توما سانکارا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
 
{{Infobox Officeholder
| name = توماس سانکارا
سطر ۴۶ ⟵ ۴۵:
|footnotes =
}}
 
 
'''توماس ایسیدور نوئل سانکارا''' {{انگلیسی|Thomas Isidore Noël Sankara}} (زاده [[۲۱ دسامبر]] [[۱۹۴۹ (میلادی)|۱۹۴۹]] - درگذشته [[۱۵ اکتبر]] [[۱۹۸۷ (میلادی)|۱۹۸۷]]) از رهبران چپ‌گرا در [[آفریقای غربی]]. در رأس حکومت ولتای علیا و سپس به عنوان رئیس جمهور، نام کشور را از ولتای علیا به [[بورکینافاسو]] تغییر داد و اصلاحات بزرگ و اساسی به منظور از میان بردن فقر انجام داد. او که گاهی به اختصار تام سانک نام برده می‌شود، از نظر عده‌ای، «چه‌گوارای آفریقا» است.
سطر ۵۳ ⟵ ۵۱:
سانکارا در خانواده‌ای [[کاتولیک]] در یاکو<ref>Yako</ref> به دنیا آمد. یک سیلمی-موسی<ref>Silmi-Mossi</ref> بود، تیرهٔ نژادی‌ای که از ازدواج بین مردان موسی و زنان روستایی فولانی<ref>Fulani</ref> به وجود می‌آید و در سلسله طبقات نژادی‌ی موسی، نازل‌ترین درجات را دارد. خانواده‌اش می‌خواستند کشیش کاتولیک شود. بعضی منابع اعتقاد دارند که سانکارا با وجود اعتقادات قوی مارکسیستی‌اش، هیچ‌گاه باورهای کاتولیکی‌اش را رها نساخت.
 
پس از آموزش‌های نظامی مقدماتی سال دوم دبیرستان، در ۱۹۶۶، سانکارا [[خدمت نظام]] را در نوزده سالگی آغاز کرد و یک سال بعد برای آموزش‌های افسری به انتسیرابه<ref>Antsirabe</ref> در [[ماداگاسکار]] فرستاده شد؛ جایی که شاهد قیام‌های مردمی در سال‌های ۱۹۷۱ و ۱۹۷۲ بود. در ۱۹۷۲ به ولتای علیا بازگشت و در ۱۹۷۴ در جنگی مرزی بین کشورش و مالی شرکت کرد. او به چهره‌ای محبوب در پایتخت، اوئاگادوگو<ref>Ouagadougou</ref> تبدیل شد. شاید این نکته که گیتاریستی چيره‌دستچیره‌دست بود (در گروه‌ای به نام «Tout-a-Coup Jazz» می‌نواخت) و نیز علاقه‌اش به موتورسیکلت در محبوبیت‌اش دخیل باشند.
 
در ۱۹۷۶ فرماندهٔ مرکز آموزش کوماندو در پو<ref>Pô</ref> شد. در همان سال [[بلز کمپائوره]] <ref>Blaise Compaoré</ref> را در مراکش ملاقات کرد. در زمان [[ریاست جمهوری]] کلنل سایه زربو، گروه‌ای از افسران جوان، تشکیلات‌ای سری را به نام «گروه افسران کمونیست»<ref>Regroupement des Officiers Communistes</ref> به اختصار ROC را شکل دادند که نام‌آشناترین اعضای‌اش هنری زرگو<ref>Saye Zerbo</ref>، ژان-باپتیست باوکری لینگانی، کامپائوره و سانکارا بودند.
 
سانکارا که در سپتامبر ۱۹۸۱ به سمت مسئول دولت برای اطلاعات در دولت نظامی وقت برگزیده شد و با موتورسیکلت به اولین جلسهٔ کابینه رفت، در [[۲۱ آوریل]] ۱۹۸۲ در مخالفت با اقدامات ضدکارگری رژیم با بیان «ننگ بر آنان که دهان مردم را می‌بندند!» استعفا كردکرد.
 
