دودمانهای ایران: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
حذف نود درصد مقاله با دلیل دروغ : تکمیل مقاله . توسط Shawarsh برچسبها: واگردانی دستی افزودن نویسهٔ تکراری افزودن القاب پیوند بیش از حد به ویکیهای دیگر افزودن پیوند به بیرون نادرست افزودن پیوند بیرونی به جای ویکیپیوند پیوندهای ابهامزدایی |
علی خورشیدی (بحث | مشارکتها) خنثی سازی نسخه 39782573 از KMX3000: خرابکاری و حذف منابع برچسبها: واگردانی دستی حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱:
{{تاریخ ایران بزرگ}}
این فهرست '''دودمانهای ایران''' است. [[ایران]] سرزمینی باستانی در [[غرب آسیا]]ست که از شرق با [[شبهقاره هند|شبهقارهٔ هند]]، [[آسیای مرکزی]] و [[چین]]؛ از غرب با [[بینالنهرین]] و [[مدیترانه شرقی|دنیای مدیترانه]]؛ از شمال با [[روسیه]]؛ و از جنوب با [[خلیج فارس]] و [[شبهجزیره عربستان|شبهجزیرهٔ عربستان]] همسایه است. ایران برای قرنهای متمادی بر سر راه دو مسیر اصلی تجارت فراقارهای — [[جاده ابریشم|جادهٔ ابریشم]] در شمال و مرکز ایران؛ راه ادویه از جنوب آسیا و از طریق خلیج فارس — قرار داشت. این موقعیت، ایران را که قرنها امپراتوری منطقهای بود، به بستری برای تبادلات فرهنگی و تجاری با همسایگانش تبدیل کرده بود.{{sfn|Amanat|2021||p=۱}}
[[تاریخ ایران باستان|ایران باستان]] تمدنی دیرپاست که حداقل به [[هزاره دوم (پیش از میلاد)|هزاره ی دوم قبل از میلاد]] می رسد. در ایران باستان امپراتوری های پنهاور و قدرتمند ظهور کردند و [[مزدیسنا]] رایج بود. [[شاهنشاهی هخامنشی]] که توسط کوروش بزرگ در سال ۵۵۰ پیش از میلاد بنیانگذاری شد، بزرگترین امپراتوری جهان تا بدان روز بود که طی [[حمله اسکندر مقدونی به ایران|حمله اسکندر]] نابود شد. دوره امپراتوریهای باستان با [[حمله اعراب به ایران|فتح ایران توسط مسلمانان]] در قرن هفتم میلادی به پایان رسید. ایران باستان رقبای بزرگی چون [[یونان باستان|یونانیها]]، [[روم باستان|رومیها]] و [[امپراتوری بیزانس|بیزانسیها]] داشت.{{sfn|Amanat|2021||p=۱}} از زمان حملهٔ عربهای مسلمان به ایران تا ظهور [[ایران صفوی|صفویان]]، ایران حکومت سراسری ملی نداشت اما به لحاظ فرهنگی به حیات خود ادامه داد و توانست فرهنگ متمایز خود را حفظ کند. در واقع، [[فرهنگ ایرانی]] به خصوص از قرن یازدهم میلادی به بعد در مرکز تمدن اسلامی بود.{{sfn|Amanat|2021||p=۲}} این کشور در قرن سیزدهم میلادی [[حمله مغول به ایران|توسط مغولها فتح شد]].{{sfn|Amanat|2021||p=۱۹}} از ابتدای قرن شانزدهم که دولت صفوی روی کار آمد، ایران هویت سیاسی مستمری را حفظ کرده است. [[دودمان پهلوی]] آخرین سلسلهٔ پادشاهی ایرانی است.{{sfn|Amanat|2021||p=۱}}
== باستان ==
{{سرآیند چسبنده}}
{|
! scope="col" style="width:11.5em;" | نام
!style="width:11.5em;" | دوره <small>(میلادی)
! scope="col" style="width:11.5em;" | مؤسس
! scope="col" style="width:11.5em;" | منطقه
! scope="col" style="width:11.5em; | پایتخت
|-
|'''[[فهرست شاهان ایلام|شاهان ایلام]]'''
|۳۰۰۰–۵۳۰ قم
|
|[[تمدن ایلام|ایلام]]
|[[شوش]]، [[انشان]] و غیره
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |مردمان جنوب غرب ایران از [[عصر برنز]] تا اوایل [[تاریخ ایران پس از اسلام|دورهٔ اسلامی]]؛ دشمنان دیرین [[امپراتوری اکد|اکد]]، [[تمدن بابل|بابل]] و [[امپراتوری آشور کهن|آشور]]. گاه تحت سلطهٔ امپراتوریهای بینالنهرین و گاه مستقل بودند.{{sfn|Potts|2012|pp=۳۷|ref=OxfordIranian}} تمدن عیلام با ممالک بینالنهرین پیوندهایی داشت اما در مجموع دارای [[زبان ایلامی|زبان]]، آداب و رسوم و [[هنر ایلامی|هنر]] خاص خود بود. «پادشاهی عیلام» اصطلاحی است که چند دولت باستانی از هزارهٔ سوم تا قرن ششم قم را در بر میگیرد. این پادشاهی، به مرکزیت شهر شوش، بر [[دشت خوزستان|دشتهای خوزستان]]، [[زاگرس|رشته کوههای زاگرس]] و [[خلیج فارس|سواحل خلیج فارس]] سلطه داشت. تاریخش به سه دوره تقسیم میشود: عیلام قدیم، عیلام میانه و عیلام نو. دورهٔ عیلام قدیم (حدود ۳۰۰۰ تا ۱۵۰۰ قم) تعاملات و درگیریهایی با قدرتهای بینالنهرین مانند سلسلههای اکدی و [[سلسله سوم اور|اور سوم]] داشتند. ظهور سلسله «[[پادشاهی اپرتی|سوکلمخ]]» دورهای از افزایش نفوذ عیلام در سیاست و تجارت میانرودان را رقم زد. دورهٔ عیلام میانه (حدود ۱۵۰۰ تا ۱۰۵۰ قم) شاهد دستاوردهای چشمگیر معماری مانند [[چغازنبیل|زیگورات چغازنبیل]] بود. روابط با [[کاسیان|سلسلهٔ کاسی]] در بابل از اتحاد به درگیری تغییر کرد و با تسلط نظامی عیلامی تحت رهبری پادشاهانی مانند [[شوتروک ناهونته یکم|شوتروک ناهونته]] به اوج رسید. دورهٔ عیلام نو (حدود ۱۰۵۰ تا ۵۸۵ قم) با مبارزات علیه [[امپراتوری آشوری نو]] همراه بود که در نهایت منجر به [[جنگ شوش|غارت شوش]] در سال ۶۴۶ قم شد. زبان و عناصر فرهنگی عیلامی همچنان در دورهٔ اولیهٔ هخامنشی نقش مهمی ایفا کرد و میراثی ماندگار در منطقه به جا گذاشت.{{sfn|Basello|2016|loc=Elamite Kingdom}}
