بیژن و منیژه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
افزودن الگوی خرد به کمک ابزار |
جز ویکیسازی رباتیک(۶.۸) >منیژه دختر افراسیاب، جام جهاننما، گرگین میلاد، زبان فارسی، ایران زمین، [[فرصت طل... |
||
خط ۱:
داستان '''بیژن و منیژه''' یکی از داستانهای معروف کتاب [[شاهنامه]]، کتاب حماسی ایرانیان به [[زبان فارسی]] است. این داستان روایت [[عشق]] [[بیژن پسر گیو|بیژن]] پسر [[گیو پسر گودرز|گیو]] و [[منیژه دختر افراسیاب|منیژه]] دختر [[افراسیاب پسر پشنگ|افراسیاب]] است.
== داستان ==
=== شکایت مردم ارمان و اعزام بیژن به نبرد با گرازان ===
در دوران پادشاهی کیخسرو پادشاه کیانی گروهی از مردم سرزمین [[ارمان (شاهنامه)|ارمان]] نزد شاه ایران آمده و تظلم نمودند که سرزمینشان که در مرز توران قرار دارد مورد تاخت و تاز و هجوم گرازان قرار گرفتهاست. کیخسرو دو پهلوان ایرانی را برای این موضوع در نظر میگیرد که یکی [[گرگین میلاد]] و دیگری بیژن است که باوجود جوانی و مخالفتهای پدرش گیو به این ماموریت اعزام میشود. گرگین میلاد که به خباثت و [[فرصت طلبی]] در شاهنامه شناخته شده بیژن را به تنهایی به نبرد می فرستد. در آن روز بیژن بر گرازان چیره میشود.<ref>سایت ریرا [http://rira.ir/rira/php/?page=view&mod=classicpoems&obj=poem&id=15497&lim=20&pageno=4 داستان بیژ« و منیژه .صفحه ۴] فارسی، بازدید در ۲ ژوئیه ۲۰۱۱</ref>
=== آشنایی با منیژه و رفتن به کاخ ===
هنگام بازگشت گرگین میلاد برای اینکه امتناع او نزد شاه فاش نشود بیژن را به نزدیکی اردوی تفریحی دختران تورانی میبرد. در این اردو [[منیژه دختر افراسیاب]] که در شاهنامه زیباییاش توصیف شده همراه ندیمههایش در دامان طبیعت اردو زده بود. بیژن تحریک میشود و پشت درخت تناوری ایستاده و منیژه را تماشا میکند. منیژه ازطریق ندیمهاش متوجه حضور بیژن میشود و حاجبی را نزد او میفرستد به این گمان که او سیاوش است که دوباره زنده شده. بیژن خود را پهلوانی ایرانی معرفی میکند و به سفارش منیژه وارد چادر او میشود. پس از سه روز که در چادر او بود منیژه تصمیم میگیرد اورا مخفیانه به کاخ پدرش افراسیاب ببرد. بیژن قبول نمیکند و سعی میکند خود را نجات دهد و به [[ایران زمین]] بازگردد. منیژه باکمک همراهانش بیژن را با دارو خواب کرده و لای البسه پیچیده و به درون کاخ میبرد.<ref>سایت خاوران [http://archive.khawaran.com/ZiaRahin_Eshqe_Manizha_Bizhan.htm داستان عشق منیژه و بیژن] فارسی، بازدید در ۲ ژوئیه ۲۰۱۱</ref>
=== فاش شدن حضور بیژن و تنبیه شدنش ===
پس از چند روز حضور مخفیانه در کاخ ماجرا فاش میشود. مامور افراسیاب به نام [[گرسیوز]] وارد اتاق منیژه میشود و بیژن را از زیر تخت بیرون میکشد. بیژن سعی میکند با چاقویی که در چکمهاش داشت به گرسیوز حمله کند اما فریب چربزبانی او را می خورد و تسلیم میگردد. افراسیاب قصد کشتن او را داشت اما با وساطت [[پیران پسر ویسه|پیران]] وزیر دانشمند افراسیاب به این دلیل که از خونخواهی ایرانیان جلوگیری کند او را نمیکشد. بااینحال بیژن را در چاهی عمیق انداخته و سنگی بر سر چاه میگذارد به حدی که [[آب و هوا]] و غذای اندک از آنجا رد شود. منیژه نیز با تحقیر از کاخ اخراج شده و آواره میگردد. منیژه که خود را باعث و بانی این حادثه میداند شبها را بر سر چاه مویه کرده و روزها به دنبال غذا برای بیژن میگردد<ref>گلستان سخن «[http://www.microrayaneh.com/user/gol/posts/post023.htm داستان بیژن و منیژه]» فارسی، بازدید در ۲ ژوئیه ۲۰۱۱</ref>.
=== عزیمت رستم به سوی توران برای نجات بیژن ===
گرگین میلاد که به هدف خود رسیدهبود به ایران بازگشته و داستانی میسازد که بیژن
=== دیدار منیژه با رستم و آگاه شدن رستم از داستان بیژن ===
منیژه که سرگردان با سروپای برهنه بهدنبال غذا برای بیژن بود به گروه [[رستم]] میرسد. از زبانشان میفهمد که [[ایرانی]] هستند و برایشان داستان را شرح میدهد و از گیو رستم و کیخسرو میپرسد. رستم که مظنون شدهبود واقعیت را فاش نکرد. اما به منیژه که ناامید در حال برگشتن بود یک مرغ بریان میدهد و
=== آزاد شدن بیژن و حمله به کاخ افراسیاب ===
منیژه شبهنگام هیزم جمع کرده و آتش بزرگی می افروزد. رستم به سر چاه میآید و سنگ بزرگ را کنار میزند و طنابی
=== بازگشت بیژن به ایران ===
خط ۴۰:
{{منظومههای عاشقانه فارسی}}
{{عشاق معروف}}
{{ادبیات فارسی-خرد}}▼
[[رده:ادبیات فارسی]]
[[رده:اساطیر ایرانی]]
سطر ۴۸ ⟵ ۵۱:
[[رده:شعرهای فارسی]]
[[رده:عشاق نامدار]]
[[رده:ویکیسازی رباتیک]]
▲{{ادبیات فارسی-خرد}}
|