دیسم بن ابراهیم کردی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
!sfnfa
برچسب: حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار
خط ۴۸:
{{اصلی|میان‌دوره دیلمی}}
;افول قدرت خلافت عباسی و میان‌دوره ایرانی
مردمان ایرانی‌تبار نظیر دیلمی‌ها، کردها، بلوچ‌ها و غیره که تا پیش از این سهمی در سیاست نداشتند، در مناطق مختلف ایران قدرت را به دست گرفتند.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Bosworth|1987|ف=AZERBAIJAN iv. Islamic History to 1941|زبان=en}}</ref>
 
=== تغییرات ساختار سیاسی در طبرستان و دیلم ===
آذربایجان برای یک قرن یا بیشتر (تا زمان ظهور سلاجقه) تحت تأثیر این جنبش قرار داشت.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Bosworth|1987|ف=AZERBAIJAN iv. Islamic History to 1941|زبان=en}}</ref>
 
== نام، نسب و مذهب ==
دیسم نوهٔ دختری یکی از رؤسای کرد بود<ref>{{پکsfnfa|ارجح|۱۳۹۳}}</ref> و پدر دیسم یک [[خوارج|خارجی]] و از نزدیکان و یاران «[[هارون شاری]]» بود<ref dir=ltr>{{پکsfn|Bosworth|1994|ف=Daysam|زبان=en}}</ref> هارون شاری، یک شورشی خارجی‌مذهب و رهبر خوارج موصل بود که در [[بین‌النهرین علیا|جزیره]] علیه خلیفهٔ وقت، [[معتضد]]، شورش کرده بود و درنهایت نیز سرکوب شد.<ref>{{پکsfnfa|پاک|میرابوالقاسمی|۱۳۹۳|ف=حمدانیان|ک=دانشنامه جهان اسلام}}</ref><ref>{{پکsfnfa|جعفرنیا|۱۳۹۳|ف=حسین بن حمدان بن حمدون التغلبی|ک=دانشنامه جهان اسلام}}</ref><ref>{{پکsfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ک=تاریخ جامع ایران|ج=۷|ص=۳۹۰}}</ref> پس از کشته شدن هارون شاری، «ابراهیم»، پدر دیسم، به آذربایجان پناه آورد و با دختر یکی از رؤسای کرد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دیسم بود. برخی منابع نیز نام پدر دیسم را «شاذلویه» ذکر کرده‌اند.<ref>{{پکsfnfa|ارجح|۱۳۹۳|ک=دانشنامه جهان اسلام}}</ref> [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] نیز که با دیسم معاصر بوده‌است و بین مورخین متقدم اسلامی نسبت به سایر مورخین بیشترین اطلاعات را راجع به طوایف و قبایل کرد ارائه داده‌است، می‌نویسد دیسم به «ابن شادلویه» مشهور است.<ref>{{پکsfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ک=تاریخ جامع ایران|ج=۷|ص=۳۹۰}}</ref> ویلفرد مادلونگ معتقد است این نام بر ایرانی‌تبار بودن و به احتمال زیاد کردتبار بودن پدر دیسم دلالت دارد.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Madelung|1975|ص=232|زبان=en}}</ref> اما در طرف مقابل [[کسروی]] (در ''[[شهریاران گمنام]]'') و عبدالحمید مرادی (در ''[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]'') معتقدند که شادلویه اسم طایفهٔ مادری دیسم است؛ و نه نام پدرش.<ref>{{پکsfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ک=تاریخ جامع ایران|ج=۷|ص=۳۹۰}}</ref><ref>{{پک|مرادی|۱۳۹۸}}</ref> [[کلیفورد ادموند باسورث]] نیز در [[ایرانیکا|''دائرةالمعارف ایرانیکا'']] تبار پدر دیسم را عرب ذکر می‌کند.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Bosworth|1994|ف=Daysam|زبان=en}}</ref>
 
دیسم به تبعیت از پدرش، مذهب خارجی داشت.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Bosworth|1994|ف=Daysam|زبان=en}}</ref>
 
