آزادی بیان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ردهانبوه: حذف از رده:مطالعات خواندن |
قاصدک بهار (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۲:
== آزادی بیان و حقوق بشر ==
امروزه آزادی بیان بصورت گستردهای یکی از [[حقوق بشر]] تلقّی میشود؛ بدین معنی که انسانها «بخاطر انسان بودنشان» حقّ آزادی بیان دارند. بصورت تاریخی مفهوم حقوق بشر ریشه در مفهوم «حقوق طبیعی» دارد که خود تکاملیافتهٔ مفهوم «قوانین طبیعی» است. قوانین طبیعی مجموعهای از اصول و قوانین رفتاری مناسب تصوّر میشدند که که وجودی ذاتی و طبیعی برای آنها فرض میشد و معمولاً مشروعیت خود را از آنکه توسط خدا، و نه انسانها، وضع شدهاند کسب میکردند. این مفهوم در شکل تکامل یافته اش به مفهوم «حقوق طبیعی» بدل میشود که حقوقی برای انسانها بدلیل وجود قوانین طبیعی ایجاد میکند. مثلاً [[جان لاک]] معتقد بود که قوانین طبیعی خدا ایجاب میکند که هیچکس به حیات، سلامتی، اموال و آزادی دیگران تجاوز نکند و بنابراین این «حق طبیعی» هر انسانی است که کسی به حیات، اموال یا آزادیهای او تجاوز نکند. در قرن نوزدهم میلادی ایده «حقوق طبیعی» مورد انتقادات زیادی قرار گرفت؛ خصوصاً به دلیل اینکه طرفداران حقوق طبیعی آنچنان راجع به این موضوعات بحث میکردند که انگار وجود این حقوق و مالکیت آنها توسط انسانها واقعیت مسلم است. [[جرمی بنتام]] که ایدهٔ «حقوق طبیعی» را مزخرف و بی اساس میدانست، معتقد بود که تنها واقعیت تجربی، قوانینی است که در هر جامعه خاص حکومتها وضع میکنند - طرفداران «حقوق طبیعی» تنها آرزو دارند که آن حقوق موجود باشند. امروزه فلاسفه استدلالات فراوانی در
== آزادی بیان در اسلام ==
یکی از شعب [[آزادی]]، آزادی در بیان و قلم و اظهار نظر در مسائل [[اجتماعی]] و غیره است، و این مطلب در [[قرآن]] و [[سنت پیامبر]] معلوم و مشهود است {{مدرک}} گرچه خلاف آن در جهان ا[[سلام]] شایع و رایج بوده است و مسلمانان هیچ ارزشی برای این حقّ خود قائل نبوده اند و در احقاق و حفظ آن جدّیت نکرده اند آزادی بیان در [[اسلام]] چنان حکمفرما بوده است که [[پیامبر]] اشخاصی را که با صراحت و هیچ پروایی حق خود را مطالبه و مواخذه می نمودند جدا می ستود و تشویق می فرمود چون می خواست این حکم را که ضامن تامین [[حیات]] با سعادت برای مسلمانان است در بین آن ها باقی بماند و تمام [[بشر]] در تمام اعصار به وجود [[آزادی]]، [[عدالت]]، و [[مساوات]] در شرع مقدس اسلام پی ببرند و هر صاحب حقی حق خود را شجاعانه و محابا طلب نماید زیرا عمده ترین اصل از اصول ترقی و تعالی وجود آزادی خصوصاً آزادی بیان و [[قلم]] و [[مطبوعات]] است.{{مدرک|منبع ثانویه مورد نیاز است}}<ref>مبانی حقوق در اسلام، [[سید محمد جواد غروی]]، نشر جهاد دانشگاهی، 1377، مبحث حقوق دولت و ملت، بخش آزادی در بیان و احقاق حق</ref>
|