ایران صفوی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
افزودن بر مقدمه |
←اقدامات مهم صفویه: افزودن عدم توجه به فناوری |
||
خط ۷۰:
صفویان دودمانی [[مردمان ایرانیتبار|ایرانی]]،<ref dir=ltr>{{پک|Matthee|2008|ف=SAFAVID DYNASTY|ک=Encyclopædia Iranica|رف=RM-I-1|زبان=en}}</ref><ref>Petruşevski’den naklen, Efendiyev s.33</ref><ref>{{cite journal|last1=Floor|first1=Willem|last2=Javadi|first2=Hasan|title=The Role of Azerbaijani Turkish in Safavid Iran|journal=Iranian Studies|date=2013|volume=46|issue=4|pages=569–581|doi=10.1080/00210862.2013.784516}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=Hovannisian|نام۱=Richard G.|نام خانوادگی۲=Sabagh|نام۲=Georges|پیوند نویسنده۱=ریچارد هووانسیان|عنوان=The Persian Presence in the Islamic World|تاریخ=1998|ناشر=Cambridge University Press|مکان=Cambridge|شابک=978-0-521-59185-0|صفحه=240}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Axworthy|نام=Michael|عنوان=The Sword of Persia: Nader Shah, from Tribal Warrior to Conquering Tyrant|سال=2010|ناشر=I.B.Tauris|شابک=978-0-85772-193-8|صفحه=33}}</ref><ref name="savory07">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Savory|نام=Roger|پیوند نویسنده=راجر سیوری|عنوان=Iran Under the Safavids|پیوند=https://books.google.com/books?id=v4Yr4foWFFgC&pg=PA213|سال=2007|ناشر=Cambridge University Press|شابک=978-0-521-04251-2|صفحه=213|گفتاورد=qizilbash normally spoke Azari brand of Turkish at court, as did the Safavid shahs themselves; lack of familiarity with the Persian language may have contributed to the decline from the pure classical standards of former times}}</ref><ref name="Farhad Daftary"/><ref name="Barry D. Wood"/> [[زبان ترکی آذربایجانی|تُرکزبان]]<ref>W. Barthold, Soçineniya, C. II, bölüm I, Moskova, 1963, s. 748.</ref><ref>{{cite web |url = https://milliyyet.info/2019/04/17/sefeviler-dovrunde-azerbaycan-dili/ |archiveurl = https://web.archive.org/web/20191211105905/https://milliyyet.info/2019/04/17/sefeviler-dovrunde-azerbaycan-dili/ |archivedate = 11 دسامبر 2019 |title = Səfəvilər dövründə Azərbaycan dili |author = Qulamhüseyn Məmmədov |date = |work = |publisher = Milliyyət Araşdırmalar Mərkəzi |accessdate = |language = |dead-url = yes}}</ref><ref>[http://books.google.az/books?id=qwwoozMU0LMC&pg=PA86&redir_esc=y#v=onepage&q&f=false Turko-Persia in Historical Perspective] - "''the Safavid state, which lasted at least until 1722, was essentially a "Turkish" dynasty, with Azeri Turkish (Azerbaijan being the family's home base) as the language of the rulers and the court as well as the Qizilbash military establishment. Shah Ismail wrote poetry in Turkish. The administration nevertheless was Persian, and the Persian language was the vehicle of diplomatic correspondence (insha'), of belles-lettres (adab), and of history (tarikh).''"</ref><ref>Mazzaoui, Michel B; Canfield, Robert (2002). "Islamic Culture and Literature in Iran and Central Asia in the early modern period". Turko-Persia in Historical Perspective. [[انتشارات دانشگاه کمبریج|Cambridge University Press]]. pp. 86–7. ISBN 978-0-521-52291-5. "Safavid power with its distinctive Persian-Shi'i culture, however, remained a middle ground between its two mighty Turkish neighbors. The Safavid state, which lasted at least until 1722, was essentially a "Turkish" dynasty, with Azeri Turkish (Azerbaijan being the family's home base) as the language of the rulers and the court as well as the Qizilbash military establishment. Shah Ismail wrote poetry in Turkish. The administration nevertheless was Persian, and the Persian language was the vehicle of diplomatic correspondence (insha'), of belles-lettres (adab), and of history (tarikh)."