|-
|'''[[پادشاهی ماد]]'''
|۶۹۴–۵۵۰ قم
|[[دیاکو]]
|[[فلات ایران]]
|[[هگمتانه]]
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |[[پادشاهی ماد|مادها]]، [[مردمان ایرانیتبار|مردمانی ایرانیتبار]] ساکن مرکز منطقهٔ [[زاگرس]] بودند. آنها در ابتدای حکومتشان دستنشاندهٔ [[امپراتوری آشوری نو|آشور]] بودند اما با [[امپراتوری بابل نو|بابلیها]] متحد شدند و نهایتاً آشور را به زیر کشیدند. [[هووخشتره]]، پادشاه ماد در قرن هفتم قم، نقشی اساسی در این پیروزی داشت. یافتههای باستانشناسی از مادها بسیار اندک و اغلب اطلاعات موجود از منابع آشوری، بابلی و یونانی است و همین باعث میشود مشخص کردن ساختار و مرزهای پادشاهی مادها دشوار باشد. آخرین پادشاه ماد [[ایشتوویگو]] بود که دورانش با فتح [[هگمتانه]] توسط [[کوروش بزرگ]] در سال ۵۵۰ قم به پایان رسید.{{sfn|Jacobs|Rollinger|2021|pp=۳۳۷–۳۵۱}}
|-
|'''[[شاهنشاهی هخامنشی|هخامنشیان]]'''
|۵۵۰–۳۳۰ قم
|[[کوروش بزرگ]]
|[[خاور نزدیک]]، [[شمال آفریقا]]، [[آسیای مرکزی]]، [[شمال هند]] و مناطقی در [[اروپا]]
|[[بابل (دولتشهر)|بابل]]، [[پاسارگاد]]، هگمتانه، [[تخت جمشید|پارسه]]، [[شوش (شهر باستانی)|شوش]]
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |در اواسط قرن ششم قم توسط [[کوروش بزرگ]] تأسیس شد. بزرگترین امپراتوری باستانی جهان است و در زمان حیاتش هیچ همتایی نداشت.{{sfn|Jacobs|Rollinger|2021|p=۴}} کوروش و پسرش [[کمبوجیه دوم|کمبوجیه]] با فتح امپراتوریهای وسیع [[خاور نزدیک باستان|خاور نزدیک]] — شامل اراضی سابق آشور، بابل، [[لیدیه]]، ماد و [[مصر باستان|مصر]] — آنها را در یک دولت واحد ادغام و برای اولین بار [[اوراسیا]] و آفریقا را به شکل تازهای به یکدیگر متصل کردند.{{sfn|Jacobs|Rollinger|2021|p=۳–۴}} با مرگ کمبوجیه وارد دورهٔ آشوب شد اما [[داریوش بزرگ]] امپراتوری را آرام کرد. [[خشایارشا]] سیاستهای پدر در تثبیت حاکمیت هخامنشیان را ادامه داد، اگرچه [[دومین تهاجم ایرانیان به یونان|لشکرکشیاش به یونان]] موفقیتآمیز نبود. پادشاهان بعدی مانند [[اردشیر یکم (هخامنشی)|اردشیر یکم]] و [[اردشیر دوم (هخامنشی)|اردشیر دوم]] بر دورانی از ثبات و گاه جنگهای داخلی مانند شورش [[کوروش کوچک]] حکومت کردند. [[اردشیر سوم (هخامنشی)|اردشیر سوم]] (۳۵۹–۳۳۸ قم) توانست مصر را مجدداً مطیع کند، اما شاهنشاهی هخامنشی مدت کوتاهی بعد در زمان [[داریوش سوم]] در اثر حملهٔ [[اسکندر مقدونی]] سقوط کرد.{{sfn|Stronach|2012|loc=Achaemenid Dynasty}} از ویژگیهای مهم شاهنشاهی هخامنشی رواداری نسبت به ادیان و فرهنگهای پرشمار قلمرویشان بود. این دولت مجموعهای از اندیشهها و نهادهای سیاسی، اقتصادی، هنری، نظامی و حقوقی را برقرار کرد که به مدت دویست و بیست سال به نحو شایستهای دوام آورد و با وجود فتح آن توسط مقدونیان، تأثیر عمیقی بر تمدنهای آینده گذاشت و به الگو یا پایهای برای دولتهای [[عصر هلنیستی|هلنیستی]]، [[شاهنشاهی اشکانی|اشکانی]]، [[شاهنشاهی ساسانی|ساسانی]] و اسلامی تبدیل شد.{{sfn|Shahbazi|2012|pp=۱۲۰|ref=OxfordIranian}}
|-
|'''[[مقدونیه باستان|مقدونیان]]'''
|۳۳۰–۳۰۱ قم
|[[اسکندر مقدونی]]
|خاور نزدیک، شمال آفریقا، مناطقی در اروپا، آسیای مرکزی و شمال هند
|[[پلا]]