== اوضاع آذربایجان و ابتدای فعالیت دیسم ==
=== اوضاع آذربایجان از سقوط ساسانیان تا ظهور دیسم ===
[[پرونده:Adharbayjan Ninth Century.svg|بندانگشتی|نقشهٔ [[آذربایجان]] در قرن چهارم هجری]]
فتح آذربایجان در زمان خلافت [[عمر بن خطاب]] و در حدفاصل سنوات ۱۸ تا ۲۲ هجری صورت گرفت. به نظر می‌رسد اعراب اهمیت زیادی به تصرف آذربایجان می‌داده‌اند. در زمان ولایت {{متن عربی|[[مغیرة بن شعبه|مغیرة بن شبعة]]}} بر [[کوفه]]، پس از استقرار حکومت در همدان و آرام شدن اوضاع، شرایط مناسبی برای تهاجم به تمام مناطق شمالی ایران پدید آمد. به گزارش [[بلاذری]]، [[حذیفة بن یمان]] نخستین سردار عرب بود که به آذربایجان لشکر کشید. او مرزبان آذربایجان را که نیروهایی از شهرهای مختلف آذربایجان در اختیار داشت، را در جنگ شکست داد و پیمان‌نامه صلحی منعقد شد که به موجب آن، خلافت در ازای دریافت هشتصد هزار درهم خراج سالانه، متعهد شد که جان مردم آذربایجان از قتل و بردگی در امان باشد ضمن اینکه حرمت آتشکده‌ها حفظ، و از آن دسته از شهرهای آذربایجان که توسط اکراد مورد هجوم قرار می‌گرفتند حفاظت شود. از زمان خلافت عثمان به بعد، جمعیت‌های از اعراب در آذربایجان ساکن شدند و در اردبیل که مرکز آن محسوب می‌شد، مسجدی ساختند؛ به نظر می‌رسد آغاز گسترش اسلام در آذربایجان از همین زمان بوده‌است. در عصر امویان آذربایجان به پایگاهی برای حمله به مناطق شمالی‌تر تبدیل شده بود؛ البته اقوام کوهنشین به مدت یک قرن راه اعراب را به کرده بودند. این بدان معناست که مردم آذربایجان هم گاه‌گاه از با حملات این اقوام مواجه می‌شدند. در عصر [[یزید بن معاویه]] ({{reign|۶۰|۶۴}}) و [[عبدالملک بن مروان]] ({{reign|۶۵|۸۶}}) خزرها به سمت مناطق جنوبی سرازیر شدند و حتی تا [[بین‌النهرین علیا|جزیره]] و [[دیار بکر]] نفوذ کردند. در عصر عباسیان، آذربایجان شاهد شورش [[بابک خرمدین|بابک خُرَّمی]] بود که بیش از بیست سال به طول انجامید و اکثر مناطق شمال‌غرب ایران را تحت تأثیر قرار داد. این شورش که مبنای مذهبی (و شاید اقتصادی و اجتماعی) داشت، از احساسات ضدعربی مردم نیز بهره می‌گرفت و نشان داد که تا آن زمان در آذربایجان، اسلام بر سایر ادیان برتری نیافته بود.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Bosworth|1987|ف=AZERBAIJAN iv. Islamic History to 1941|زبان=en}}</ref> معهذا موفقیت بابک خرمدین در کاهش نفوذ امرای عرب در آذربایجان، موقت بود.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Madelung|1975|ص=228|زبان=en}}</ref> در سال ۲۷۹، [[المعتمد]]، خلیفهٔ عباسی وقت، یکی از بهترین امرای خود به نام «محمد بن ابوالساج» <ref group="یادداشت">در آخرین نبرد [[افشین]] با بابک، شخصی به نام «ابوالساج دیوداد بن دیودشت» در سپاه افشین خدمت می‌کرد و در این جنگ شهرت یافت. او بعدتر از طرف خلیفه به مأموریت‌های مختلفی در مناطق مختلف اعزام شد و در سال ۲۶۶ درگذشت؛ اما فرزندانش، محمد و یوسف، حرفه پدر را ادامه دادند.(رک به {{پکsfn|Madelung|1975|ص=228|زبان=en}}) محمد بن ابوالساج فرزند همین ابوالساج است.(رک به {{پکsfnfa|فهیمی|۱۳۹۶}}) </ref> را با هدف تحت نظر گرفتن قدرت پادشاهان مستقل [[دودمان باگراتونی|باگراتونی]] [[تاریخ ارمنستان|ارمنیه]]، بر ولایت آذربایجان و ارمنیه گماشت.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Madelung|1975|ص=228|زبان=en}}</ref><ref>{{پکsfnfa|فهیمی|۱۳۹۶}}</ref> محمد بن ابوالساج چندین دوره با باگراتونی‌ها درگیر هم شد؛ او به [[تفلیس]] [[تاریخ گرجستان|گرجستان]] نیز لشکر کشید و آن شهر را ویران کرد. در سال ۲۸۵ محمد نسبت به فرامین معتضد تمرد ورزید و اعلان استقلال نمود و به نام خودش سکه زد. نهایتاً در سال ۲۸۶ بر اثر وبا وفات یافت؛ پس از مرگ وی اطرافیانش پسرش را به امارت برگزیدند ولیکن برادر محمد، یوسف بن ابوالساج، این را نپذیرفت و برادرزاده‌اش را از میدان به در کرد.<ref>{{پکsfnfa|فهیمی|۱۳۹۶}}</ref>
[[پرونده:Coin of Yusuf ibn Abi'l-Saj, minted in Ardabil.jpg|بندانگشتی|سکه‌ای به نام یوسف بن ابوالساج]]
=== ابتدای فعالیت دیسم ===
دیسم ابتدا یکی از سرداران [[یوسف بن ابوالساج]] بود؛ اما بعد از فوت او توانست با حمایت‌های فراوان [[مردم کرد|اکراد]]، حکومت آذربایجان را به دست بگیرد.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Bosworth|1994|ف=Daysam|زبان=en}}</ref> با آغاز حکومت مستقل دیسم بر آذربایجان، این منطقه عملاً از حوزهٔ اقتدار خلافت عباسی بیرون آمد و خلیفه صرفاً به فرستادن منشور و توقیع و تظاهر حاکمان آذربایجان به بیعت، بسنده می‌کرد.<ref>{{پکsfnfa|مرادی|۱۳۹۸}}</ref> این بدان معناست که خلیفه این امکان را نداشت که از طرف خودش حاکمی برای آذربایجان تعیین کند.{{مدرک}} اما طولی نکشید که گسترش نفوذ دولت‌های دیلمی به سمت شمال‌غرب ایران، حیات حکومت وی را به چالش کشیدند؛ خطرناک‌ترین این دولت‌ها برای دیسم، [[سلاریان|سِلّاریان]] بودند، شامل [[محمد بن مسافر]]، و فرزندانش [[مرزبان بن محمد|مرزبان]] و [[وهسودان بن محمد|وهسودان]].<ref dir=ltr>{{پکsfn|Bosworth|1994|ف=Daysam|زبان=en}}</ref> محمد بن مسافر پسر دیگری نیز به نام «صُعلوک» داشت که اتفاقاً صعلوک از سرداران دیسم بود.<ref>{{پکsfnfa|ارجح|۱۳۹۳|ک=دانشنامه جهان اسلام}}</ref>
 