</ref><ref>Zabiollah Safa (1986), "Persian Literature in the Safavid Period", The Cambridge History of Iran, vol. 6: The Timurid and Safavid Periods. Cambridge: Cambridge University Press, ISBN 0-521-20094-6, pp. 948–65. P. 950: "In day-to-day affairs, the language chiefly used at the Safavid court and by the great military and political officers, as well as the religious dignitaries, was Turkish, not Persian; and the last class of persons wrote their religious works mainly in Arabic. Those who wrote in Persian were either lacking in proper tuition in this tongue, or wrote outside Iran and hence at a distance from centers where Persian was the accepted vernacular, endued with that vitality and susceptibility to skill in its use which a language can have only in places where it truly belongs."</ref><ref>Savory, Roger (2007). Iran Under the Safavids. Cambridge University Press. p. 213. ISBN 978-0-521-04251-2. "qizilbash normally spoke Azari brand of Turkish at court, as did the Safavid shahs themselves; lack of familiarity with the Persian language may have contributed to the decline from the pure classical standards of former times"</ref><ref>Price, Massoume (2005). Iran's Diverse Peoples: A Reference Sourcebook. ABC-CLIO. p. 66. ISBN 978-1-57607-993-5. "The Shah was a native Turkic speaker and wrote poetry in the Azerbaijani language."</ref> و [[شیعه]] مذهب بودند که حدود ۲۳۵ سال بر ایران حکمرانی کردند<ref>[http://books.google.com/books?id=afsYCq1XOewC&printsec=frontcover&dq=history+of+safavid+empire&hl=en&sa=X&ei=vci1UIyBAdPb4QTA6oGABA&ved=0CC8Q6AEwAA#v=onepage&q=history%20of%20safavid%20empire&f=false Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire]</ref> ی صفویه توسط [[شاه اسماعیل یکم]] و بر مبنای [[بینش و ایدئولوژی صفویان|بینش و خطمشی شیعی صفوی]] در (۸۸۰ش-۱۵۰۱م) در [[تبریز]] بنیان گذاشته شد و آخرین شاه صفوی، [[شاه سلطان حسین]] در (۱۱۰۱ش-۱۷۲۲م) از [[پشتونها|افغانها]] شکست خورد تا اینکه این سلسله در (۱۷۳۶م) توسط [[نادرشاه افشار]] از بین رفت.
با گذشت هشتصد و پنجاه سال<ref>{{یادکرد وب|پیوند=http://www.iranicaonline.org/articles/arab-ii|عنوان=ʿARAB ii. Arab conquest of Iran}}</ref> از نابودی [[شاهنشاهی ساسانی]] مجدداً
صفویه دین ایرانیان را به اجبار به [[شیعه دوازدهامامی|شیعه دوازده امامی]] تغییر دادند. بنظر میرسد تنها دلیل آنها استفاده از شعائر شیعه بودهاست زیرا قزلباشها جمعی افراد احساسی بودند که شاه صفوی را مرشد خود با صفات الهی میدانستند و او را تجسد علی یا مهدی موعود بر روی زمین میپنداشتند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Roger M. Savory, "The office of khalifat al-khulafa under the Safawids", in JOAS, lxxxv, 1965, p. 501}}</ref> و بغیر از استفاده از این خواص شیعه هیچ نسبتی با دین اسلام نداشتند چرا که کلیه اعمال حرام از جمله شرابخواری و لواطکاری و تجاوز و قتل و خوردن مردار