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |[[فیلیپ دوم مقدونی|فیلیپ دوم]] پادشاه [[مقدونیه باستان|مقدونیه]] با اصلاحات نظامی وسیع زمینهساز [[حمله اسکندر مقدونی به ایران|حملهٔ مقدونیان به ایران]] شد. [[اسکندر مقدونی|اسکندر سوم]]، پسر او، جاه طلبیهای پدر را ادامه داد و در سال ۳۳۴ قم ارتشی متحد از یونانیان و مقدونیان را به [[آسیای صغیر]] روانه کرد. اسکندر با پیروزیهای قاطع در [[نبرد گرانیک|نبردهای گرانیک]]، [[نبرد ایسوس|ایسوس]] و [[نبرد گوگمل|گوگمل]]، [[داریوش سوم]] آخرین [[فهرست شاهنشاهان هخامنشی|پادشاه هخامنشی]] را سرنگون کرد و کنترل امپراتوری پهناور هخامنشی را به دست گرفت. رویکرد اسکندر به حکومت، تلفیق عناصر مقدونی، یونانی و ایرانی بود. او شهرهای جدیدی مانند [[اسکندریه]] در مصر بنا کرد و آداب و رسوم ایرانی را در دربار خود برپا داشت – از جمله [[پروسکونسیس|تعظیم در برابر پادشاه]] که سربازان مقدونی را خوش نیامد. اسکندر با زنی ایرانی به نام [[روشنک (همسر اسکندر)|روشنک]] ازدواج کرد و [[ازدواج دستهجمعی شوش|ازدواجهای مشابهی]] میان زنان ایرانی و سربازان مقدونی ترتیب داد. او عمدتاً مقامات محلی را برای موقعیتهای اداری منصوب میکرد، اگرچه پادگانهای مقدونی-یونانی بودند که مناطق را برای او حفظ میکردند. این سربازان از اینکه اسکندر لباس ایرانی میپوشید و سربازان بومی را در ارتش خود به خدمت گرفته بود، ناراضی بودند. پس از مرگ ناگهانی اسکندر در ۳۲۳ قم، امپراتوری وسیع او در نتیجهٔ [[دیادوخوی|رقابت سردارانش]] برای قدرت به سرعت از هم پاشید.{{sfn|Gilley|2016|loc=Macedonian Empire}}
|-
|'''[[امپراتوری سلوکی|سلوکیان]]'''
|۳۰۵–۱۴۶ قم
|[[سلوکوس یکم]]
|خاور نزدیک، آسیای صغیر و مرکزی، شمال هند
|[[سلوکیه]]، [[انطاکیه (شهر باستانی)|انطاکیه]]
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |[[عصر هلنیستی|پادشاهی یونانی]] به مرکزیت سوریه. بعد از مرگ اسکندر در سال ۳۲۳ ق م، سرداران امپراتوری او را طی سی سال جنگ تقسیم کردند. از [[فرات]] تا [[اقیانوس هند]] به [[سلوکوس یکم|سلوکوس]] رسید. در سال ۳۰۰ قم سلوکوس پایتختش را به شمال سوریه منتقل کرد تا به یونان نزدیکتر باشد؛ دوری پایتخت از ایران قدرت اعمال ارادهٔ شاه را از آنان گرفت و سرداران یونانی و ایرانی در شرق فلات یکی پس از دیگری سر به شورش برداشتند. یکی از اینها [[ارشک یکم|ارشک]] بود که در حوالی سال ۲۴۷ قم بر منطقهٔ [[پارت]] حاکم شد. سلوکیان تلاشهای پیاپی برای پسگیری منطقه کردند اما توقیق دائمی نداشتند. اشکانیان تا سال ۱۲۹ قم سلوکیان را از ایران بیرون راندند.{{sfn|Bivar|1983|pp=۳–۷|ref=CambridgeIran}}
|-
|'''[[شاهنشاهی اشکانی|اشکانیان]]'''
|{{چر}}۲۴۷ قم–۲۲۴ م
|[[ارشک یکم]]
|فلات ایران، آسیای مرکزی و بینالنهرین
|[[تیسفون]]، [[نسا]] و غیره
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |از طایفهٔ [[پرنی]] — از قبایل ایرانی آسیای مرکزی — بودند. مبدأ تاریخشان را سال ۲۴۷ قم میدانستند ولی مشخص نیست چه واقعهای در این سال رخ داده است.{{sfn|Bivar|1983|p=۲۸|ref=CambridgeIran}} برای هشتاد سال حکومتی محلی در ساتراپی [[پارت]] باقی ماندند.{{sfn|Bivar|1983|pp=۳–۷|ref=CambridgeIran}} مؤسس اصلی امپراتوری اشکانی به عنوان دولتی تأثیرگذار [[مهرداد یکم]] بود{{sfn|Bivar|1983|p=۳۳|ref=CambridgeIran}} که چهل و سه سال — تا ۱۳۸/۷ قم — حکومت کرد.{{sfn|Bivar|1983|p=۳۶|ref=CambridgeIran}} [[فرهاد دوم]] سلوکیان را از ایران بیرون راند و میخواست باقی اراضی ایشان را هم فتح کند ولی حملهٔ [[سکاها]] مجبورش کرد به مرز شرقی بازگردد. اشکانیان سخت شکست خوردند و فرهاد هم کشته شد.{{sfn|Bivar|1983|p=۳۸|ref=CambridgeIran}} تا عهد [[مهرداد دوم]] دوباره اوضاع به وفق مراد اشکانیان شده بود و مرزهای شرقی آرام و [[ارمنستان بزرگ|ارمنستان]] را هم مطیع کردند.{{sfn|Bivar|1983|p=۴۱|ref=CambridgeIran}} در زمان [[ارد دوم]] برای اولین بار با [[جمهوری روم|رومیان]] روبرو شدند و در [[نبرد حران]] به سال ۵۳ قم ارتش [[کراسوس]] رومی را سخت منهدم کردند.{{sfn|Bivar|1983|p=۴۹|ref=CambridgeIran}} در طول نسلهای آینده دو دولت بسیار با یکدیگر جنگیدند و هر بار یکی پیروز شد. نهایتاً [[اردشیر بابکان|اردشیر بابکان ساسانی]] — یکی از دستنشاندگان اشکانیان — [[اردوان چهارم]] آخرین پادشاه اشکانی را در [[نبرد هرمزدگان]] در حدود سال ۲۲۴ میلادی شکست داد.{{sfn|Bivar|1983|pp=۴۹–۹۷|ref=CambridgeIran}}
|-
|'''[[شاهنشاهی ساسانی|ساسانیان]]'''
|{{چر}}۲۲۴–۶۵۱
|[[اردشیر بابکان]]
|فلات ایران، آسیای مرکزی، بینالنهرین و شمال هند{{سخ}}<small>موقتا: [[مدیترانه شرقی|مدیترانهٔ شرقی]] و شمال آفریقا</small>
|[[اصطخر]]، تیسفون