== حملهٔ لشکری بن مردی به آذربایجان ==
خط ۷۰:
[[پرونده:Daylamite infantryman.jpg|بندانگشتی|200px|نقاشی پیاده‌نظام دیلمی]]
{{اصلی|لشکری بن مردی}}
<!--یکی از فرماندهان لشکری بن مردی، «بلسوار بن مالک بن مسافر»، برادرزادهٔ [[محمد بن مسافر]] بود.<ref>{{شمسsfnfa|۱۳۹۳|ک=تاریخموسوی جامع ایرانبجنوردی|ف=سلاریان|ص=۳۸۹۱۳۹۳}}</ref> -->
 
== اختلافات قومی در سپاه ==
از سال ۳۲۶ تا ۳۳۰، خبری پیرامون دیسم در منابع تاریخی موجود نیست؛ اما این احتمال وجود دارد که او نفوذش را از سمت شمال گسترش داده باشد. در این میان، ترکیب قومی سپاه دیسم مشکلاتی برای او به‌وجود آورد. بزرگان کرد سپاه دیسم، رویکرد قدرت‌طلبانه‌ای داشتند به‌حدی که حتی در برخی موارد بعضی از قلاع دیسم را به تصرف خویش درآورده بودند.<ref>{{پکsfnfa|موسوی بجنوردی|ک=تاریخ جامع ایران|ج=۷۱۳۹۳|ص=۳۹۲}}</ref><ref>{{پکsfnfa|ارجح|۱۳۹۳}}</ref> این مسائل باعث شد که دیسم بیشتر به سمت دیلمیان سپاهش نظیر صعلوک بن محمد، اسفار بن سیاکولی و علی بن فضل متمایل شود.<ref>{{پکsfnfa|ارجح|۱۳۹۳}}</ref><ref>{{پکsfnfa|موسوی بجنوردی|ک=تاریخ جامع ایران|ج=۷۱۳۹۳|ص=۳۹۲}}</ref> به عقیدهٔ مادلونگ علت اصلی استخدام مزدوران دیلمی در سپاه توسط دیسم، مقابله با قدرت فزاینده اکراد سپاهش بود.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Madelung|1975|ص=232|زبان=en}}</ref> ظاهراً اکراد حتی خواستار اخراج کامل دیلمیان از سپاه بودند؛ ولی دیسم که بازگشتش به قدرت را مدیون آنها بود، نه تنها به این خواسته وقعی ننهاد، بلکه تعداد دیالمه سپاهش را افزایش هم داد. این قضیه باعث شورش اکراد شد که دیسم با آنها برخورد و عده‌ای از رؤسایشان را دستگیر کرد.<ref>{{پکsfnfa|موسوی بجنوردی|ک=تاریخ جامع ایران|ج=۷۱۳۹۳|ص=۳۹۲}}</ref> البته به گفته علی شاهمرادی، استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، دیلمی‌های سپاه دیسم نیز به دلیل خارجی‌مذهب بودنش نسبت به وی احساس تنفر و انزجار می‌کردند.<ref>{{پکsfnfa|شاهمرادی|۱۳۹۵}}</ref><ref group="یادداشت">دیلمیان سپاه دیسم مذهب شیعه زیدی داشتند و سابقه اختلاف میان خوارج و شیعیان، به زمان [[خلافت علی بن ابی‌طالب]] بازمی‌گردد.</ref>
 