ایجاد تنفر عقیدتی منجر به بنبست با عثمانی شد و صفویه برای رواج تجارت مجبور به دادن امتیازات تجاری به اروپاییان شدند. شاه اسماعیل از فرط علاقه به اتحاد با اروپاییان بر علیه عثمانیان در ۱۵۰۷ میلادی [[جزیره هرمز]]، جزیره [[جزیره قشم|قشم]] ،[[مسقط]] (عمان) و سواحل جنوبی خلیج فارس که امروزه بعنوان [[امارات متحده عربی]] شناخته میشود،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Bey, Frauke (1996). From Trucial States to United Arab Emirates. Longman. UK. p. 282. ISBN 978-0-582-27728-1.}}</ref> در ۱۵۱۴ میلادی [[بندرعباس]] و در ۱۵۲۱ [[بحرین]] را به پرتقالیها واگذار کرد.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=The safavid world, Rudi Matee p589}}</ref> این مناطق بیش از یک قرن در دست پرتقالیها ماندند تا سرانجام در ۱۶۲۲ میلادی [[شاه عباس بزرگ|شاه عباس اول]] با دادن امتیازات دیگری به انگلستان توسط ناوگان آنها این مناطق را بازپس گرفت. با این اعمال صفویه راه استعمار منطقه و هندوستان توسط دولتهای اروپایی را هموار کردند.<ref name=":03">{{یادکرد کتاب|عنوان=Percy Molesworth Sykes, A History of Persia, Read Books, 2006, ISBN 1-4067-2692-3ص۲۷۸}}</ref> [[شاه عباس یکم]] اولین کسی بود که اقدام به دادن امتیازهای تجاری به تجار انگلیسی و هلندی کرد . سنت امتیاز دهی تا آخر دوران قاجار و امتیاز نفت ادامه پیدا کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دنیای صفوی -رودی ماتیی|صفحه=۲}}</ref>
خط ۸۰:
صفویه مرزهای ایران را با مذهب شیعه تعریف کردند که باعث شد در آینده پس از تأسیس دولت-ملتهای مدرن هنوز یک مرزبندی عقیدتی مرزهای ایران را تعریف کند و در دورههایی تندرویهای شیعی باعث بروز درگیری در مناطق مرزی و کوچکتر شدن ایران میشد؛ مثلاً تندرویهای [[محمدباقر مجلسی|محمد باقر مجلسی]] در اوائل قرن ۱۸ میلادی در ضدیت با اهل سنت که در بخشهای شمال شرق خراسان بودند منجر به هجوم افغانهای سنی مذهب و از بین رفتن صفویه در ۱۷۲۲ میلادی شد و پس لرزههای آن در قرن بعدی یکی از عوامل جدایی افغانستان و کوچکتر شدن ایران شدند.
ایران صفوی در زمینه مسائل نظامی، [[فقه شیعه]]، و [[هنر]] ([[معماری]]، [[خوشنویسی]]، و [[نقاشی]]) پیشرفت نمود. از سرداران
درست در زمانی که اروپاپیان در حال گذار از حکومت مرکزی دینی [[کلیسای کاتولیک]] به تکثر مذهبی و سیاسی هستند در ایران شاهد از بین بردن تکثر مذهبی و سیاسی و ایجاد تمرکزگرایی مذهبی و سیاسی هستیم. صفویه نه تنها یک تکثر مذهبی را از بین میبرند و به تشیع اثنی عشری محدود میکنند بلکه به آنهم بسنده نکرده از طریق برخی روحانیون تندرو مثل [[محمدباقر مجلسی|محمد باقر مجلسی]] اقدام به افزودن مطالب بسیاری به روایت شیعی خود در جهت افزودن تنفر از اهل سنت میکنند و به این طریق نفاق بین مسلمانان را میافزایند.<ref name=":0" />
در این زمان تجارت با کشورهای دور و نزدیک در اروپا شکل میگیرد درصورتیکه شاهان صفوی تجارت را در دست خود میگیرند و طبقه تجاری که قبلاً هم وجود داشته نه تنها گسترش نمیابد بلکه از میان میرود. شاهان صفوی به دلیل تنفر از عثمانی غرب ایران را به یک بنبست تبدیل کرده عملاً تحت سایه تنفر شیعه-سنی تجارت توسط افراد ناممکن میشود و ایرانیان با عقاید و محصولات دیگران آشنا نمیشوند و به این ترتیب صفویه ایران را در مسیر معکوس تحولات جهانی قرار میدهند.<ref name=":0" />
صفویان اقدام به دادن امتیازات به تجار اروپایی میکنند تا آنها را برای تجارت با ایران که نسبت به اروپا درپشت سر عثمانی قرار دارد ترغیب بکنند. اینکار روند استعمار منطقه بخصوص هندوستان را که توسط پرتقال -هلند -فرانسه و انگلستان در این دوره شروع میشود تسریع میکند. در واقع صفویه نه تنها در برابر استعمار مقاومت نمیکنند بلکه به گسترش آن نیز کمک میکنند.