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |این شاهنشاهی که نامش «[[ایرانشهر (مفهوم)|ایرانشهر]]» بود در سال ۲۲۴ میلادی توسط [[اردشیر بابکان]] تأسیس شد و قدرتی غالب در [[دوران باستان پسین]] و رقیب [[امپراتوری روم]] بود. فرمانروایانش، [[مزدیسنا|زرتشتی]] و از [[خاندان ساسان|سلسلهٔ ساسانیان]] بودند و مشروعیت الهیشان را از نیای خود [[ساسان]]، موبد [[معبد آناهیتا (اصطخر)|معبد آناهیتا]]، داشتند. [[شاپور یکم]]، پسر اردشیر، با فتوحات گسترده و به ویژه پیروزی بر امپراتوران روم مرزهای شاهنشاهی را گسترش داد و عصر شکوفایی فرهنگی و مذهبی به همراه آورد. [[شاپور دوم]] و [[یزدگرد یکم]] از مرزهای ایرانشهر در برابر هجوم طوایف چادرنشین مانند [[هون]]ها محافظت کردند. [[قباد یکم]] و [[خسرو انوشیروان]] عهدی از اصلاحات عظیم و شکوفایی فرهنگی را رهبری کردند و نهایتاً گسترهٔ شاهنشاهی در زمان [[خسرو پرویز]] به بیشترین حد خود رسید. با این حال، لشکرکشیهای جاهطلبانهٔ او علیهٔ [[امپراتوری بیزانس|امپراتوری روم شرقی]] در نهایت منجر به زوال شاهنشاهی شد. دهههای پایانی این عصر با درگیریهای داخلی و بیثباتی همراه بود که زمینهساز [[حمله اعراب به ایران|نابودی توسط مسلمانان]] در اواسط قرن هفتم میلادی بود.{{sfn|Frye|1983|pp=۱۱۶–۱۸۱|ref=CambridgeIran}}
|}
سطر ۲٬۳۹۳ ⟵ ۸۳:
! scope="col" style="width:11.5em;" | مرکز
|-
|'''[[خلافت راشدین|
|{{چر}}۶۳۲–۶۶۱
|[[محمد]]
سطر ۲٬۴۰۴ ⟵ ۹۴:
|{{چر}}۶۶۱–۶۸۳
|[[معاویة بن ابیسفیان]]
|[[خاور نزدیک باستان|خاور نزدیک]]، [[
|[[دمشق]]
|-
سطر ۲٬۴۳۷ ⟵ ۱۲۷:
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |خودشان را از نسل [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] عموی محمد میدانستند و چون از اهل بیت محمد بودند مشروعیت دینی داشتند که بنی امیه فاقدش بود. در صد سال اولیهٔ حکومتشان بهطور مداوم با شورش علویان روبرو بودند و برای تثبیت ادعایشان علیه نوادگان علی، به سنتهای حکومت الهی ایرانی روی آوردند. اگرچه جنبشی عرب بودند اما در خاک ایران آغاز شدند، در طی قرون بیشتر و بیشتر ایرانی شدند و انتقال پایتخت از دمشق به بغداد نیز نمود دیگری از این رویکرد است. سه قرن اول عباسی [[دوران طلایی اسلام|اوج تمدن اسلام قرون وسطی]] از نظر دینی، علمی و هنری بود که عناصر ایرانی، یونانی و بیزانسی واردش شدند. از قرن نهم، وحدت سیاسی خلافت متزلزل شد و مجبور شدند حکومت مناطق مختلف مثل ایران و مصر را به امیران وفادار اما خودگردان مثل طاهریان و سامانیان بدهند. حکومت مستقیم عباسی منحصر به عراق شد اما با ظهور آل بویهٔ شیعه همان را هم از دست دادند و دست نشاندگان آنها شدند. با ظهور سلجوقیان اوضاع برای عباسیان رو به بهبود نهاد و قدرتشان تا حدی احیا شد اما [[سقوط بغداد (۱۲۵۸)|حملهٔ مغول]] به یکباره امیدهایشان را بر باد داد. [[هولاکو خان]]، [[مستعصم]] آخرین خلیفهٔ عباسی در بغداد را به سال ۱۲۵۸ کشت.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Caliphs}}
|-
! colspan="10" |[[میانپرده ایرانی|میانپردههای ایرانی]]
|-
|'''[[دودمان گاوباریان|آل دابویه]]{{سخ}}گاوباریان'''
سطر ۲٬۵۶۹ ⟵ ۲۵۹:
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |مرداویج در جریان شورش [[اسفار بن شیرویه]] از فرصت استفاده کرد و بخش بزرگی از شمال ایران را در دست گرفت. سپس تا همدان و اصفهان هم پیشروی کرد اما توسط غلامان ترکش کشته شد. [[وشمگیر]]، برادر مرداویج، تنها توانست مناطقی در شرق دریای خزر را حفظ کند. زیاریان، خاصه [[قابوس بن وشمگیر]]، پشتیبانان علم و هنر و دانشمندانی چون [[ابوریحان بیرونی]] بودند. بعداً مطیع [[غزنویان]] و سلجوقیان شدند. ''[[قابوسنامه]]'' اثر [[کیکاووس زیاری|کیکاووس بن اسکندر زیاری]] است. نهایتاً توسط [[اسماعیلیان الموت|اسماعیلیان شیعه]] منقرض شدند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Caucasus and the Western Persian Lands}}
|-
|'''[[طاهریان]]'''
سطر ۲٬۶۰۷ ⟵ ۲۹۵:
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |دودمانی محلی تحت سلطهٔ سامانیان در تخارستان و [[هندوکش]]. به نظر از آغاز قرن دهم تخارستان را از دست دادند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Eastern Persian Lands, Transoxania and Khwārazm}}
|-
|'''[[بنو الیاس]]'''
سطر ۲٬۶۴۲ ⟵ ۳۲۱:
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |یکی از چند سلسلهٔ معروف به [[خوارزمشاه]]ان. بعد از پیشرفت گرگانج، [[آفریغیان]] [[کاث]] را خشونت از بین بردند و عنوان خوارزمشاه را تصاحب کردند. دورانشان کوتاه اما پربار بود: [[ابن سینا]] و [[ابومنصور عبدالملک ثعالبی|ثعالبی]] تحت حمایتشان بودند. نهایتاً توسط [[سلطان محمود غزنوی]] از بین رفتند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Eastern Persian Lands, Transoxania and Khwārazm}}
|-
|'''[[غوریان]]'''
|{{چر}}اوایل قرن هفتم–۱۲۱۵
|[[امیر سوری]]
|[[ولایت غور|غور]]، خراسان و شمال غربی [[شبهقاره هند|هند]]
|[[فیروزکوه (غور)|فیروزکوه]]، هرات و غزنی
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |اهالی غور تا سال ۱۰۱۱ اسلام نیاوردند، تا اینکه غزنویان سلسلهٔ محلی شَنسَبانیان را مطیع خود کردند. اولین شخصیت به واقع تاریخی از این سلسله، [[عزالدین حسین]] است که [[احمد سنجر|سلطان سنجر]] را شناخت ولی [[بهرامشاه|بهرامشاه غزنوی]] تلاش کرد دوباره غوریان را مطیع کند که باعث شد غوریان در سال ۱۱۵۰ غزنی را فتح و غارت کنند. بعداً که سلجوقیان هم نابود شدند، غوریان مناطق وسیعی در داخل ایران — حتی تا ساحل [[دریای خزر]] — را تحت سلطهٔ خود گرفتند. در شرق نیز به جهاد علیه غیرمسلمانان هندی مشغول بودند. با مرگ [[معزالدین محمد غوری|معزالدین محمد]] در سال ۱۲۰۶ تضعیف شدند و سلطان [[جلالالدین خوارزمشاه]] باقی اراضیشان را فتح کرد.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Eastern Persian Lands, Transoxania and Khwārazm}}
|-
|'''[[پادوسبانیان]]'''
|{{چر}}میانههای قرن هفتم یا حدود ۱۱۰۰–قرن شانزدهم
|[[پادوسبان یکم]] یا [[نصر بن شهریوش]]
|رویان و [[رستمدار]]
|[[کلاردشت|کلار]]، [[کجور]]، رویان و رستمدار
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |سلسلهای از استندران طبرستان که نسل خودشان را به بادوسپان یکم، از اسپهبدان ساسانی میرساندند، ولی از قرن یازدهم در منابع پدیدار شدهاند و تأیید انتسابشان ممکن نیست. حملهٔ مغول و [[تیمور]] را تاب آوردند اما نهایتاً در زمان [[شاه عباس بزرگ|شاه عباس اول صفوی]] منقرض شدند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Seljuqs, their Dependants and the Atabegs}}
|-
|'''[[اسماعیلیان الموت]]'''
|{{چر}}۱۰۹۰–۱۲۵۶
|[[حسن صباح]]
|مناطق کوهستانی ایران
|[[الموت]]
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |از [[نزاریه|شیعیان نزاری]] بودند که بعد از اختلاف با [[خلافت فاطمیان]] دعوت مستقلی در ایران به راه انداختند. حسن صباح [[قلعه الموت|قلعهٔ الموت]] را در دیلم فتح کرد و اسماعیلیان حملاتی نامنظم علیه سلجوقیان ترتیب دادند. قتلهای سیاسی این گروه باعث آزار شیعیان اسماعیلی توسط حاکمان سنی شد. [[حسن بزرگامید]]، چهارمین خداوند الموت، خودش را امام شیعه نامید. نهایتاً توسط [[هولاکو خان|هلاکو خان مغول]] به سال ۱۲۵۶ منقرض شدند. [[حشاشین]] یا ''Assassins'' در تخیلات عامه، ریشه در همین سلسله دارد.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Seljuqs, their Dependants and the Atabegs}}
|-
|'''[[هزاراسپیان]]{{سخ}}اتابکان لر بزرگ'''
|{{چر}}۱۱۴۸–۱۴۲۴
|ابوطاهر بن محمد
|لرستان
|[[ایذه]]
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |اتابکان لرستان یا لر بزرگ در شرق و جنوب لرستان. ابوطاهر ابتدا از سرداران سَلغُریان/[[اتابکان فارس]] بود و مدتی تا اصفهان را تحت سلطه داشت. نهایتاً توسط [[امپراتوری تیموری|تیموریان]] منقرض شدند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Seljuqs, their Dependants and the Atabegs}}
|-
|'''[[اتابکان یزد]]'''
|{{چر}}حدود ۱۱۴۱–۱۲۹۷
|[[رکنالدین بن وردانزور]]
|[[یزد]]
|یزد
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |شاخهای از آل کاکویه بودند که توسط سلطان سنجر سلجوقی امارت یزد یافتند. بعداً مطیع مغولان شدند اما نهایتاً ایلخانان از بینشان بردند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Seljuqs, their Dependants and the Atabegs}}
|-
|'''[[اتابکان لر کوچک]]'''
|{{چر}}۱۱۸۴–۱۵۹۷
|[[شجاعالدین خورشید]]
|لر کوچک
|خرمآباد
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |دودمانی لر تبار که به خورشیدیان هم معروفند و بر لر کوچک حکومت کردند. آخرینشان [[میر شاهوردی خان خورشیدی|شاهوردی خان]] بود که در زمان شاه عباس اول صفوی حکومتش را از دست داد.
