تقسیم کار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
JYBot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴:
== تقسیم جهانی نیروی کار ==
 
مطالعات جامع اندکی، در رابطه با تقسیم نیروی کاروجود دارد( چالش عقلانی برای محققین)̹ با این حال '''ILO''' و ادارات آمار ملی می‌تواند داده‌های فراوانی در رابطه با نیاز کسانی که می‌خواهند در این زمینه تلا ش کنند فراهم کند. در یک مطالعه، (DEON FILMER) برآورد کرده‌است که ۲۴۷۴ میلیون نفر بعنوان [[نیروی کار]] جهانی در اواسط ۱۹۹۰ مشارکت داشته‌اند از این تعداد:
حدود ۱۵ درصد̹ یا ۳۷۹ میلیون نفر در زمینه صنعت کار می‌کردند.
خط ۱۰:
یک سوم̹ یا۸۰۰ میلیون نفر در زمینه خدمات و بیش از ۴۰درصد یا ۱۰۷۴ میلیون نفر در زمینه‌های کشاورزی مشغول بکار بوده‌اند.
 
اکثریت کسانی که در صنعت و خدمات کار می‌کنند حقوقی که می‌گیرند شامل ۵۸ درصد برای نیروهای کارصنعتی و ۶۵ درصد نیروی کار خدماتی است. ولی بخش بزرگی از آنها خود کار آفرینند یا در کارهای خانوادگی باهم شریک و همکارند. FILMER اشاره می‌کند کل کارکنان در جهان در ۱۹۹۰ حدود ۸۸۰ میلیون می‌باشد و این در مقایسه با حدود یک بیلیون نفری است که روی زمین کار می‌کنند (عمدتاعمدتاً روستاییان) و همین طور ۴۸۰ میلیون نفری که در زمینه صنعت و خدمات مشغول به کارند.
 
گزارش '''ILO GLOBAL EMPLOYMENT TRENDS'''
خط ۲۳:
=== Xenophon ===
 
اغلب تجارت متنوعی در شهرهای بزرگ توسعه یافته‌است در شهرهای کوچک یک فردساختن در و پارو و میز را انجام می‌دهد و اغلب حتی خانه می‌سازد و باید از افراد ممنون بود اگر بتواند با وجود این از خودش هم به اندازه کافی مراقبت و حمایت کند و این یک نفر می‌تواند کارهای زیادی را به خوبی انجام دهد.با این حال در شهرهای بزرگ به دلیل اینکه هر کاری با نیازمندی‌های زیاد همراه است تنها یک نفر برای آن کار کافی است مثلامثلاً یک نفر کفش مردانه تولید می‌کند و دیگری کفش زنانه. حتی مواردی وجود دارد که افراد از طریق تعمیر کفش زندگی می‌کنند یا ازطریق بریدن و دوختن بهم در عین حال افرادی هم وجود دارند که هیچ یک از این اعمال را انجام نمی‌دهند بلکه بخش‌های مختلف را مدیریت (جمع و جور) می‌کنند . البته کسی که کار بسیار تخصصی و ویژه‌ای را دنبال می‌کند آن را به بهترین نحو انجام خواهد داد.
 
=== WILLIAM PETTY ===
 
'''آقای ویلیام پتی''' اولین نویسنده معروفی است که به تقسیم کار اشاره و توجه کرده و استفاده از تقسیم کار و موفقیت در ''کشتی سازی'' هلندی با استفاده از آن را نشان داده‌است. بطور کلاسیک کارگرانی که در کشتی سازی کار می‌کنند باید کشتی هارا به صورت واحدهایی بسازند و هر کدام را قبل شروع دیگری تمام کنند. ولی هلند دارای چندین تیم سازمان یافته با وظایف یکسان برای ساختن کشتی‌های متوالی نیست. افراد با وظایف ویژه مجبور شده‌اند روشهای جدیدی کشف کنند که بعدابعداً توسط نویسندگان در رابطه با سیاست‌های اقتصادی مشاهده و توجیه شده‌است. همچنین پتی اصولی را برای زمینه یابی در [[ایرلند]] بکار برده‌است . پیشرفت [[غیر منتظره]] او کار را به نحوی تقسیم کرده که بخش‌های بزرگ آن بتواند از طریق افراد بدون آموزش گسترده انجام شود.
 