خط ۱۲۸:
==== نمای کلی اقدامات صفویه در مقایسه با دنیا ====
===== از نظر سیاسی و عقیدتی =====
قرن شانزدهم میلادی دورانی است که در اروپا [[رنسانس]] در حال تکوین نهایی خود است. ظهور مذهب [[پروتستانتیسم|پرتستان]] باعث شروع از بین رفتن تسلط کلیسای کاتولیک بر اروپا شدهاست. در چنین وضعی در ایران حکومتی میآید که یک کشور با تکثر مذهبی را با خشونت به یک کشور با مذهب واحد تبدیل میکند. روحانیت را وارد مناصب سیاسی میکند که تا آن زمان سابقه نداشتهاست. در واقع شاهد دو روند متضاد هستیم. اروپایی که بسمت تکثر دینی و آزادی عقیده میرود و ایران که در حال خروج از آزادی عقیده و حرکت بسمت استبداد شاهی-دینی است. در ایران برعکس اروپا نظام سیاسی غیر دموکراتیک بدون تکیه بر مجلس و شورا و برمبنای ایل و تبار و بنابر این وابسته به اشخاص میشود. تصمیمات آنی اشخاصی که در راس قدرت قرار میگیرند سرنوشت عده زیادی از مردم را بهطور غیر مترقبه تغییر میدهد. عموماً این اشخاص کسانی هستند که بعداز مرگ هر پادشاه با خیانت و خونریزی به قدرت میرسند نه با سیاست و کفایت و بنابراین اشخاص متفکری نیستند و تصمیمات لحظه ای آنها بر مبنای احساسات یا تعصبات مذهبی به بیثباتی سیاسی و اجتماعی کشور و نابسامانی زندگی مردم میافزاید.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=بررسی تطبیقی رنسانس در اروپا و ایران -علیرضا کریمی -فصلنامه فرهنگ توسعه ش20}}</ref>
===== از نظر اقتصادی =====
خط ۱۳۴:
در ایران صفوی به دلیل لجاجت با عثمانی بیش از هزار کیلومتر مرز غرب بسته میشود و تجارت زمینی [[جاده ابریشم|راه ابریشم]] که در آن دوره پس از سفرهای دریایی پرتقالیها و انگلیسیها رونق کمتری داشت تقریباً بهطور کامل متوقف میشود. فقط مسیر محدودی به قفقاز باقی میماند که توسط شاه عباس به انحصار تجار ارمنی درمیاید و ایرانیان نقشی در این تجارت ندارند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سفرنامه تاورنیه ص۲۰۱}}</ref> این امر ایران را تبدیل به یک بنبست میکند که عوارض آن همچنان باقی است.<ref name=":0"/>
===== عدم توجه به فناوری =====
گاری و کالسکه از عواملی بودند که در اروپا باعث افزایش ارتباط بین مردم و سهولت زندگی و ترقی شدند. وجود چرخ باعث شد اولا اروپایی شروع به بهبود راهها و ساختن شوارع سنگفرش در شهرها کند و ثانیا بفکر بهبود کیفیت کالسکه ها و در نهایت تقویت قوه محرکه به بخار و سوختهای نفتی کند که به اختراع خودرو و بقیه پیشرفتها انجامید. صفویه اصلا توجهی به این مورد نداشتند برای همین راههای ایران بشکل مالرو و سنگلاخ باقی ماندند که بگفته سیاحان اروپایی در فصل بارش به حوضچه های پر از گل و کثافت تبدیل میشدند و با اینکه گفته شده دوران صفویه عصر شهرسازی مدرن است چنین چیزی صحت آنچنانی ندارد چون نیازی به ساختن خیابانها و سنگفرش نداشتند. کالسکه هایی که سفیر روسیه و پادشاه انگلیس به شاه ایران داده بودند در گوشه ای خاک میخوردند و محمدرضا بیک سفیر ایران در فرانسه کالسکه را "'''ارابه لکنتی'''" میخواند و از سوار شدن بر آن کراهت داشت و معتقد بود باید بر اسب سوار شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بررسی تطبیقی رنسانس در اروپا و ایران -علیرضا کریمی
فصلنامه فرهنگ توسعه -شماره 20 ص38}}</ref>
===== از نظر سرزمینی =====
|