|-
|'''[[شاهان نصری]]'''
|{{چر}}۱۰۳۰–۱۲۲۵
|نصر بن احمد
|سیستان
|[[زرنج]]
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |شاهان نصری شاخهای از [[ملوک نیمروز]] بودند. از آنان به عنوان نوادگان صفاریان نام برده شدهاست ولی با توجه به کتاب ''[[تاریخ سیستان]]''، به نظر نمیرسد ارتباطی با آنان داشته باشند. نصریان در زمان غزنویان قدرت یافتند و تا سال ۱۲۲۲ توسط مغولها از بین رفتند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Seljuqs, their Dependants and the Atabegs}}
|-
! colspan="10" | '''ظهور [[مردم ترک|ترکان]]'''
|-
|'''[[غزنویان]]'''
|{{چر}}۹۷۷–۱۱۸۶
|[[سبکتگین]]
|بخشهای شرقی [[ایران بزرگ]] و شمال غربی [[شبهقاره هند]]
|[[غزنی]]، و [[لاهور]]
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |غزنویان نخستین سلسله تُرکنژاد در ایران بودند و به قدرت رسیدن آنها نشانگر ظهور ترکان در سپهر سیاسی ایران بود.
این سلسله یک امپراتوری [[مردم ترک|تُرکنژاد]] با فرهنگ [[سنت ترکی-ایرانی|ترکی-ایرانی]] و [[سنی|سنیمذهب]] بود که به عنوان مروج و ناشر [[اسلام]] مورد توجه و تأیید [[خلافت عباسی]] بود.<ref>{{cite book |last1=Bosworth |first1=C.E. |title=History of Civilizations of Central Asia |date=1 January 1998 |publisher=UNESCO |isbn=978-92-3-103467-1 |pages=430–431 |url=https://books.google.com/books?id=18eABeokpjEC&pg=PA430 |language=en}}</ref>
[[سبکتگین]] بنیانگذار این دودمان، جزوی از قبیله برسخان بود. به عقیده مورخان ممکن است قبیلهٔ برسخان بخشی از [[خلخ|ترکان قرلق]] باشد.<ref>ممکن است قبیلهٔ برسخان بخشی از [[خلخ|ترکان قرلق]] باشند: Bosworth, C.E. (1963). The Ghaznavids: Their Empire in Afghanistan and Eastern Iran, p. 39</ref>
نامآورترین شهریار این دودمان [[سلطان محمود غزنوی]] پسر سبکتگین، سلطنت غزنوی را مستقل ساخت و تا [[آمودریا]]، [[سند (رود)|رود سند]] و [[اقیانوس هند]] در شرق و تا [[شهر ری|ری]] و [[همدان]] در غرب گسترش داد. در زمان سلطنت [[مسعود یکم|سلطان مسعود یکم]] پسر محمود، با شکست غزنویان از ترکان [[امپراتوری سلجوقی|سلجوقی]] در [[نبرد دندانقان]] (۱۰۴۰ میلادی)، این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بعد بستر حوزه فرمانرواییاش به [[افغانستان]]، [[پاکستان]] و بخشهایی از [[هندوستان]] کنونی محدود شد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Battle of Dandānqān {{!}} Iranian history|نشانی=https://www.britannica.com/event/Battle-of-Dandanqan|وبگاه=Encyclopedia Britannica|بازبینی=2020-08-31|کد زبان=en}}</ref>{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Eastern Persian Lands, Transoxania and Khwārazm}}
|-
|'''[[سیمجوریان]]'''
|{{چر}}۹۱۳–۱۰۰۲
|[[سیمجور دواتی]]
|مناطقی در خراسان
|[[قهستان]]
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |سلسلهای از غلامان ترکِ سامانیان. سیمجور، دواتدار [[اسماعیل سامانی|اسماعیل بن احمد]] بود و مدتی صفاریان را از سیستان بیرون راند. با تضعیف سامانیان، سیمجوریان نیز از تاریخ محو شدند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Eastern Persian Lands, Transoxania and Khwārazm}}
|-
|'''خوارزمشاهان غزنوی'''
سطر ۲٬۶۵۸ ⟵ ۴۱۷:
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |سلسلهای از خاقانان ترک که قرهخانیان هم نامیده میشوند اما به خاطر ''شاهنامهٔ'' فردوسی خودشان را آل افراسیاب نامیدند. اصلشان به ایلات ترک در قرن نهم میرسید ولی اولین بار در میانههای قرن دهم اسلام آوردند. به سال ۹۹۲ [[حسن بغره خان]] برای مدتی بخارا را فتح کرد و سرانجام قلمروی سامانیان را با غزنویان تقسیم کردند و جیحون مرز دو حکومت شد. اندکی قبل از حملهٔ [[چنگیز خان|چنگیز خان مغول]] توسط [[علاءالدین محمد خوارزمشاه]] به سال ۱۲۱۲ از بین رفتند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Eastern Persian Lands, Transoxania and Khwārazm}}
|-
||'''[[امپراتوری سلجوقی|سلجوقیان]]'''
سطر ۲٬۷۱۳ ⟵ ۴۶۲:
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |سلسلهٔ دیگری از اتابکان که بعد از تضعیف سلجوقیان در آذربایجان، اران و شمال جبال قدرت گرفتند. ایلدگز ابتدا از غلامان [[قبچاقها|ترک قپچاق]] بود که توسط [[مسعود سلجوقی|سلطان مسعود سلجوقی]] به عنوان امیر اران منصوب شد. در سال ۱۲۲۵ توسط جلالالدین خوارزمشاه از بین رفتند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Seljuqs, their Dependants and the Atabegs}}
|-
|'''[[اتابکان فارس]]{{سخ}}سَلغُریان'''
سطر ۲٬۷۴۹ ⟵ ۴۷۱:
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |سلسلهای از ترکمانان که برای یک قرن دست نشاندهٔ سلجوقیان و سپس خوارزمشاهیان و مغولان بودند. [[سعدی]]، شاعر بزرگ، ''[[بوستان سعدی|بوستان]]'' و ''[[گلستان سعدی|گلستان]]'' خویش را به دو تن از امرای این خاندان تقدیم کردهاست. توسط [[ایلخانان]] منقرض شدند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Seljuqs, their Dependants and the Atabegs}}