=== Bernard de mandevile ===
خط ۴۰:
=== HENRE- LOUIS DUHAMEL DU MONCEAU ===
 
وی در رابطه با تقسیم کار این طور می‌نویسد هیچکس از قیمت پایین ''سنجاق و گیره'' متعجب نمی‌شود ولی ما وقتی متعجب می‌شویم که اعمال مختلف زیادی که اغلب آنها حساس و ظریفند و برای ساخته شدن یک سنجاق یا گیره الزامی اند را می‌شناسیم ما از طریق کلمات مختصری سعی می‌کنیم حس کنجکاوی را برای دانستن جزییات تحریک کنیم . این از طریق مقالات کاربردی زیادی صورت می‌گیرد که در رابطه با تقسیم کار می‌باشند . اولین عمل داشتن معیاری جهت ارزیابی است . از طریق این نحوه “تقسیم کار “(DUHAMEL DU MONCEAN) به زیر مجموعه‌ها و عناصر فرعی از متن اشاره می‌کند که توصیف کننده اعمال مختلف در گیر در ساختن یک سنجاق است. آدام اسمیت احتمالااحتمالاً دچار سوء تفاهم (در متن فرانسوی) شده و تصور کرده که (DUHAMEL DU MONCEAN) مشغول صحبت درباره تقسیم کار است.
 
=== Adam smith ===
در جمله اول درباره ی '''تحقیق در زمینه ماهیت و علت توانگری ملل''' [[آدام اسمیت]] (۱۷۷۶) پیش بینی کرده که ماهیت [[صنعتی شدن]] از طریق تعیین این مسأله‌است که تقسیم کار باعث افزایش کیفی تولید می‌شود. مثال او در رابطه با ساخته شدن سنجاق است. برخلاف ''PLATO''اسمیت استدلال می‌کند که تفاوت بین حمل کننده خیابان و فیلسوف بیشتر پیامد تقسیم کار تلقی می‌شود تا علت آن. بنابراین در حالی که برای پلاتو [[سطح ویژه]] تعیین شده از طریق تقسیم کار بیرونی بوده برای اسمیت این تدبیری پویا برای پیشرفت اقتصادی محسوب می‌شود. با این حال در فصل‌های بیشتری از همان کتاب اسمیت از تقسیم کار انتقاد می‌کند و می‌گوید آن منجر به تحریف ذهنی در کارکنان می‌شود و باعث می‌شود آنها غافل و تنگ نظر شوند و کار در زندگیشان محدود به وظایفی تکراری شود . ''اختصاص'' و تمرکز کارکنان فقط به وظایف کلیشه‌ای منجر به مهارت و بازده بیشتر در رابطه با همان وطایف می‌شودو از دستیابی به وظایف گسترده اصلی و انجام آن جلوگیری می‌کند. اسمیت اهمیت هماهنگ کردن مهارت‌ها تجهیزات را در یک زمینه سازمانی مشاهده کرد. مثلامثلاً ساختن سنجاق با ساختن سر و بدنه منطبق شده که هر یک با استفاده از تجهیزات مختلفی صورت می‌گیرد.بطور مشابه وی به مهارت‌هایی که همراه با تجهیزات مناسب مورد استفاده قرار گرفته و برای ساختن کشتی مورد نیاز هستند تاکید می‌کند . در بحث اقتصاد مدرن اصطلاح ''سرمایه انسانی'' مورد استفاده قرار می‌گیرد. دیدگاه اسمیت نشان می‌دهد که افزایش قابل توجه در زمینه تولید حاصل از ''تکنولوژی'' یا پیشرفت تکنولوژی قابل دستیابی است زیرا معمولامعمولاً در یک سازمان انسان و سرمایه‌ای‌های فیزیکی هماهنگ می‌شوند. به بحث کوتاهی از تئوری آدام اسمیت در زمینه پیشرفت و روند تجارت هم دقت کنید.
 
