فن شعر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: حذف از رده:ویکی‌سازی رباتیک
خط ۴:
فن شعر را ابتدا [[ابوبشر متی بن یونس]] - از [[نسطوریان]] [[بغداد]] که رییس منطقیان عصر خویش به شمار می‌آمد - از [[سریانی]] به عربی کرد. ترجمه‌ایی که او از فن شعر کرد از خطا و ابهامات زیادی برخوردار بود. بعد از او شاگردش [[یحیی بن عدی]] دست به ترجمهٔ دوبارهٔ آن می‌زند و [[یعقوب بن اسحاق الکندی]] برای اولین بار آن را تلخیص کرد. پس از کندی [[ابونصر فارابی]] (متوفی به سال ۳۳۹) که شاگرد ابوبشر متی نیز بود، به شرح و تلخیص فن شعر پرداخت. پس از فارابی معروف‌ترین کسی که دست به کار شرح و تلخیص فن شعر می‌شود، [[ابن‌سینا]] است. پس از ابن‌سینا معروفترین کسی که به تلخیص و شرح بوطیقا اقدام می‌کند، ابن‌رشد است.
 
فن شعر برای زمان‌های متمادی در [[دنیای غرب]] مفقود بوده و تنها در [[قرون وسطی]] و اوایل [[دورهٔ رنسانس]] از طریق ترجمهٔ لاتین که از روی نسخهٔ عربی نوشته شده توسط [[ابن رشد،رشد]]، انجام شده بود در دسترس قرار گرفت.
 
== واژه‌های کلیدی ==
خط ۲۶:
 
== محتوا ==
رسالهٔ «فن شعر» دارای بیست و شش بخش کوتاه است. چهار بخش نخست آن به تعریف شعر می‌پردازد و در بارهٔ رابطه میان شعر و تقلید، منشاء و انواع شعر و انواع تقلید بحث می‌کند. بخش پنجم مقدمه‌ای است بر سه موضوع کمدی، تراژدی و حماسه. در بخش‌های شش تا بیست و دو به تعریف [[تراژدی]] و مشخصات آن می‌پردازد و مباحثی را در بارهٔ اندازه و یگانگی کردار، کردارهای ساده و پیچیده، دگرگونی و بازشناخت، اقسام باز شناخت، اجزاء تراژدی، ترس و شفقت در تراژدی، اندیشه و گفتار در تراژدی، [[اجزاء گفتار،گفتار]]، تراژدی و عقده گشایی، سیرت اشخاص داستان، و اوصاف گفتار شاعرانه طرح می‌کند. سه بخش از آخرین بخش‌های رسالهٔ «فن شعر» در بارهٔ [[حماسه]] است، و در این سه بخش پس از بررسی ناقص و کوتاهی در بارهٔ شعر حماسی، به بررسی شعر حماسی [[هومر]], به عنوان نمونه می‌پردازد. در آخرین فصل رساله نیز به مقایسه بین تراژدی و حماسه پرداخته، با استدلالی منطقی ثابت می‌کند که تراژدی بر حماسه برتری دارد و از آن عالیتر است. یک فصل از رساله نیز به پاسخ گویی به بعضی از اشکالات منتقدان اختصاص یافته و در آن ارسطو خطاهایی را که در فن شعر ممکن است روی دهد بررسی و تجزیه و تحلیل کرده‌است.
 
در بحث از تراژدی، ارسطو ابتدا آن را تعریف می‌کند و آن گاه اجزای آن را برمی شمارد. تراژدی در نظر او «تقلید است از کار و کرداری شگرف و تمام؛ دارای درازا و اندازه‌ای معین است و به وسیله کلامی به انواع زینت‌ها آراسته بیان می‌شود. این زینت‌ها نیز هریک برحسب اختلاف اجزا مختلفند. این تقلید به وسیله کردار اشخاص انجام می‌پذیرد، نه به وسیله نقل و روایت، تا شفقت و هراس را برانگیزد و سبب تزکیه نفس از این عواطف و انفعالات گردد»