فردگرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۰:
فردگرایی را می‌توان جهان‌بینی‌ای تصور کرد که فرد در مرکز آن قرار دارد. اهدافِ فردی، ویژگی‌های منحصربه‌فرد، فرمان راندن بر خویشتن، کنترلِ شخصی و بی‌تفاوتی به مسائلِ پیرامون از خصوصیاتِ این نوع جهان‌بینی است. [[جمع گرایی]] را نیز می‌توان وجودِ یک سری تعهدهای گروهی و متقابل میان اعضای گروه بدانیم که افراد موظف به اجرای آن‌ها هستند.<ref name="d">مبانی شناخت انسان– اثر مایکل آیزنک– ترجمهٔ ب. کوشا- چاپ اینترنتی – ویرایش اول ۱۳۸۷- (فصل اول) ص69-77[http://www.4shared.com/dir/i3pcT7K6/mabani_shenakht_ensan.html نسخهٔ PDF]</ref>
 
اغلب پنداشته می‌شود آن‌چه در یک فرهنگ صادق است برای تک تکِ افرادِ درون آن فرهنگ نیز درست می‌باشد. به عبارتِ دیگر افراد درونِ یک فرهنگِ فردگرا,فردگرا، همگی فردگرا بوده (فرد محوری) و آنهایی که در فرهنگِ جمع‌گرا زندگی می‌کنند همگی جمع‌گرا هستند (جمع محوری). باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش (۲۰۰۱) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که تنها حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگِ فرد گرا زندگی می‌کنند فرد محور هستند. در فرهنگ‌های جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بینِ خصوصیاتِ یک فرهنگ و افراد درون فرهنگِ مزبور رابطهٔ کاملاً مستقیم وجود ندارد.<ref name="d"/>
 
هر انسان ادراکی از وجود خویشتن دارد که آن را می‌توان [[هویت]] شخصی یا خود نام نهاد. مجموعه این تصورات در یک کلیت کم وبیش منسجم وحدت می‌یابند و خودپنداشت فرد را می‌سازند. خودپنداشت مجموعه تصورات انسان درباره ویژگیهای درونی و برونی خویش است<ref>Lapsley,D. H. (1988). Self,ego and identity:Integrative Verlag Inc</ref>. همانگونه که انسانْ واجدِ خودپنداشتِ فردی می‌شود، بتدریج واجد تصوراتی از جامعه و فرهنگی که درآن زیست می‌کند نیز می‌شود که می‌توان آن راخودپنداشتِ جمعی نامید. خودپنداشت فردی ناظر به هویت شخصی و خودپنداشت جمعی ناظر به هویت جمعی و یا ملی است.<ref>مقاله برگزیده فردگرایی - پور حسین، رضا - عضو هیئت علمی دانشگاه تهران</ref>.
خط ۱۷:
 
== ریشه یابی ==
در زبان انگلیسسی واژه فردگرایی برای اولین‌بار توسط طرفداران [[رابرت اون]] در دهه ۱۸۳۰ میلادی مطرح شد، هر چند که مشخص نیست آیا آنان تحت تاثیر پیروان [[کلودهانری سن سیمون|سن سیمون]] از این اصطلاح استفاده کردند یا اینکه هر دو جریان به طور مستقل این مفهوم را ابداع کردند. سن سیمون که به دنبال ریشه یابی دلایل شکست [[انقلاب فرانسه]] در سال ۱۷۸۹ می‌گشت، از این واژه برای توضیح در مورد روحیه رهبران انقلاب استفاده کرد. آن زمان بسیاری مانند ژوزف د میستره که به مدرسه دینی آزادی خواهان فرانسه وابسته بودند از این واژه به صورتی توهین آمیز استفاده می‌کردند و کلاً بار این کلمه را منفی تلقی می‌کردند. سن سیموتین برخلاف گفته‌های مخالفین که ریشه‌های شکست انقلاب را در آزادی خواهی می‌دیدند، ریشه آن را در «فردگرایی» , «خودپرستی» و یا «[[آنارشیسم|آنارشی]]» می‌دانست چیزی که خود با جمله: ''ظلم استثمار انسان به وسیله انسان در قرن جدید صنعتی '' آن را توضیح می‌داد. در همان حال نیز بسیاری از افرادی که موافق با [[مکتب مساوات بشر]] بودند، توسط گروه‌های ضد-فردگرایی که توسط انقلاب به وجود آمده بودند مورد حمله قرار می‌گرفتند. فردگرایی هسته متا فیزیکی و [[هستی شناختی]] لیبرالیسم است<ref>فردگرایی - ریچارد استیورس - ترجمه: خسرو محتشمی روزنامه همشهری</ref>. با این وجود سن سیموتین به اقتصاد [[لیبرالیسم|لیبرالیسمی]] ([[لیبرالیسم]]) می‌تاخت و به خاطر سیاست‌های آنها که نه تنها مرز بین فقیر و غنی را نابود نکرده بود بلکه به آن شدت نیز بخشیده بود می‌تاخت و برای همین نیز دست به ابداع [[سوسیالیسم]] زد و می‌توان گفت او اولین واضع فلسفه سوسیالیسم است.
 