|-
|'''[[قراختاییان کرمان|قلتغ خانیان]]'''
سطر ۲٬۷۷۵ ⟵ ۴۸۰:
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |[[مردم خیتان|خیتان]] بودند و در اصل ریشه در سرداران [[قراختاییان]] داشتند. [[براق حاجب]] توسط خلیفهٔ عباسی قلتغ سلطان نامیده شد و بعد از اسلام آوردن به حکومت کرمان گماشته شد. نوادگانش برای یک قرن حکومت کردند و بعداً امیرانِ ایلخانان شدند. [[قتلغ ترکان خاتون|قتلغ ترکن/ترکان خاتون]] و [[پادشاه خاتون]] از فرمانروایان زن و قدرتمند سلسله بودند. [[آل مظفر|مظفریان فارس]] به واسطهٔ ازدواج با اعضای سلسله کرمان را در دست گرفتند.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Seljuqs, their Dependants and the Atabegs}}
|}
== از حملهٔ مغول تا برآمدن صفویان ==
{{سرآیند چسبنده}}
{|class="wikitable sortable sticky-header" style="text-align:center; width:100%;"
! scope="col" style="width:11.5em;" | نام
!style="width:11.5em;" | دوره <small>(میلادی)
سطر ۲٬۷۹۶ ⟵ ۴۹۲:
|-
|'''[[امپراتوری مغول]]{{سخ}}چنگیزیان'''
|{{چر}}۱۲۵۶–۱۲۰۶
|[[چنگیز خان]]
|[[آسیا]] و [[اروپای شرقی]]
سطر ۲٬۸۲۳ ⟵ ۵۱۹:
|'''[[ملوک مهربانی]]'''
|{{چر}}۱۲۳۶–۱۵۰۱
|[[شمس الدین علی بن مسعود|ملک شمسالدین علی]]
|سیستان
|[[زرنج]]
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |ملوک مهربانی هم مثل شاهان نصری شاخهای از ملوک نیمروز بودند و از آنان نیز به عنوان نوادگان صفاریان نام برده
|-
|'''[[آل مظفر]]'''
سطر ۲٬۸۴۱ ⟵ ۵۳۷:
|'''[[آل اینجو]]'''
|{{چر}}
|[[شرفالدین محمودشاه اینجو]]
|فارس
سطر ۲٬۹۲۲ ⟵ ۶۱۸:
== معاصر ==
{{سرآیند چسبنده}}
{|class="wikitable sortable sticky-header" style="text-align:center; width:100%;"
! scope="col" style="width:11.5em;" | نام
!style="width:11.5em;" | دوره <small>(میلادی)
سطر ۲٬۹۳۶ ⟵ ۶۳۲:
|تبریز، قزوین و اصفهان
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" | اولین حاکمان همزمان بومی، مستقل و سراسری ایران از زمان اسلام. اجدادشان — رهبران [[طریقت صفویه]] در [[اردبیل]] — ابتدا سنی بودند اما با حضور میان ترکمانان شیعه شدند. شاه اسماعیل اول با شکست آق قویونلو و فتح آذربایجان در سال ۱۵۰۱ سلسله را بنیاد نهاد؛ سپس تمام ایران را فتح و شیعهٔ اثنیعشری را بر ایرانیان که تا آن زمان اکثریتشان سنی بودند تحمیل کرد. او حداقل با نظر به اشعارش برای خود جایگاهی خدایی قائل
|-
سطر ۲٬۹۴۶ ⟵ ۶۴۲:
|[[قندهار]] و اصفهان
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |از [[غلجی|افغانهای غلجی]] در جنوب افغانستان فعلی بودند که در اثر نارضایتی از [[گرگین خان گرجی|گرگین خان]] — امیرِ [[شاه سلطان حسین]] در قندهار — و با فتوای علمای [[مکه]] علیه صفویان برخاستند و تحت فرماندهی [[محمود هوتکی]] در سال ۱۷۲۲ اصفهان را فتح کردند، چراکه غیر از ایلات بختیاری، سایر قوای صفوی حمایت جدی از شاه سلطان حسین نکردند. یکی از پسران شاه — تهماسب میرزا — موفق به فرار از اصفهان شد که البته محمود هوتکی را بر آن داشت شاه سلطان حسین را بکشد. هوتکیان تنها بر اصفهان و مرکز ایران چیره شدند. [[ملک محمود کیانی|ملک محمود سیستانی]]، از متحدانشان، به خراسان لشکرکشی کرد که همین او را در برابر [[نادرشاه|نَدر قلی افشار]] (نادرشاه آینده) قرار داد و وقایع بعدی را رقم زد.{{sfn|Aghaie|2012|pp=۳۰۷–۳۰۸|ref=OxfordIranian}}
|-
|'''[[دودمان افشاری|افشاریان]]'''
سطر ۲٬۹۵۶ ⟵ ۶۵۲:
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |دودمانی که توسط نادرشاه — از خوانین [[ایل افشار]]، طایفهٔ ترکمانی در خراسان — به مرکزیت مشهد تأسیس شد و برای مدتی بر ایران و سپس بر خراسان حکومت کرد. وقتی بخشهای وسیعی از اراضی ایران تحت سلطهٔ افغانها بودند و شاه تهماسب آواره بود، شخصی به نام نَدر قلی افشار به خدمت او درآمد. او تا سال ۱۷۲۷ افغانها را از ایران بیرون کرده بود و شاه تهماسب به عنوان پاداش به امارت خراسان، کرمان، سیستان و مازندران گماشتش. نادر از همین زمان مثل حاکمی مستقل رفتار میکرد. بعداً که تهماسب عهدنامههای نامطلوبی با عثمانی و [[امپراتوری روسیه|روسیه]] بست، نادر از فرصت بهره برد او را برکنار و مدتی بعد در سال ۱۷۳۶ خود را پادشاه ایران اعلام کرد. نادرشاه تلاش کرد با حذف شیعهٔ اثنیعشری و جایگزینی آن با شیعهٔ جعفری با عثمانی صلح دائمی کند، ولی موفق نشد. در سالهای {{چر}}۱۷۳۸–۹ به هند حمله و مناطقی از آن را اشغال کرد. در آخر عمر بیرحم و ظالم شد تا اینکه خوانین افشار و قاجار در سال ۱۷۴۷ وی را به قتل رساندند. جانشینانش تنها توانستند خراسان را نگاه دارند، تا اینکه [[آقامحمدخان قاجار]] در سال ۱۷۹۶ آنجا را فتح کرد.{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Afsharids}}
|-
|'''[[زندیان]]'''