== حملهٔ مرزبان بن محمد به آذربایجان ==
=== فرار علی بن جعفر به طارم ===
در آنجا مرزبان ({{reign|۳۳۰|۳۴۶}}) را متقاعد کرد آذربایجان را تسخیر کند.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Madelung|1975|ص=232|زبان=en}}</ref>
 
=== از عزیمت مرزبان به آذربایجان تا وقایع تبریز ===
سپاه دیسم و سپاه مرزبان در میدان با یکدیگر روبرو شدند، اما در این میان دیلمیان سپاه دیسم او را رها کرده و به نیروهای مرزبان ملحق شدند. دیسم نیز لاجرم گریخت و به [[پادشاهی واسپوراکان]] در ارمنیه پناهنده شد.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Madelung|1975|ص=232|زبان=en}}</ref> علی شاهمرادی اختلاف مذهبی میان دیسم و دیلمیان سپاهش را هم در وقوع این اتفاق دخیل می‌داند.<ref>{{پکsfnfa|شاهمرادی|۱۳۹۵}}</ref> او این نکته را بدین‌ترتیب، مرزبان با استفاده از شکاف‌های قومی و مذهبی میان سپاه دیسم، حمایت‌های برادرش [[صعلوک بن محمد|صعلوک]] (که از سال ۳۲۶ از سرداران دیسم بود) و بعضی عوامل دیگر، آذربایجان را فتح کرد.<ref>{{پکsfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ک=تاریخ جامع ایران|ص=۳۹۴}}</ref> حملهٔ مرزبان به آذربایجان، تحت تأثیر دو عامل رخ داد، یکی گسترش قدرت و نفوذ دیلمیان در ایران، و دیگری بهم‌ریخته بودن اوضاع آذربایجان پس از مرگ یوسف بن ابوالساج.<ref>{{پکsfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ک=تاریخ جامع ایران|ج=۷|ص=۳۸۹}}</ref>
 
=== محاصرهٔ اردبیل ===
[[پرونده:استحکامات_دفاعی_قرون_وسطایی_در_نزدیکی_اردبیل.jpg|بندانگشتی|استحکامات تاریخی اردبیل]]
طبق گزارش [[ابن حوقل]]، منازعه دیسم و مرزبان و تخریب دیوارهای دفاعی شهر، برای شهر اردبیل فلاکت‌زدگی زیادی به بار آورد. او می‌نویسد: «اردبیل کنونی در مقایسه با آبادانی و عظمت سابقش، مانند مقایسه انسان سالم با انسان بیمار است».<ref dir=ltr>{{پک|ف=AZERBAIJAN iv. Islamic History to 1941sfn|Bosworth|1987|زبان=en}}</ref>
 
== اسارت مرزبان ==
سطر ۹۰ ⟵ ۸۹:
== فرار از آذربایجان ==
== تسلیم و مرگ ==
دربارهٔ تأثیر وقایع آذربایجان بر دولت آل بویه باید گفت که شکست دیسم و بر سر کار آمدن [[سلاریان]] به ضرر [[آل بویه]] بود؛ ولی نظر به اینکه حضور یک خاندان شیعی و دیلمی در منطقه، مانع از پیشروی [[سامانیان]] به سوی غرب می‌شد، به‌طور کلی منافع بوییان حاصل گردید.<ref>{{پکsfnfa|اشپولر|۱۳۴۹|ک=تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی|ص=۱۶۷}}</ref>
 
سرانجام پس از اینکه مرزبان در سال ۳۴۶ ه‍.ق بر اثر بیماری وفات یافت،{{مدرک}} دیسم توسط طرفداران مرزبان به قتل رسید.<ref dir=ltr>{{پکsfn|Bosworth|1994|ف=Daysam|زبان=en}}</ref> مریم ارجح در [[دانشنامه جهان اسلام|''دانشنامهٔ جهان اسلام'']] بر این باور است که طرفداران مرزبان از اینکه مبادا دیسم دوباره به حکومت برسد می‌ترسیدند، لذا به این نتیجه رسیدند که می‌بایست او را بکشند.<ref>{{پکsfnfa|ارجح|۱۳۹۳|ک=دانشنامه جهان اسلام}}</ref>
 
== یادداشت‌ها ==