محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
تغییر متن و افزودن زیرعنوان
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
خط ۱۱:
}}
 
'''گفت‌وگوی من با شیخ'''
پلیکانی در زمستان سرد و برفی برای جوجه‌هایش غذا گیر نمی‌آورد. ناچار با منقارش از گوشت تنش می‌کند و در دهان جوجه‌هایش می‌گذاشت. آنقدر این کار را کرد تا ضعیف شد و مُرد. یکی از جوجه‌ها گفت: آخیش! راحت شدیم از بس غذای تکراری خوردیم.
 
به شیخ گفتم:
وقتی فداکاری می‌کنیم، انتظار داریم در مقابلش ناسپاسی نبینیم اما بیشتر اوقات می‌بینیم. مرز میان ناسپاسی و خودخواهی باریک است. هر دو جزء صفت های بد به شمار می‌روند اما هر آدمی حق دارد زندگی کند و حق دارد خودخواه باشد. کسی برای فداکاری بی‌اندازه به آدم مدال نمی‌دهد. اغلب آدم‌های خیلی فداکار در تنهایی‌شان گله می‌کنند از ناسپاسی، اما ترجیح می‌دهند فداکار شناخته شوند تا آدمی که به فکر خودش است. '''گاهی به فکر خودتان باشید، از زندگی‌تان لذت ببرید، اینطور در گذر زمان کمتر پشیمان می‌شوید. کسی برای فداکاری بی‌اندازه به آدم مدال نمی‌دهد.'''
چند جمله به من بگو که قابل عرض باشد.
 
شیخ گفت:
دنیا قرض است و باید دیر یا زود پس بدهیم.
 
پاسخ دادم:
صاحب دنیا که تاکنون اعلام موجودیت نکرده پس معلوم نیست مال را باید به چه کسی پس داد.
 
شیخ گفت:
مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت.
 
پاسخ دادم:
مانند تمام مظلومانی که با خاک یکسان شدند و حقی نگرفتند. شواهد تجربی چنین می‌گویند و واقعیت‌ها دیدنی هستند نه گفتنی!
 
شیخ گفت:
زندگی ما هر لحظه ممکن است تمام شود و ما غافل هستیم.
 
پاسخ دادم:
بله البته که غافل هستید چون ما به حد کافی از زندگی لذت نمی‌برید و شیره زندگی را نمی‌مکید و مانند احمقان به پرهیز و ریاضت و بخشش مشغولید.
شیخ گفت:
سخن شیرین، گشاده‌رویی و بخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست.
 
پاسخ دادم:
اتفاقاً بخشش همان چیزی است که کل سرمایه ما را به باد فنا می‌دهد. سخن شیرین و گشاده‌رویی هم مفت نیستند و نباید به پای انسان‌های نالایق هدر دهیم.
 
شیخ گفت:
ثروتمندترین مردم دنیا کسانی هستند که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشند.
 
پاسخ دادم:
اصلی‌ترین سرمایه انسان، بهره‌مندی از لذت‌های زندگی است زیرا لذت تنها معنا و مفهوم زیستن است. سلامتی، امنیت، آرامش و صدالبته پول باید باشند که در بستر آن‌ها بتوان از زندگی لذت برد.
 
شیخ گفت:
عمر تمام می‌شود اما کار تمام می‌شود.
 
پاسخ دادم:
البته کار خود انسان که قطعاً تمام می‌شود اما کار بازمانده‌ها شروع می‌شود چون مسئولیت خاکسپاری شخص درگذشته بر عهده ایشان است. خوب است انسان طوری زندگی کند که بعد از مرگش در یادها زنده بماند.
 
شیخ گفت:
مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت آنان است.
 
پاسخ دادم:
وقتی قرار باشد انسان بخشش کند و از بدی‌های دیگران درگذرد اصلا محک زدن شخصیت دیگران چه سودی برایش دارد؟ وقتی انسان مطمئن است که مظلوم حقش را می‌گیرد پس چه اشکالی دارد اگر مورد ظلم واقع شود؟ محک زدن شخصیت دیگران به کار کسی می‌آید که خودش را در اولویت قرار دهد و مهر و محبتش را به پای نالایقان هدر ندهد.
 