پس از کودتایی دیگر ([[۷ نوامبر]] ۱۹۸۲) که [[ژان-باپتیست ائودرائوگو]] را به قدرت رساند، سانکارا در [[ژانویه]] ۱۹۸۳ نخست وزیر شد، ولی پس از دیدار پسر رئیس جمهور فرانسه و مشاور او در امور آفریقا، ژان-کریستوف میتران، در هفده می‌کنار گذاشته شد و تحت [[بازداشت خانگی]] قرار گرفت. هنری زونگو و ژان-باپتیست باوکری لینگانی نیز بازداشت شدند، که این امر باعث شورش‌های مردم‌ای شد. کودتایی که توسط [[بلز کمپائوره]] انجام شد، سانکارا را در چهار آگوست ۱۹۸۳ و در سی و سه سالگی ۱ به ریاست جمهوری رساند. کودتا به وسیلهٔ لیبی - که آن زمان در آستانهٔ جنگ با فرانسه در چاد بود ۲- حمایت می‌شد.
 
سانکارا خود را یک انقلابی می‌پنداشت و تحت تأثیر نمونه‌های [[کوبا]] و رهبر نظامی غنا، افسر پرواز جری راولینگز، بود. به عنوان رئیس جمهور، او «انقلاب دموکراتیک و مردمی» را اعلام کرد. ایدئولوژی انقلاب توسط سانکارا به صورت ضدامپریالیست‌ای در سخن‌رانی دو اکتبر [[۱۹۸۳]] تعریف شده بود. سیاست او بر مبارزه علیه فساد، جنگل‌کاری، پیش‌گیری از قحطی غذایی، و آموزش و بهداشت به عنوان پایه‌های اصلی استوار بود. دولت بسیاری از قدرت‌هایی که سران قبایل در اختیار داشتند، از قبیل حق‌شان در دریافت سرانه و بی‌نیازی به کار الزامی را محدود کرد.
سطر ۶۶ ⟵ ۶۴:
 
در ۱۹۸۴، در نخستین سالگرد به قدرت رسیدن‌اش، نام کشور را به بورکینا فاسو، به معنی «سرزمین مردمان پاک‌نهاد» در زبان‌های موسی و دیولا<ref>Dyula</ref>، دو زبان اصلی در کشور، تغییر داد. او هم‌چنین پرچم و سرود ملی‌ی جدیدی درست کرد.
دولت سانکارا شامل تعداد زیادی از زنان بود. بهبود وضعیت زنان از اهداف مشخص سانکارا بود. سیاست‌ای که در آفریقای غربی سابقه نداشت. دولت او، [[ختنهٔ زنان]] را ممنوع کرد، چند همسری را برای مردان محکوم و روش‌های [[جلوگیری از بارداری]] را تشویق کرد. دولت بورکینابه، همچنین نخستین دولت آفریقایی بود که ایدز را تهدیدی بزرگ برای آفریقا اعلام کرد.
سانکارا توانایی زیادی در تبلیغات داشت؛ او اقدامات خاصی انجام داد که به محبوبیت و توجه مطبوعات جهان به او و انقلاب بورکینابه منجر شدند:
* او اکثر مرسدس بنزهای دولت را فروخت و رنو ۵ (ارزان‌ترین ماشین آن زمان در بورکینافاسو) را به عنوان ماشین رسمی برای وزرا انتخاب کرد.
سطر ۷۸ ⟵ ۷۶:
در سال ۱۹۸۷ یک تفحص بزرگ علیه فساد انجام گرفت. نتایج نشان می‌داد توماس سانکارا، حقوق ماهانه‌ای تنها برابر با چهارصد و پنجاه دلار دارد و ارزش‌مندترین متعلقات‌اش، یک دستگاه اتومبیل، چهار موتورسیکلت، سه گیتار، یک یخچال و یک فریزر خراب است. او فقیرترین رئیس جمهور دنیا بود.
 
سانکارا حاضر نبود از دستگاه [[تهویهٔ هوا]] در دفترش استفاده کند، چرا که چنان چیز لوکسی جز برای عده‌ای قلیل در بورکینا قابل دسترسی نبود.
 
