'''ماکیاولیسم''' {{انگلیسی|Machiavellism}}، عبارت است از مجموعه اصول و روشهای دستوری که [[نیکولو ماکیاولی]] سیاستمدار و فیلسوف ایتالیایی (۱۴۶۹-۱۵۲۷) برای زمامداری و [[حکومت]] بر مردم ارائه داد.
نیکلا ماکیاولی که بنیاد این نظریه خود را پیرامون روش و هدف در [[سیاست]] قرار داده، در کتاب خود [[شهریار (کتاب)|شهریار]] (The Prince)، هدف عمل سیاسی را دستیابی به قدرت میداند و بنابراین، آن را محدود به هیچ حکم [[اخلاق|اخلاقی]] نمیداند و در نتیجه به کار بردن هر وسیلهای را در سیاست برای پیشبرد اهداف مجاز میشمارد و بدین گونه سیاست را به کلی از اخلاق جدا میداند.
ماکیاولی معتقد است،معتقداست، زمامدار اگر بخواهد باقی بماند و موفق باشد نباید از شرارت و اعمال خشونتآمیز بترسد. زیرا بدون شرارت، حفظ دولت ممکن نیست.
حکومت برای نیل به [[قدرت]]، ازدیاد و حفظ و بقای آن مجاز است به هر عملی از قبیل کشتار، خیانت، [[ترور]]، تقلب و ... دست بزند و هرگونه شیوهای حتی منافی اخلاق و شرف و [[عدالت]] برای رسیدن به هدفش روا میدارد.
این مکتب بر این باور است که رجال سیاسی باید کاملاً واقعبین و مادی و جدّیجدی باشد،باشد. آنگونه سختگیر باشد که اگر تکالیف دینی، اخلاقی و احساسات سد راه او شود؛ از آنها صرفنظر کند و هدفی جز رسیدن به مقصود نداشته باشد.
وی اساس اخلاقیات را واژگون کرد. یگانه شعارسیاسی او این بود که شاه فوق تمام قیودوقیود و الزامات مردم عادیست . کتاب و عقاید ماکیاولی را میتوان در احکام عشره یا ده گانهدهگانه زیر خلاصه کرد:
*۱ - همیشه در پی سود خویش باش-: بشریت در نگاه اوخانوادهایاو خانوادهای متشکل از برادران یکدل نبود. بلکه آدمیان گلههایی از دد و دام بودندکهبودند که هر یک در پی مقصد خویش گام بر میداشتند. و ما کیاولیماکیاولی معتقد بود این حق حاکم است که از دامان به سود خویش استفاده کنند. حق با قوی است. بنابراین اقویا باید بر قدرت خویش پافشاری کرده و قوانینی وضع کنند که حافظ آنها در برابر عصیان ضعفا باشد.
*۲- جز خویشتن هیچ کس را محترم مدار-: وی می نویسدآن کس که علت بزرگی دیگران میشود خود سرش بی کلاه میماند. و همین که کسی محبوب عامه گشت او را از میان بردار. به عقیده ما کیاولیماکیاولی مملکتی پیروزمند و موفق مملکتی است که فقط یک نفر برآنبر آن آقایی کند. دیگران هم باید بنده آن یک نفر باشند. شاه باید هدیه بپذیرد اما نباید هدیه بدهد.
*۳- بدی کن اما چنان وانمود کن که نیکی میکنی-: ماکیاولی معتقد بود که ریاکاری صفتی ارزشمند است.صراحتآ صراحتاً شهریاران و شاهان را اندرز میدهد که از رک و راست بودن بپرهیزند. و میگفت خوب بودن زیان آورزیانآور است. و بر پادشاهان لازم است که برای حفظ قدرت و منفعت خویش بر خلاف عدلعدل، شفقتشفقت، انسانیتانسانیت، و حسن نیتحسننیت رفتار کنند. اما رعایایشان نباید از این امر آگاه باشند. باید آنها را تحمیق کرد و چنان وانمود کرد که شهریارشان فرمانفرمانروایی رواییشریف، شریف رحیمرحیم، دین دار و عادل است.((بگذار زبانت از رحم وشفقتو شفقت سخن گویداماگوید اما دلت از بدی و شرارت لبریز باشد.))
*۴- حریص باش و آنچه را میتوانی تصاحب کن-: در فلسفه وحشیانه ما کیاولیماکیاولی شاه جز به امیال و آرزوهای خویش نباید به چیزی اندیشه کند. اما چنان وانمود کن که از تو آزادیخواه ترآزادیخواهتر کسی نیست. بر نیکی پا بگذارپابگذار اما در همان حالی که لگد مالشلگدمالش میکنی نوازشش کن.
*۵- خسیس باش-: عاقلانه نیست که حکمرانی برای رعایایش بیش از اندازه ول خرجیولخرجی کند. شاه آزادمنش همیشه سر انجامش به تباهی خواهد کشید.
*۶- خشن و درنده خوی باش-ما: کیاولیماکیاولی شهریار ایتالیایی سزار بورژیا را به عنوان شاهد مثال در کتاب خویش نام میبرد. و میگوید: نیکی هرگز ثمر بخشثمربخش نیست و شرافت بدترین سیاست هاستسیاستهاست.
*۷- چون فرصت بدست آوری دیگران را بفریب-: کسی که حیله گرترحیلهگرتر است نیرومند ترنیرومندتر است. و قدرت از عدالت نیرومندتر است. و دروغ از حقیقت نیرومند ترنیرومندتر.
*۸- دشمنانت را بکش و اگر میتوانی دوستانت را هم نیز.
*۹- در رفتار با مردم به زور توسل جوی نه به مهربانی-ما: کیاولیماکیاولی به عنوان یک قاعده کلی معتقد بود که از انسان بترسند بهتر است تا انسان را دوست داشته باشند.
*۱۰- همه مساعی خود را به جنگ متمرکز ساز-: مهمترین کار شهریار ماکیاولی جنگ است. مهمترین تفکرات جدی او باید معطوف به یک مسئله مهم باشد یعنی چگونگی شکسن دادن همنوعان.
|