اتیوپیا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
'''اتیوپیا''' {{انگلیسی|Aethiopia}} در [[اساطیر یونانی]] و [[اساطیر رومی|رومی]] و نوشتههای مولفان باستان به سرزمینی اطلاق میشود که از لحاظ جغرافیایی جنوب [[مصر]] و همهٔ سرزمینهای جنوبی آن کشور را شامل میشده است، هر چند که در برخی از روایات و اساطیر، محل آن نه در [[آفریقا]]، بلکه در نقطهای در [[آسیا]] در نظر گرفته میشود.
== اتیوپیا در اثر هرودوت ==
[[هرودوت]] میگوید<ref>هرودوت، تواریخ</ref> که از ۳۳۰ [[فرعون]] مصر، ۱۸ تایشان اتیوپیایی<ref>ایران باستان، ج ۱(دورهٔ سه جلدی)، حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، انتشارات زرین، کاش چاپ، تهران، چاپ دوم،۱۳۸۲، البته پیرنیا در این تألیف، به جای "اتیوپیا"، از لفظ "حبشه" استفاده کرده است.</ref> بودهاند، با این توصیف وی، شاید بتوان معنای اتیوپیایی را که او میگوید، به نقاط و صفحات جنوبی تر از مصر اطلاق کرد. به
▲[[هرودوت]] میگوید<ref>هرودوت، تواریخ</ref> که از ۳۳۰ [[فرعون]] مصر، ۱۸ تایشان اتیوپیایی<ref>ایران باستان، ج ۱(دورهٔ سه جلدی)، حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، انتشارات زرین، کاش چاپ، تهران، چاپ دوم،۱۳۸۲، البته پیرنیا در این تألیف، به جای "اتیوپیا"، از لفظ "حبشه" استفاده کرده است.</ref> بودهاند، با این توصیف وی، شاید بتوان معنای اتیوپیایی را که او میگوید، به نقاط و صفحات جنوبی تر از مصر اطلاق کرد. به گفته ی هرودوت،[[کبوجیه]] ([[کمبوجیه]]) پسر [[کوروش بزرگ]] و پادشاه [[ایران]] برای اطلاع یافتن از اوضاع و احوال و طرز معیشت و آداب و رسوم مردمان آن سرزمین سفیری بدان مملکت فرستاد، به این عنوان که شاه ایران، هدایایی برای پادشاه آنجا فرستاده است و در نهان به آنها دستور داد تحقیقاتی در باب آن سرزمین کنند و ضمناً معلوم دارند که مسئله ی "میز آفتاب"(سفره ی آفتاب) حقیقت دارد یا نه.
در باب میز آفتاب مورخ مزبور چنین نوشته است: "چنان که گویند، این چمنی است در حومهٔ شهر که از گوشت پختهٔ همه نوع چهارپایان پوشیده است. قطعات گوشت را مأمورین و مستخدمین دولت شبانه در نهان بدانجا میبرند و روز هر کس مایل باشد، به محل مزبور رفته از آن گوشتها میخورد، ولی بومیها عقیده دارند که این گوشتها را همه شب، زمین به عمل میآورد."
بعد مورخ مزبور میگوید: "کبوجیه بر اثر تصمیم خود به فرستادن سفیر، از شهر [[الفانتین]] مصر (Elephantine) (نام مستعمرهای یهودی در مصر علیا) فرستادهای از طایفهٔ ماهی خواران (ایکتیوفاجی) (Ichtyophages)،... پس از آن که مترجمین الفانتین رسیدند، شاه سفیری نزد اتیوپیاییها با هدایا فرستاد و دستور داد چه بگویند. هدایا عبارت بود از لباس ارغوانی رنگ، طوق و یارهای از زر، ظرفی از مرمر سفید با [[مر مکی]] (در نسخهای دیگر از ترجمهٔ کتاب هرودوت، "عود" نوشته شده است<ref>تاریخ هرودوت، ترجمه به انگلیسی:جورج راولینسن، ترجمهٔ فارسی:غ. وحید مازندرانی، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم،۱۳۶۲</ref>) و سبویی پر از شراب خرما. گویند اتیوپیاییهایی که رسول کبوجیه پیش آنها رفت، مردانی شکیل و بلند قامتند و ترتیبات آنها شباهتی به ترتیبات سایر ملل ندارد، مثلاًانتخاب به سلطنت چنین است: به این
ماهی خواران وقتی که به مملکت اتیوپیا وارد شدند، هدایا را به پادشاه داده چنین گفتند:"شاه پارسیها کبوجیه (کمبوجیه) در صدد جلب دوستی توست و با این مقصود ما را برای مذاکرات روانه کرده و این هدایا را که اگر خود او هم دارای آن باشد، خشنود خواهد بود، برای تو فرستاده است."