شیخ گفت:
کسی که مرتب می‌گوید من این می‌کنم و آن می‌کنم توخالی است و نمی‌تواند کاری انجام دهد.
 
پاسخ دادم:
البته اگر او متخصص در یک رشته خاص باشد و راجع به چگونگی انجام کارهایش توضیح بدهد نمی‌توان گفت توخالی است. چه بسا آن‌ها که تواضع می‌کنند و خود را ناچیز می‌شمارند بسیار توخالی‌تر باشند و چون حقیقتاً کوچک هستند خود را کوچک می‌بینند.
 
شیخ گفت:
کسی که معدنش طلا است همواره طلا باقی می‌ماند و تغییر نمی‌کند، اما کسی که معدنش آهن است تغییر می‌کند و زنگ می‌زند.
 
پاسخ دادم:
انسان‌ها لزوماً همیشه یکجور نمی‌مانند بنابراین چه معدن آن‌ها طلا باشد چه آهن، تفاوت آنچنانی ندارد چون بسیاری از انسان‌ها حال دیروز و امروزشان یکسان نیست و با گذر زمانه تغییر می‌کنند. انسان موجودی هوشمند و پویاست و نمی‌توان او را با فلزات قیاس کرد.
 
شیخ گفت:
تمام کسانی که در گورستان هستند کارها و آرمان‌هایی داشتند که نتوانستند محقق گردانند.
 
پاسخ دادم:
و این می‌تواند عبرتی برای ما باشد که قدر فرصت‌ها را بدانیم و کارهای ناتمام را تمام کرده و آرمان‌های شخصی‌مان را محقق گردانیم.
 
شیخ گفت:
بساط عمر و زندگی‌مان را در دنیا طوری پهن کنیم که موقع جمع کردنش دست و پای‌مان را گم نکنیم.
 
پاسخ دادم:
مرگ همیشه ناگهانی نیست و بسیاری از مرگ‌ها پیش‌درآمد دارند. در هر حال با مرگ انسان دفتر زندگی‌اش بسته خواهد شد پس دو کار مهم را باید انجام دهیم: اول اینکه بساط عریض و طویلی پهن کنیم و تا می‌توانیم کام از دنیا بگیریم و دوم اینکه در حد توان‌مان با مرگ بجنگیم و به سادگی تسلیم نشویم.
 
شیخ سر به زیر انداخت و گفت:
از شما پوزش می‌طلبم. من فکر می‌کردم که بسیار خردمند هستم و پندهایم به کار شما می‌آیند اما اکثر حرفهایم چندان قابل عرض نبودند. روزتان خوش!
 
== کاربران گرامی بخوانند ==
# لطفاً اگر حتی کمی احترام برای من قائل هستید، صفاتی همچون انسان‌دوست، نوع‌دوست و دلسوز را به من نسبت ندهید. من این عبارات را توهین مستقیم به خودم برداشت می‌کنم.
# من احترام به مقدسات را بلد نیستم. پس اگر جمله‌ای نوشتم که تهدید یا تحقیر مقدسات دیگران تلقی شد لطفاً به من تذکر مستقیم بدهید.
# اگر سؤالی از من دارید که مفهوم کلی دارد یا درخواست راهنمایی یا انتقاد یا هر چیزی که از این قبیل باشد، در صفحه بحثم با کمال میل پاسخگو هستم. اما اگر بحث محتوایی مربوط به ویرایش در یک مقاله خاص است لطفاً در صفحه بحث همان مقاله مرا پینگ کنید.
# از بحث‌ها استقبال می‌کنم اما هر پیامی که حاوی اهانت، الفاظ رکیک (خطاب به من یا سایر کاربران)، شعارهای نامربوط یا افشای اطلاعات شخصی سایر کاربران باشد قطعاً بدون هیچ پاسخی واگردانی و در صورت لزوم گزارش نیز خواهم کرد.
# لطفاً سؤالات شخصی از من نپرسید (حتی شما دوست گرامی). من به حریم خصوصی شما اهمیت می‌دهم پس شما نیز رعایت بفرمایید.
 
 
*[[کاربر:Saranami2020/نکات]]