هنگام‌ای که از او سوال شد که چرا نخواسته تصویرش، آن گونه که برای دیگر رهبران آفریقایی رسم است، در اماکن عمومی نصب شود، سانکارا پاسخ داد: ''هفت میلیون توماس سانکارا وجود دارد''.
سطر ۸۷ ⟵ ۸۵:
* ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۴ روز هم‌بستگی : مردان تشویق می‌شوند که به بازار بروند و غذا آماده کنند تا خودشان شرایط‌ی که زنان با آن روبرو هستند را درک کنند.
* [[اکتبر]] ۱۹۸۴ مالیات روستایی کاملاً حذف شد.
* [[نوامبر]] ۱۹۸۴ 'کماندوی واکسیناسیون'. در پانزده روز، دو و نیم میلیون کودک در برابر مننژیت، [[تب زرد]] و سرخک واکسینه شدند.
* [[۳ دسامبر]] ۱۹۸۴ کارکنان رده بالای دولت و افسران ارتش، یک ماه حقوق و دیگر کارکنان دولت، نیم‌ای از حقوق ماهانه‌شان را باید برای انجام پروژه‌های توسعهٔ اجتماعی پرداخت کنند.
* [[۳۱ دسامبر]] ۱۹۸۴ کلیهٔ موارد اجاره بهای زمین برای سال ۱۹۸۵ لغو می‌شود و یک برنامهٔ فشردهٔ عمومی خانه‌سازی آغاز می‌شود.
سطر ۱۰۰ ⟵ ۹۸:
''هنگامی که کشته شد تعجب نکردم - انقلاب باعث تعجب من شد، ولی مرگ او نه. او افراد بدی اطراف خود داشت، کسانی که تنها دوست داشتند چاق شوند و با ماشین بگردند. بسیاری چیزها در انقلاب تغییر یافت. البته نه همواره در به‌ترین جهت. اما به خاطر انقلاب ما کمی بیش‌تر در مورد سیاست‌مداران‌ای که نیاز داریم می‌دانیم. به ما آموخت که خودمان برای خودمان کار کنیم. ولی سانکارا همه چیز را خیلی سریع می‌خواست - او انتظار زیادی داشت. اگر من رئیس جمهور بودم، دقیقاً همان کاری را می‌کردم که سانکار ا انجام داد و وزیران‌ام را به روستاها می‌فرستادم تا بفهمند آن‌جا چه می‌گذرد و به روستاییان کمک کنند. به‌ترین ایدهٔ سانکارا آن بود که به ما آموخت که کافی نیست که با آن چه هر ماه مزد می‌گیریم زندگی کنیم- ما باید با حداقل ممکن زندگی کنیم و به جای این که همواره چشم‌انتظار آن سوی دنیا باشیم، بقیه را به توسعهٔ کشور اختصاص دهیم.''
 
من می‌خواهم این تصور که با در نظر گرفتن مقدار مشخص‌ای احتیاط و سازماندهی به پیروزی خواهیم رسید را به کناری نهم — نمی‌توانید بدون مقداری دیوانگی تغییرات اساسی به وجود آورید. این از سرکشی سرچشمه می‌گیرد، این شجاعت که به راه‌کارهای پیشین پشت کنید، شجاعت این که آینده را اختراع کنید. برای دیوانگان دیروز این گونه بود تا امروز ما قادر باشیم با نهایت روشنی عمل کنیم. من می‌خواهم یکی از آن [[مردان دیوانه]] باشم. ما باید شجاعت اختراع آینده را داشته باشیم.
توماس سانکارا، ۱۹۸۵
 
== یادداشت‌ها ==
# شاید انتخاب این تاریخ به عمد و به صورت سمبولیک در صد و نود و چهارمین سال‌گرد لغو امتیازات فئودالی در فرانسه باشد، اگر چه مدرک‌ای بر این مدعا در دست نیست.
# چاد در جنگ با لیبی بود. فرانسه از چاد حمایت هوایی به عمل می‌آورد. به گفتهٔ برخی شاهدان، سربازان فرانسوی در [[عملیات نظامی]] زمینی حضور داشتند.
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
سطر ۱۲۵ ⟵ ۱۲۳:
[[رده:نخست‌وزیران بورکینافاسو]]
[[رده:نظریه‌پردازان مارکسیست]]
[[رده:ویکی‌سازی رباتیک]]