در [[انگلیس]] نیز اولین کاربرد واژه فردگرایی توام با تمسخر و توسط فردی به نام اوونیتن در سال ۱۸۳۰ بود. کاملاً مشخص نیست که این فرد از گفته‌های سن سیمینتون اطلاعی داشته‌است یا نه ولی عاقبت او نیز نتوانست با فلسفه دارایی‌های اشتراکی که توسط جمع گرایان عنوان می‌شد کنار بیاید و آن را رد کرد. البته در اینجا باید به این نیز اشاره کرد که بیشترین مخالفان فردگرایی را روحانیون تشکیل می‌داده‌اند و آن را مخالف فرامین الهی ارزیابی می‌کرده‌اند.
 
== فردگرایی و جامعه ==
فردگرایی بر این است که شخصی که در جامعه شرکت می‌کند سعی می‌کند منافع خودش را به پیش ببرد یا اقلاً این حق را مطالبه می‌کند که بدون لحاظ کردن منافع جامعه منافع خود را پی بگیرد (فردگرا الزاماً [[آنارشیسم اگوییستی|اگوییست]] نیست). هیچ فلسفه‌ای که [[قربانی کردن]] منافع شخصی فرد را برای اهداف بالاتر اجتماعی قربانی کند مطلوب فردگرا نیست. به هر روی، [[ژان-ژاک روسو|ژان ژاک روسو]]، ادعا می‌کند که مفهوم [[خواست عمومی |خواست عمومی]] در [[قرارداد اجتماعی (کتاب)|قرارداد اجتماعی]]<ref>'The Social Contract, trans. Maurice Cranston. Penguin: Penguin Classics Various Editions, 1968–2007.</ref> تنها مجموعهٔ خواست‌های فردی نیست و منافع فرد را به پیش می‌برد (قید قانون به خودی خود برای فرد مفید خواهد بود، چنان که فقدان احترام به قانون، از نظر روسو، الزاماً مستلزم شکلی از [[نادانی]] و تسلیم شدن به [[شور (احساس)|شور]] فرد به جای خودمختاری مرجح [[قرارداد اجتماعی (کتاب)|عقل]] است)
 
جوامع و گروه‌ها ممکن است در میزان اتکا به رفتار «متوجه به خود» (فردگرایانه، و شاید خودخواهانه) به جای «متوجه به دیگری» (معطوف به گروه، و با ذهنیت گروهی یا جامعه‌ای) متفاوت باشند. [[روث بندیکت]] بین [[جوامع گناه|جوامع «گناه»]] (مثل اروپای قرون وسطی) و [[جوامع شرم|جوامع «شرم»]] (مانند ژاپن، «شرمسار کردن نیاکان خود») با یک «استاندارد مرجع خارجی» تمایز قائل می‌شود، که در آن مردم به همتایان خود می‌نگرند تا فیدبک بگیرند که چه عملی «مقبول» هست یا نه (به عنوان [[فکر گروهی]] هم شناخته می‌شود).<ref>"The Chrysanthemum and the Sword: Patterns of Japanese Culture." Rutland, VT and Tokyo, Japan: Charles E. Tuttle Co. 1954 orig. 1946.</ref>
خط ۶۷:
{{پایان چپ‌چین}}
{{جنبه‌های سرمایه‌داری}}
 
[[رده:فردگرایی]]
[[رده:جامعه‌شناسی]]
سطر ۷۷ ⟵ ۷۸:
[[رده:لیبرترینیسم]]
[[رده:نظریات اخلاقی]]
[[رده:نظریه آنارشی]]
[[رده:نظریه لیبرترین]]
[[رده:نظریه‌های سیاسی]]