=== karl marx ===
 
برای این بخش منبع و مآخذی ذکر نشده‌است لطفالطفاً مطالب این بخش را از طریق اضافه کردن منابع معتبر بهبود بخشید. مواد بدون منبع ممکن است چالش‌هایی ایجاد کند. افزایش محدودیت و تخصص گرایی ممکن است منجر شود که کارکنان از نظر مهارتی ضعیف تر شده و در کارشان فاقد انگیزه و اشتیاق باشند. این نقطه نظر از طریق '''کارل مارکس''' بسط داده شده و تصحیح شده‌است. او روندی تحت عنوان بیزاری و بیگانگی را توصیف کرده‌است. کارکنانی که بیشتر و بیشتر کلیشه گرا می‌شوند و کارهای تکراری انجام می‌دهند دچار بیگانگی کامل می‌شوند. مارکس می‌نویسد که با این روند تقسیم کار کارکنان از نظر روحی و فیزیکی در رابطه با شرایط ماشینی دچار افسردگی و خمودگی می‌شوند. او معتقد بود که تکمیل تولید برای ''آزادی خواهی'' و استقلال انسان ضروری است و ایده تقسیم کار را به عنوان زیان موقتی ضروری پذیرفته‌است. مهمترین مشارکت نظری مارکس تمایز قایل شدنش بین تقسیم ''اجتماعی'' و تقسیم اقتصادی یا ''تکنیکی'' نیروی کار است. این شکل‌های عملکرد کاری ارتباط ذاتی با ''ضرورت تکنیکی'' دارد ولی دیگر موارد نتیجه ی عملکرد ''کنترل اجتماعی'' در رابطه با سیاست مراتب موقعیتی و طبقاتی است. اگر این دو تقسیم بندی تلفیق شوند ممکن است به نظر برسد تقسیم نیروی کار گریز ناپذیر است بجای اینکه از نظر اجتماعی ساختار یافته باشد و از ''قدرت'' روابط اثر بپذیرد .مثلامثلاً ممکن است ازنظرتکنیکی لازم باشد که مشاغل (مطلوب و نامطلوب )هر دو از طریق گروهی از افراد اجرا و انجام شود ولی فقط ازاین حقیقت پیروی می‌کندکه هر شخص خاصی باید شغل خاصی رابه انجام برساند. اگر مشاغل نامطلوب به افراد خاصی داده شود و دیگران مشاغل خوشایند را انجام دهند این نمی‌تواند از طریق ضرورت تکنیکی توضیح داده شود. این یک [[تصمیم گیری]] اجتماعی است که می‌تواندبا استفاده از معیارهای متفاوتی صورت گیرد. وظایف می‌تواند تغییر کند یا بچرخد و یا اینکه شخصی بطور مداوم برای کار خاصی تعیین شود و نظیر این. همچنین مارکس اشاره می‌کند که تقسیم کار''سرمایه ای'' در هر زمان رشد می‌کند بطوری که حداکثر نیروی کار نیروی تولیدی باشد و این در شرایطی است که نیروی کار ''تولیدی نیروی'' کار ی تعریف شود که ''ارزش افزوده'' ایجاد می‌کند. مارکس استدلال می‌کند که در جامعه ''کمونیست'' نیروی کار برتری دارد و معنا دار است که در آن [[توسعه انسانی]] متوازن اتفاق بیفتد و تأکید افراد از نظر ماهیتی بر کار خلاق باشد.
 
=== Henry david Thoreau ===
خط ۵۶:
=== Emile Durkhei ===
 
'''امیل دور کیم''' درباره تجزیه جهان نابرابر از طریق تقسیم آن در مسیر پیوستگی و ''وحدت انسانی'' ''نوشته‌است و آن'' ارزش اخلاقی و ضرورت تقسیم کار است. در ۱۸۹۳ او اثر تقسیم کار در جامعه را منتشر کرده‌است که بیانیه اساسی وی در رابطه با ماهیت جامعه انسانی و رشد اجتماعی می‌باشد. بر اثر اظهار '''FRANZ BORKENAU'''این شامل روند افزایش تقسیم کار است که در ۱۸۰۰ بعد از '' انقلاب صنعتی'' اتفاق افتاده و نشان دهنده [[طبقه بندی]] (انتزاعی) کاری است که ممکن است در حقیقت مشخص کننده ی این تصور و اندیشه مدرن باشد که حضور فیزیکی ما بندرت موضوعی هوشیار است.
 
=== Ludwig von mises ===
 
تئوری‌های '''مارکس''' که شامل ادعاهای منفی در باره تقسیم کار بوده‌است از طریق اقتصاددانانی مثل ''Ludwig von mise'' مورد انتقاد قرار گرفته‌است. بحث اصلی در اینجا منافعی است که بیش از هزینه ها(اضافه بر هزینه‌ها) از تقسیم کار حاصل می‌شود. بدست آمدن توسعه انسانی متوازن در [[سرمایه داری]] ممکن است و ''بیگانگی و بیزاری'' بیشتر یک بهانه و داستان محسوب می‌شود . بعد از همه اینها کار همیشه وجود ندارد ولی ''فرصت'' فراغت وجود دارد.
 
=== Friedrich a. hayek on the price system ===
خط ۶۷:
 
== جهانی شدن ==
گسترده ترن هدف در بحث درباره [[جهانی شدن]] تعبیر آن بعنوان سوءتعبیر از گسترش تجارت جهانی مبتنی بر ''مزایای رقابتی'' است این به این معناست که کشورها در جهانی بتواند کار ویژه‌ای با کمترین '' هزینه فرصت'' انجام دهند. با این حال نقادان استدلال می‌کنند که تخصص بین المللیبین‌المللی نمی‌تواند به اندازه کافی بر حسب (بهترین انجام کار توسط ملل ) توضیح داده شود در عوض تخصص گرایی بیشتر از طریق معیار ''تجاری'' هدایت می‌شود که برای برخی کشورها نسبت به بقیه مطلوب باشد.
 