پادشاه حبشه (اتیوپیا) دریافت که مقصود رسولان دیدن وضع مملکت اوست و چنین جواب داد: "شاه پارس شما را نزد من
بعد گردن بند و دست بندها را بلند کرد و دربارهٔ آنها سؤالاتی کرد و ماهی خوارها (ایکتیوفاجیها) جواب دادند که پارسیها آنها را به عنوان زیور به کار میبرند. پادشاه که تصور کرده بود منظور رسولان، غل و زنجیر و قلاده است، خندید و گفت:"غل و زنجیرهای اتیوپیاییها محکم تر است."راجع به مر مکی هم سؤال کرد و وقتی که رسولان گفتند که پارسیها آن را به بدن میمالند، همان جواب را داد که راجع به لباس ارغوانی داده بود، ولی وقتی که نوبت شراب رسید و دانست که چگونه آن را تحصیل میکنند، جرعهای از آن نوشید و بسیار خشنود و محظوظ شد و پرسید که غذای شاه پارس چیست و درازترین عمر پارسیها چقدر است. ماهی خوارها جواب دادند که غذای شاه نان است، ترتیب تهیهٔ نان را از گندم بیان کردند و حد عمر پارسیها را هشتاد سال گفتند. اتیوپیایی در جواب گفت که کوتاهی عمر پارسیها باعث حیرت نیست، چه آنها فضاله میخورند و اگر این مشروب را نداشتند، با این نوع غذا این قدر هم عمر نمیکردند، مقصود او از مشروب، شراب بود. بعد افزود که از این حیث پارسیان بر اتیوپیاییان برتری دارند.
وقتی که ماهی خوارها از پادشاه اتیوپیا پرسیدند که عمر اتیوپیاییها چقدر است، او جواب داد که اکثر آنها ۱۲۰ سال و بل بیشتر عمر میکنند و غذای آنها گوشت پخته و مشروبشان شیر است. جاسوسها از زیادی عمر آنها در حیرت شدند. پس از آن آنها را به کنار چشمهای بردند و بعد از آن که در آن چشمه شستوشو کردند، تن آنها چنان میدرخشید که گویی آب چشمه روغن است. این آب بوی بنفشه داشت و به قول جاسوسها آب این چشمه به قدری سبک است که چوب و اشیایی سبک تر از چوب در آب فرو میرود. اگر آب به این اندازه سبک است که می گویند، ممکن است که درازی عمر اتیوپیاییها از استعمال آن باشد. از کنار چشمه، ماهی خواران را به محبس بردند. در اینجا محبوسین را در کند و زنجیرهای طلا کرده بودند. در نزد اتیوپیاییها مس نایاب ترین و گران ترین فلز است. پس از آن، آنها میز آفتاب را تماشا کردند و سپس آنها را به دیدن مقبرهها و تابوتهای اتیوپیاییها که از بلور به ترتیب زیر ساخته شده بود، بردند: بعد از آن که جسد مرده، خواه به طرز مصری و خواه به طرز دیگر خشک شد، تمام بدن را در گچ مستور میسازند و آن را با رنگ میآرایند تا حتی الامکان به صورت آدم زنده درآید، سپس نعش را در ستونی توخالی از بلور (یا در جای دیگر گفته شده "شیشه") که برای همان منظور ساخته شده
منسوبان متوفی، آن ستون بلوری را یک سال تمام از تاریخ مرگ در خانه نگه میدارند و میوههای نوبر را مرتباً برای آن میبرند و باتقدیم قربانیها، مرده را تعزیز و تکریم میکنند و همین که یک سال گذشت، آن ستون را حمل کرده در حومهٔ شهر میگذارند.
بعد هرودوت میگوید: "جاسوسها پس از آن که همه چیز را تماشا کردند، برگشته نتیجه را به کبوجیه گفتند و او در خشم شده فوراً تهیهٔ حرکت دید، ولی دستور کافی برای آذوقه نداد هیچ فکر نکرد که به قصد مملکتی میرود که در آخر دنیا واقع است. خلاصه آن که به مجرد دانستن نتیجهٔ مأموریت ماهی خواران، حرکت کرد... خود با پیاده نظام عازم شد... قشون او هنوز پنج یک راه را نپیموده بود که آذوقه تمام شد. پس از آن سپاهیان گوشت چهارپایان بنه را خوردند تا این که آن هم تمام شد... کبوجیه اعتنایی به کمبود آذوقه نکرد و پیش رفت. مادامی که سپاهیان میتوانستند از مزارع و بیابانها چیزی به دست آرند، با علف و سبزی زندگی میکردند، ولی وقتی که داخل کویر شدند، [این عبارت هرودوت که میگوید "داخل کویر شدند"این تخمین را که منظور وی از اتیوپیا، سرزمینهای واقع شده در منتهی اله قلمرو پادشاهی مصر باستان میباشد، به طرز فزایندهای تقویت میکند.]بعضی از آنها مرتکب عمل وحشت آوری گشتند، توضیح آن که...
خلاصه این که هرودوت میگوید که کبوجیه مؤفق به ادامهٔ پیمودن راه نشد و ناچار بازگشت؛ آن هم در حالی که تعداد بسیاری از سپاهیانش تلف شده بودند.
هرودوت در جایی دیگر میگوید که اتیوپیا دورترین منطقه در لیبیا (آفریقا) است. با این حال تعدادی از اساطیر یونانی ادعا میکنند که اتیوپیا در نقطهای در آسیا واقع شده است. در اسطورهٔ یونانی [[آندرومدا]] پادشاهی اتیوپیا -که پادشاه کفئوس و زن وی [[کاسیوپیا]] (کاسیوپه در برخی از ترجمهها) در آن پادشاهی میکنند-
== جهان از دید قدما ==
|