سطر ۲٬۹۸۳ ⟵ ۶۷۸:
|تهران
|-
| style="border-bottom: 2px solid gray" colspan="5" |رضاخان از فرماندهان [[قوای قزاق]] بود که با [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹|کودتای سوم اسفند ۱۹۲۱/۱۲۹۹]] به قدرت رسید و در سال ۱۹۲۵ توسط [[مجلس مؤسسان نخست ایران|مجلس مؤسسان]] شاه اعلام شد. رضاشاه در طول شانزده سال حکومت خود تلاش کرد کشوری بسازد که بتواند روی پای خودش بایستد و این کار را از طریق تمرکز قدرت و ایجاد بروکراسی پیشرفته پی گرفت. در طول دوران پادشاهی او، کشور پیشرفتهای عظیمی در زمینههای صنعتیسازی، راههای ارتباطی مدرن و ایجاد نظامهای آموزشی و قضایی سکولار داشت، هرچند آزادی بیان را محدود کرد. با [[اشغال ایران در جنگ جهانی دوم]]، تحت فشار شوروی و بریتانیا استعفا داد. پسرش [[محمدرضا پهلوی|محمدرضاشاه]] تلاش کرد راه پدر را ادامه دهد ولی مخالفان اسلامی، کمونیست و ناسیونالیست با او به مخالفت برخاستند. در هر حال، او نیز [[انقلاب سفید|اصلاحات ارضی]] و آموزشی موفقی انجام داد{{sfn|Bosworth|1996|loc=The Pahlawis}} و درآمد ملی ایران در عهد او ۴۲۳ برابر شد،{{sfn|Cooper|2016|pp=۲۱–۲۲}} تا اینکه کاهش قیمت نفت از سال
|}
== پانویس ==
{{پانویس|۲|چپچین=بله}}
== منابع ==
{{چپچین}}
* {{cite book|ref= CITEREFBosworth1996 | last= Bosworth | first =Clifford Edmund | title = The new Islamic dynasties A chronological and genealogical manual | publisher =Edinburgh University Press| year = 1996}}
*{{Cite book
| last = Donner
| first = Fred M.
| author-link =
| title = Muhammad and the Believers: At the Origins of Islam
| editor-last =
| editor-first =
| editor-link =
| volume =
| edition =
| publisher = The Belknap Press of Harvard University Press
| year = 2010
| pages =
| doi =
| isbn = 9780674050976
| url =
}}
*{{Cite book
| last = Amanat
| first = Abbas
| title = Iran: A Modern History
| year = 2021
| publisher = Yale University Press
| location = New Haven
| isbn = 9780300248937
}}
* {{cite book |last1=Cooper |first1=Andrew |title=[[سقوط بهشت|The Fall of Heaven: The Pahlavis and the Final Days of Imperial Iran]] |publisher=Henry Holt and Co. |year=2016 |isbn=978-1-250-30485-8}}
* {{cite book|last=Shoemaker|first=Stephen J.|title=The Death of a Prophet: The End of Muhammad’s Life and the Beginnings of Islam|year=2011|publisher=University of Pennsylvania Press|location=Philadelphia|isbn=978-0-8122-4356-7}}
* {{cite book|last=Amir-Moezzi|location=[[پاریس|Paris]]|publisher=Cerf|year=۲۰۱۹|first=Mohammad Ali|title=Le Coran des historiens|ref=LeCoran2019}}
*{{cite book
| title = Oxford Handbook of Iranian History
| editor-first = Touraj
|editor-last=Daryaee
| year = 2012
| publisher = Oxford University Press
| location = Oxford, England
| isbn = 978-0-19-973215-9
|ref=OxfordIranian
}}
* {{cite book|title=Muhammad and the Empires of Faith|year=۲۰۲۰|publisher=University of California Press|isbn=9780520974524|location=Oakland|last=Anthony|first=Sean W}}
*{{cite book
| editor-first1 = Ehsan
| editor-last1 = Yarshater
| title = The Cambridge History of Iran
| volume = 3, Part 1
| publisher = Cambridge University Press
| year = 1983
| location = Cambridge
| isbn = 9780521200912
|ref=CambridgeIran
}}
*{{Cite book
| title = A Companion to the Achaemenid Persian Empire
| editor-first1= Bruno
|editor-last1= Jacobs
|editor-first2=Robert
|editor-last2=Rollinger
| publisher = Wiley-Blackwell
| year = 2021
| isbn = 9781119174288
}}
*{{Cite encyclopedia
| last = Basello
| first = G. P.
| author-link =
| title = Elamite Kingdom
| encyclopedia = The Encyclopedia of Empire
| volume =
| editor-last = MacKenzie
| editor-first = John
| edition =
| publisher = Wiley-Blackwell
| year = 2016
| pages = 1–10
| doi = 10.1002/9781118455074.wbeoe380
}}
*{{Cite encyclopedia
| last = Gilley
| first = D. L.
| author-link =
| title = Macedonian Empire
| encyclopedia = The Encyclopedia of Empire
| volume =
| editor-last = MacKenzie
| editor-first = John
| edition =
| publisher = Wiley-Blackwell
| year = 2016
| pages = 1–8
| doi = 10.1002/9781118455074.wbeoe024
}}
*{{Cite encyclopedia
| last = Stronach
| first = D.
| author-link =
| title = Achaemenid Dynasty
| encyclopedia = The Encyclopedia of Ancient History
| volume =
| editor-last = Bagnall
| editor-first = Roger S.
| edition =
| publisher = Wiley-Blackwell
| year = 2012
| pages =
| doi = 10.1002/9781444338386.wbeah01001
}}
{{پایان چپچین}}
|