'''Oecd''' اخیرااخیراً اعلام کرده که سیاست‌های کافی برای ترغیب استخدام و مقابله با بیکاری ضروری است و این درصورتی است که کشورها منافع کاملی از جهانی شدن کسب کنند و از عکس العمل سیاسی بر علیه تجارت باز اجتناب کنند.... بیکاری در برخی بخش‌ها فقط با فرصت‌های شغلی جدید در بخشهای دیگر و از طریق فرآیندفرایند جهانی شدن مقدور است.... چالش تضمین این مسأله‌است که روند سازگاری درگیر در هماهنگ شدن کارکنان با مشاغل جدید بتواند باعث آزاد شدن و باز بودنبازبودن عملکرد کارکنان تاحد ممکن شود .
 
== مذاکرات جدید ==
در جهان مدرن متخصصینی که در کار به تئوری پردازی درباره تقسیم کار مشغولند در '''مدیریت''' و '''سازماندهی''' مداخله می‌کنند. از نقطه نظر به حداکثر رساندن روند جهانی تقسیم کار اغلب این سوال مطرح است که چه نوع تقسیم کاری ایده آلایده‌آل ترین و کافی ترین و زیباترین نوع تقسیم کار است؟ این وسیعا پذیرفته شده که تقسیم کار وسیعا الزامی و ساده‌است زیرا یک نفر نمی‌تواند در یک زمان همه کارها را انجام دهد. '''سلسله مراتب''' کاری شکل متداولی از ساختار کاری مدرن است. ولی البته روش ساختار یافتگی این [[سلسله مراتب]] می‌تواند تحت تأثیر عوامل متنوع متفاوتی باشد. اغلب در این زمینه توافق وجود دارد که منصفانه ترین اصل در انتصاب افراد در سلسله مراتب توانایی صلاحیت و درستکاری و صداقت است. این مفاهیم غربی مهم از ''صلاحیت'' می‌تواند ''توضیح'' دهد که چرا روش تقسیم کار وجود دارد. بطور کلی در اقتصاد سرمایه داری این تصمیم گیری‌ها هوشیارانه نیست. افراد متفاوت کارهای متفاوت انجام می‌دهند و انطباق در جهت موثرترین و عاقلانه ترین صرف هزینه‌ها صورت می‌گیرد اغلب تکنیک‌هایی که در یک مکان یا زمان کارایی دارند در مکان و زمان دیگر کارایی ندارند. این مشکل ساز نیست بلکه فقط نیازمند سیستم سرمایه داری است که نافع باشد.
 
== تقسیم کار جنسیتی ==
واضح ترین اصول کار جنسیتی در دامنه کاملی از جوامع انسانی می‌تواند از طریق اجبارهای منطقی به شکل زیر خلاصه شود اگر زنان جامعه که در سن باروری اند گرایش به انجام فعالیت xداشته باشند (مثل آماده کردن خاک برای کاشت ''گیاه'' ) آنها به فعالیت yهم گرایش خواهند داشت ولی برای مردان تناقض منطقی در این مثال به این صورت است که اگر مردان گرایش به کاشتن گیاه داشته باشند خاک را آماده می‌کنند در تحلیل بین فرهنگی تقسیم کار جنسیتی که از طریق ''brudner and burton'' انجام شده '''تحلیل آماری''' نشان می‌دهد که وظایفی که بیشتر از طریق زنان در این رابطه انتخاب شده در رابطه با باروری راحت ترند. این نوع یافته‌ها در مطالعات زیادی در جوامع دارای اقتصاد صنعتی مدرن تکرار شده‌است . این نتایج مشخص نمی‌کند که برای هر وظیفه‌ای زنان یا مردان چقدر باید کار کنند ولی گرایشات پایدار هر نقش وحداقل تلاش‌ها را مشخص می‌کند مثلامثلاً برای اینکه زنان فعالیت کشاورزی انجام دهند گرایش به این دارند که آن را واضح و کامل انجام دهند بطور نظری این شرایط و اجبارها باید از طریق مراقبت از ''بچه'' در زنان تغییر یابد ولی نمونه‌های ''قوم شناسی'' موجود نبوده‌است.
 
== منابع ==
خط ۸۹:
[[رده:اصطلاحات جامعه‌شناسی]]
[[رده:اقتصاد کلان]]
[[رده:انسان‌شناسی]]
[[رده:انسان‌شناسی اقتصادی]]
[[رده:تاریخ اقتصادی]]
سطر ۹۹ ⟵ ۱۰۰:
[[رده:کار]]
[[رده:مارکسیسم]]
[[رده:انسان‌شناسی]]
[[رده:واژگان اقتصادی]]
[[رده:ویکی‌سازی رباتیک]]