جنبش مشروطه ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: برگردانده‌شده ویرایش کاربر تازه‌وارد در مقالهٔ خوب یا برگزیده
خط ۵۰:
'''جنبش مشروطه'''، '''جنبش مشروطه‌خواهی''' یا '''جنبش مشروطیت''' مجموعه کوشش‌ها و رویدادهایی در نظر و عمل است که برای محدود شدن اختیارات [[پادشاه]] در نظام سلطنتی [[ایران]] و نهادینه‌سازی [[حقوق اساسی]] مانند [[فردگرایی|آزادی فردی]]، عدالت قضایی و [[حاکمیت قانون]] آغاز شد و به دگرگونی [[سیاست در ایران|نظام سیاسی]] [[ایران قاجاری]] از [[پادشاهی مطلقه]] به [[پادشاهی مشروطه]] منجر گردید. این جنبش از سال ۱۲۸۴ خورشیدی با وقوع اعتراضات منتهی به [[انقلاب مشروطه]] آغاز شد و می‌توان شکست [[استبداد صغیر]] و پایان حکومت [[محمدعلی‌شاه|محمدعلی شاه]] در [[مرداد]] ۱۲۸۸ را (به سبب پایان حکمرانی آخرین پادشاه [[ایران]] در نظام حکومتی پادشاهی مطلقه) زمان پایان آن دانست.
 
در سال‌های سلطنت [[ناصرالدین‌شاه|ناصرالدین شاه]] برخی ایرانیان به‌واسطهٔ تحصیل یا تجارت در [[اروپا]] و [[امپراتوری عثمانی|عثمانی]]، با مظاهر پیشرفت در غرب آشنا شدند و تلاش کردند به نحوی حاکمان ایران را پذیرا به اصلاحات و مردم ایران را دگرگون و بیدار نمایند. نخستین جرقهٔ این جنبش در سطح سیاسی در ۲۱ [[آذر]] ۱۲۸۴ زده شد که [[احمدخان علاءالدوله|علاءالدوله]]، حاکم [[تهران]]، چند تن از تاجران خوشنام تهران را به خاطر افزایش قیمت قند، فلک کرد. در پی این جرقه، سلسله‌ای از اعتراض‌ها و بست‌نشینی‌ها به رهبری دو مجتهد سرشناس تهران، [[سید محمد طباطبایی]] و [[سید عبدالله بهبهانی]] با همراهی و مشاوره شیخ محمد رفیعی عقدایی شکل گرفت. مجموعه اعتراضات و دنباله آن، نظیر مهاجرت روحانیان به [[قم]] و بست‌نشینی اصناف در باغ [[سفارت بریتانیا در تهران]] به نام انقلاب مشروطه نامیده می‌شود. دستاورد این انقلاب، امضای [[فرمان مشروطیت]] به دست شاه وقت ایران، [[مظفرالدین‌شاه|مظفرالدین شاه]]، تشکیل [[مجلس شورای ملی]] و تدوین [[قانون اساسی مشروطه]] بود.
 
پیروزی انقلاب مشروطه، فضای آزادی ایجاد کرد که در آن روزنامه‌نگاران، واعظان مشروطه‌خواه، احزاب و انجمن‌ها نقدهای تندی به سنت‌های قدیمی، اصحاب قدرت و محمدعلی شاه — شاه جدید که با درگذشت پدرش به مقام شاهی رسیده بود — وارد می‌کردند. در مقابل، گروهی از روحانیان شیعه، که به [[مشروعه‌خواهان]] شهرت پیدا کردند، با اصول متعددی از قانون اساسی از جمله آزادی و حاکمیت قانون بشری مخالفت کردند. در سال ۱۲۸۶، تعدادی از روحانیان [[تهران]] و در رأس آن‌ها [[شیخ فضل‌الله نوری]] در نامه‌ای به [[محمدعلی‌شاه|محمدعلی شاه]] نوشتند مجلسی که با الگوبرداری از قوانین [[پارلمان]]‌های اروپایی تشکیل شده است، با قواعد اسلامی منافات دارد و قابل جمع نیست. پس از چند بار اقدام ناموفق برای انحلال [[دوره نخست مجلس شورای ملی|مجلس اول]]، [[محمدعلی‌شاه|محمدعلی شاه]] که در ۹ [[اسفند]] ۱۲۸۶ از یک سوءقصد جان به در برده بود، در روز دوم تیر ۱۲۸۷ دستور [[به‌توپ بستن مجلس|حملهٔ نظامی به مجلس]] و دستگیری سران مشروطه‌خواه در [[تهران]] و شهرهای دیگر را صادر کرد. برخی از سران مخالف با [[محمدعلی‌شاه|محمدعلی شاه]] نیز اعدام شدند. اگرچه او در بیانیه‌ای اعلام کرد که قصد دارد در آینده مجلس جدیدی را تشکیل دهد، اما این وعده به نظر بسیاری از مشروطه‌خواهان واقعی نبود و مقاومت‌های جدی در [[تبریز]]، [[گیلان]] و [[اصفهان]] شکل گرفت که با حمایت [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]] در [[نجف]] و روشن‌فکران تبعیدی در اروپا و عثمانی همراه شد. دو سپاه از مشروطه‌خواهان [[استان گیلان|گیلان]] و اصفهان سرانجام توانستند با [[فتح تهران]] در ۲۵ تیر ۱۲۸۸، [[محمدعلی‌شاه|محمدعلی شاه]] را برکنار و نظام مشروطه را زنده کنند.