر جوانمرد به [[لس آنجلس]] مجلّهٔ فارسیزبانی به سردبیری [[فرهنگ فرهی]] پشت جلدش تیتر زد که «پهلوان اکبر در لس آنجلس میمیرد».<ref>{{پک|جوانمرد|۱۳۹۶|ف=دیدار با خویش|ص=۴۱۶}}</ref>
▲موسیقیای که برای این نمایش استفاده شد ترانهٔ [[خراسان]]ی «[[نوایی نوایی|نوایی]]» بود که نوازندهای [[خواف]]ی به نامِ عثمان و از دوستان [[حسین کسبیان]] ([[عثمان محمدپرست]]؟) برای همین نمایش اجرا و ضبط کرده بود.<ref>{{پک|جوانمرد|۱۳۹۶|ف=دیدار با خویش|ص=۴۰۷}}</ref> خوانندهٔ دیگر گلچین بود. تنظیم آهنگها با [[عماد رام]] بود.
=== در حضور ===
[[محمدرضا شاه پهلوی]]، که وصفِ نمایش را شنیده بود<ref group="پانویس">از [[حیدر غیایی]] که همراهِ [[حمید رهنما]] به دعوتِ [[فریدون رهنما]] در ۱ آبان ۱۳۴۴ نمایش را دیده بود</ref> و مشتاقِ تماشا بود،<ref>{{پک|جعفری|۱۳۹۵|ف=گروه هنر ملّی|ص=۵۴۰}}</ref> در اجرای عمومی، با هماهنگی وزیر فرهنگ و هنر، [[مهرداد پهلبد]]، ساعت هشتِ شبِ ۲۸ دی<ref>{{پک|کتابخانه پهلوی|۱۳۶۵|ف=گاهنامه پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی|ص=۱۵۳۴}}</ref> همراهِ [[فرح دیبا]]، [[امیرعباس هویدا]] و پهلبد به تالار نوبنیادِ ۲۵ شهریور رفت.<ref>{{پک|جوانمرد|۱۳۹۶|ف=دیدار با خویش|ص=۴۱۱}}</ref> جوانمرد، با ترفندهایی<ref group="پانویس">«. . . از این گذشته اگر اعلی حضرت میخواهند ببینند از کجا معلوم نمیخواهند همانهایی را ببینند که میگویید حذف کنیم؟!»</ref> که در مذاکره با مسئولان [[وزارت فرهنگ و هنر]] از زمان جشنواره تا بامداد روزی که شاه به تماشا رفت پیش گرفته بود،<ref>{{پک|جوانمرد|۱۳۹۶|ف=دیدار با خویش|ص=۴۱۴-۴۱۱}}</ref> نمایشنامه را با جلب رضایت پهلبد در واپسین ساعات بی کم و کاست و بی سانسور در حضور شاه به نمایش درآورد؛ ولی به بازیگران نگفت که شاه در بالکن تماشاخانه به تماشا نشسته.<ref>{{پک|جعفری|۱۳۹۵|ف=گروه هنر ملّی|ص=۵۷۵}}</ref> پس از اجرا، شاه و ملکه بر صحنه با گروه دیدار کردند. [[کامران نوزاد]] از شاه شنیده که به هویدا گفته که نمایش را پسندیده و شایعهٔ ضدّ حکومتی بودنش را پذیرفتنی نشمرده است.<ref>{{پک|جعفری|۱۳۹۵|ف=گروه هنر ملّی|ص=۵۷۶}}</ref>
{{نقل قول۲|left|. . . اینجا پهلوان اکبر سیاهمست قدّاره را از پَرِ شالش میکشد و با نعرهای از اعماق دل از انتهای صحنه به جلو صحنه (سمت تماشاچیها) یورش میآورد. درست در همین لحظه است که صدای دستبهاسلحه شدن دو محافظ کنار صحنه بلند میشود و اگر ایست اکبر مطابق با میزانسن در لب پرتگاه صحنه نبود، یحتمل شلیک محافظان پایان محتوم دیگری بود برای پهلوان اکبر . . .|عرض=۴۵۰px|3='''[[عباس جوانمرد]]'''<ref>{{پک|جوانمرد|۱۳۹۶|ف=دیدار با خویش|ص=۴۱۶}}</ref>}}
شایع است که شاه «پس از نمایش خواست تا بیضایی را ببیند، ولی نمایشنامهنویسِ جوان از دیدار شاه تن زد.»<ref>{{پک|شیرزاد|۱۳۹۷|ف=بررسی کتاب|ص=دقیقهٔ ۱۵}}</ref>▼
▲شایع است که شاه
