در اوایل و اواسط دوره [[قاجار]]، مدرسه دخترانه وجود نداشت. اما کم کم نخستین مدارس دخترانه با تلاش [[فعالان حقوق زنان در ایران]] تأسیس گردید؛ که البته مورد مخالفت بسیاری از روحانیون از جمله [[شیخ فضلالله نوری]] قرار گرفت. در اواخر دوره [[رضاشاه]]، تمام مدارس و مؤسسات آموزشی، به ویژه [[دانشگاه تهران]] درهای خود را به روی دختران و پسران باز کردند و نخستین دبیرستانهای مختلط به وجود آمد. سینماها، کافهها و هتلها مجبور به پذیرش زنان و عدم تبعیض بین زن و مرد شدند. در سال ۱۳۱۳، رضاشاه پوشیدن [[چادر]] و [[روبنده]] را ممنوع اعلام کرد، و حتی عدهای را مأمور کرد که در خیابانها چادر از سر زنها بکشند. رضاشاه، همچنین به مقامات عالیرتبه دستور داد که با همسران بیحجاب خود در میهمانیهای رسمی شرکت کنند. کارگران ردهپایین نیز میبایست همراه زنان بیحجاب در خیابانهای اصلی به گردش میپرداختند. [[قیام گوهرشاد]] در [[مشهد]] در اعتراض به [[کشف حجاب]] بود. در زمان [[محمد رضا شاه]]، ممنوعیت حجاب برداشته شد؛ اما همچنین مدارس مختلط وجود داشت و جداسازی جنسیتی صورت نمیگرفت.
پس از جمهوری اسلامی، [[روحالله خمینی]] بر ضرورت جلوگیری از اختلاط زن و مرد تا حد ممکن تأکید کرد؛ این ضرورت به منظور اعمال ارزشهای اخلاقی بر زنان و مردان صورت گرفت؛ پس از [[انقلاب ایران (۱۳۵۷)]]، رعایت حجاب برای زنان اجباری شد و از تأسیس مدارس مختلط ممانعت به عمل آمد. همچنین در اتوبوسها تفکیک جنسیتی صورت گرفت. هماکنون نیز مسئولین [[نظام جمهوری اسلامی]]، در حال اتخاذ تدابیری جهت جداسازی جنسیتی در دانشگاهها در قالب طرح [[اسلامیکردن دانشگاهها]] هستند. البته جداسازی جنسیتی بهویژهبهویژه در دانشگاهها،دانشگاهها، مخالفتهاییمخالفتهایی را نیز در سطوح عالی کشور برانگیختهاست، از جمله اینکه ۱۵ تیرماه ۱۳۹۱ رئیس جمهور در نامهاینامهای به وزرای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ضمن تاکید بر ضرورت خودداری از اقداماتی که آن را سطحی و غیر عالمانه نامید، مخالفت خود را با اجرا شدن تفکیک جنسیتی (طرح عدم اختلاط) در دانشگاهها اعلام کرد. [[محمود احمدی نژاد]] در این نامه آورده بود که «شنیده شدهاست که در برخی دانشگاهها، رشتهها و کلاسهای تک جنسیتی بدون لحاظ تبعات اعمال میگردد. ضروری است فوری از این اقدامات سطحی و غیر عالمانه جلوگیری شود»<ref>عصر ایران، ۱۵ تیر ۱۳۹۰، قابل دسترس در: http://www.asriran.com/fa/news/171619</ref>.
یک روز پس از انتشار نامه فوق، [[احمد خرم]]، وزیر راه ترابری در دولت دوم [[محمد خاتمی]]، ضمن بیان اینکه اصولاً اجرای چنین طرحهاییطرحهایی منجر به دینستیزیدینستیزی و دینگریزیدینگریزی جوانان خواهد شد، به ذکر خاطرهایخاطرهای از [[روحالله خمینی]] در این خصوص پرداخت که بیانگر مخالفت بنیانگذاربنیانگذار [[جمهوری اسلامی ایران]] با اجرای چنین طرحهاییطرحهایی بود. وی نقل میکندمیکند که «من آن زمان، سالهای ۶۱ و ۶۲ و بخشی از سال ۶۳ را در مشاغل ستاد اجرایی و دبیر شورای انقلاب فرهنگی بودم. با جناب آقای دکتر رحیمی که سالهای طولانی معاون وزیر علوم و رییس سازمان سنجش بود، کار میکردم. در سال ۶۲ جناب آقای دکتر رحیمی به من گفت: حاجاحمد آقای خمینی تماس گرفتهاند که امروز در دانشگاه تهران کلاسها را جداسازی جنسیتی کردند. سریع پارتیشنها و پردهها را امام فرمودند جمع کنید. تا آخر شب کار تمام شود. بعدا در موقعیتی حاجاحمد آقای خمینی را دیدم و حضوری از ایشان داستان و ماموریتی را که پیدا کردیم که پردهها و پارتیشنها را سریع جمع کنیم جویا شدم. حاجاحمد آقا گفت: داستان از این قرار بود که همان روز که من با ستاد انقلاب فرهنگی تماس گرفتم، عصر هنگام بود. همسر من سرکار خانم فاطمه طباطبایی از دانشگاه آمد و به امام گفت: امروز یک نماد و حرکت در راستای اسلامی کردن دانشگاه تحقق پیدا کرد. امام با حساسیت پرسیدند چه اقدامی شد. همسر من توضیح دادند که امروز وسط کلاسها پرده کشیدند و بعضیها را هم پارتیشن چوبی زدند و دختر و پسر را جدا کردند. امام با لحنی تند مرا صدا زدند؛ احمد، احمد، بیا، با سرعت رفتم. امام گفتند: همین الان بگویید پردهها و موانعی را که برای جداسازی دختران و پسران دانشجو زدهاند، جمع کنند، اینها نمیفهمند، اینها قصد دارند چهره اسلام را خراب کنند و با این کار ضربه به اسلام میزنند. بلادرنگ جمع کنید به فردا نرسد. ما از طرف ستاد اجرایی انقلاب فرهنگی مامور شدیم، جمعآوری کردیم و ساعت ۱۲ شب حاجاحمدآقا همراه با هیاتی آمدند دانشگاه و مشاهده کردند که جمعآوری شده رفتند، به امام گزارش کردند. حاجاحمد آقای خمینی گفت: امام خواب نرفته بودند تا من رفتم گزارش دادم، با شنیدن گزارش آنشب خواب راحتی رفتند. داستان دستور امام برای جمع کردن جداسازی، به فردا نرسد، شتاب کنید» <ref>تیتر آنلاین، ۱۶ تیر ۱۳۹۰، قابل دسترس در: http://www.titronline.ir/vdcj.8e8fuqeaasfzu.html</ref>.