سریال '''رعنا''' از آن سریالهای خاص بود. جزو اولین آثار داوود میرباقری و با بازی خوب [[گلچهره سجادیه]]، [[سعید نیکپور]]، [[بهزاد فراهانی]] ، [[رویا تیموریان]] و [[پرویز پرستویی]]. از لابهلای خاطرات محوم هنوز رویای رعنا (گلچهره سجادیه) در ملاقات با شوهر درگذشتهاش (سعید نیکپور) را در ذهن داشتم. بطور اخص در این چند دقیقهای که گلچین کردهام به همین رویاییهای جسته و گریخته پرداختهام. بازیها واقعاً عالی است. رویا تیموریان با این سریال به تماشگران تلوزیون معرفی شد. سعید نیکپور که کار پیشینش (امیر کبیر) او را در انبوهی از ریش و پشم نشان میداد اینک تبدیل به مردی آزاده شده بود. پرویز پرستویی همان است که اینک هست و این منش او را نشان میدهد که هیچگاه دستخوش غرور و نخوت شهرت نشده. بهزاد فراهانی عالی است و شخصیت خود را نه کاملاً سیاه بلکه در هالهای خاکستری به نمایش گذاشته است. گلچهره سجادیه هم همیشه همان رعناست. هرگز نتوانستم او را خارج از رعنا تجسم کنم.
تا پیش از تماشای قسمت آخر ، سریال را در حد یک شاهکار تلقی میکردم که به گمان من با ساخته شدن این قسمت سریال یادشده از لحاظ سطح کیفی تقلیل یافت. هرچند تحمیلی بودن این قسمت عیان است. چند دقیقهای که ملاحظه میکنید دقیقاً تا انتهای قسمت یکی مانده به آخر را نمایش میدهد. نظر شما چیست اگر همین سکانس پایانی دستچینشدهی من ، پایان سریال نیز میبود؟