[[مصطفی اسکویی]] در کتاب ''پژوهشی در تاریخ تئاتر ایران'' از گروه هنر ملّی و نظر شاه دربارهٔ نمایشی که از ایشان دیده - که اسکویی به نادرست گمان کرده ''محلّل'' و ''مردهخورها'' بوده (از روی داستانهای [[صادق هدایت]] به همین نامها)، در حالی که در واقع ''پهلوان اکبر میمیرد'' بودهاست - با طعنه یاد کرد؛<ref>{{پک|جعفری|۱۳۹۵|ف=گروه هنر ملّی|ص=۵۷۴–۵۷۳}}</ref> و عباس جوانمرد نیز پاسخی نوشت و در کتاب ''غبار منیّت پدرخوانده'' چاپ کرد: «چه میگویید آقای سرکارگردان ۳۵ سال تئاتر مبارز؟ آن «قدرقدرت» پس از دیدن نمایش شرمش آمد و یا جرأت نکرد بگوید: «همچنان در سرگرم نمودن مردم کوشا باشید.»»<ref>{{پک|جوانمرد|۱۳۸۲|ف=پدرخوانده: مردی در غبار منیّت|ص=۱۴۶}}</ref> ولی محمود شیرزاد موضع اسکویی و جوانمرد را «بیراه» میداند و میگوید: «سنّت زنده، هرچند فروافتاده و به پستی گرویدهٔ، ''پهلوان اکبر میمیرد'' در تئاتر و سینما و تلویزیون ما گواه آن است که تعزیهٔ پهلوانِ زخمی، بی آن که به طرفی باجی داده باشد، سخت محبوب هم بوده، و میباشد هم هنوز.»<ref>{{پک|شیرزاد|۱۳۹۷|ف=بررسی کتاب|ص=دقیقهٔ ۲۱}}</ref>
=== ضبط ===
[[ایران درّودی]] گفته که نمایش ''پهلوان اکبر میمیرد'' ضبطِ تصویری نیز شده؛ ولی [[روحالله جعفری]] بر این باور است که چنین فیلمی هرگز ضبط
== فیلمِ ناساخته ==
خط ۱۵۰:
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=بیضایی|نام=بهرام|پیوند نویسنده=بهرام بیضایی|عنوان=گفتوگو با بهرام بیضایی / زاون قوکاسیان|سال=۱۳۷۱|ناشر=[[انتشارات آگاه]]| مکان=تهران|شابک=964-416-110-6}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=بیضایی|نام= بهرام|پیوند نویسنده=بهرام بیضایی|ژورنال=سیمیا|عنوان=وقتی از تئاتر حرف میزنیم . . . تکّههایی از سه گفتگو با بهرام بیضایی|شماره=۲|سال=۱۳۸۶|صفحه=۴۱–۳۰|پیوند=}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=بیضایی|نام=بهرام|پیوند نویسنده=بهرام بیضایی|ژورنال=سیمیا|عنوان=سالشمار زندگی و آثار بهرام بیضایی|شماره=۲|سال=۱۳۸۶|صفحه=۱۵-۲۸|پیوند=http://www.ensani.ir/fa/content/183312/default.aspx}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=بیضایی|نام=بهرام|پیوند نویسنده=بهرام بیضایی|ژورنال=[[علم و زندگی]]|عنوان=سینمای هند|شماره=۲|سال=۱۳۴۰|صفحه=۶۵-۷۳}}
* {{یادکرد وب| نشانی = http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1034755|عنوان=بیضایی، بهرام. ''پهلوان اکبر میمیرد''.| تاریخ بازدید = ۱۲ فوریه ۲۰۱۷| ناشر = وبسایت [[کتابخانه ملی ایران]]|سال=۱۳۴۴}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=جعفری|نام=روحالله|پیوند نویسنده=روحالله جعفری|عنوان=گروه هنر ملّی از آغاز تا پایان (۱۳۵۷–۱۳۳۵)|سال=۱۳۹۵|ناشر=[[انتشارات افراز]]|مکان=تهران|شابک=978-964-243-558-6}}
سطر ۱۶۱ ⟵ ۱۶۳:
{{چپچین}}
* {{cite book | last = Yarshater | first = Ehsan | chapter = The Modern Literary Idiom | title = Critical Perspectives on Modern Persian Literature | editor = Thomas M. Ricks | location = Washington, D.C. | publisher = Three Continents Press | year = 1984 | ref = harv}}
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی= Rahnema|نام= Touradj|پیوند نویسنده=تورج رهنما|ژورنال= [[روو دو تهران|Revue de Téhéran]] |عنوان=L’histoire du théâtre moderne persan (1870-1980) (II)|شماره =55|سال=2010|صفحه=|پیوند=http://www.teheran.ir/spip.php?article1190#gsc.tab=0}}
{{پایان چپچین}}
|