|درگیر۱={{سخ}}
* [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدر میرزا]]{{سخ}} (فرزند چهارم شاه طهماسب){{کشتهشده در جنگ}}{{سخ}}
* [[سلطانزاده خانم گرجی|سلطانزاده خانم]] {{سخ}}(مادر حیدر میرزا){{سخ}} ▼
* [[حسینبیگ یوزباشی]]{{سخ}}(حسین بیگ استاجلو)
* [[اللهقلی سلطان ایجک اوغلی]] {{سخ}} (از رهبران مهم ایل استاجلو)<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۶</ref>
* [[صدرالدینخان صفوی]] {{سخ}}(سرسلسله طایفه [[شیخاوند]]{{سخ}}و سابقه [[للگی]] حیدرمیرزا){{سخ}}
* [[معصومبیگ صفوی]] {{سخ}}
▲* [[سلطانزاده خانم گرجی|سلطانزاده خانم]] {{سخ}}(مادر حیدر میرزا){{سخ}}
* [[حمزه سلطان]] رئیس ایل تالش<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۶</ref>{{سخ}}
* [[ابراهیم میرزا]] {{سخ}}(برادرزاده شاه طهماسب یکم){{سخ}}
* طایفه [[استاجلو]]{{سخ}}
* [[زالبیک گرجی]]<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۶</ref>{{سخ}} ▼
* [[علیخان بیکسرداران گرجی]] مثل زالبیگ و علیخان بیگ<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۶</ref>{{سخ}}
* [[سیدبیگ کمونه]]<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۷</ref>{{سخ}}
* سران طایفهٔطایفه [[قاجار]]{{سخ}}
* طایفهٔطایفه گرجیاستاجلو<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۷</ref>{{سخ}}
* طایفهٔطایفه استاجلوگرجی<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۷</ref>{{سخ}}
* طایفهٔطایفه شیخاوند<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۷</ref>{{سخ}}
* طایفهٔطایفه طالش<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۷</ref>{{سخ}}
|درگیر۲={{سخ}}
* اسماعیل میرزا ([[شاه اسماعیل دوم]])
* [[خیرالنساء بیگم|مهدعلیا]] مادر اسماعیل میرزا
* [[پریخان خانم]] خواهر اسماعیل میرزا ▼
* [[حسینقلی خلفای روملو]] (اسماعیل میرزا به دلیل بدبینی وی را کور کرد)
▲* [[پریخان خانم]] خواهر اسماعیل میرزا
* [[شمخالخان سلطان چرکس]]<ref>[[والتر هینتس]]، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۸</ref>{{سخ}}
* [[سلیمانمیرزای صفوی]] (سومین پسر شاه طهماسب یکم)
* [[حیدرسلطان چاپوق ترکمان]]<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۸</ref>{{سخ}}
* [[سلیمان خلیفه شاملو]]<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۸</ref>{{سخ}}
* طایفهٔطایفه [[روملو]]<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۸</ref>{{سخ}}
* طایفهٔطایفه [[ایل افشار|افشار]]
* طایفهٔطایفه [[ترکمنهای ایران|ترکمان]]
* طایفهٔطایفه [[تکلو]]
* طایفهٔطایفه [[چرکس]]
* طایفهٔطایفه [[قوم بیات|بیات]]
* طایفهٔ ذوالقدر<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۸</ref>{{سخ}} ▼
* طایفهٔ قاجار<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۸</ref>{{سخ}}
* طوایف کرد<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۸</ref>{{سخ}}
* طایفه شاملو<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۸</ref>{{سخ}}
▲* طایفه [[زالبیک گرجی]]ذوالقدر<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۶۵۸</ref>{{سخ}}
▲* طایفه طایفهٔ ذوالقدرقاجار<ref>والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی ۵۸</ref>{{سخ}}
|درگیر۳=
|فرمانده۱=
== مرگ شاه طهماسب و درگیریها ==
پس از مرگ شاه طهماسب (۱۴ مه ۱۵۷۶)، حیدر میرزا تاج بر سر گذاشت و شمشیر پدر را بر کمر بست و ادعای پادشاهی کرد. در عین حال اسیر نگهبانان قصر گردید زیرا نگهبانان (کشیکچیان) از طوایف روملو، بیات و افشار بودند. حیدرمیرزا هر چه به ایشان دستور داد که دربهای حرم را به سوی طرفدارانش بگشایند، کشیکچیان به بهانههای مختلف اطاعت نکردند. هواخواهان حیدرمیرزا مانند حسینبیگ یوزباشی و سران طایفه استاجلو و سراداران گرجی، چون حیدرمیرزا را دربند دیدند به کمک وی روانه شدند. گروهی از طرفداران اسماعیل میرزا مثل [[حسینقلی خلفای روملو]] و شمخالخان چرکس (دایی پریخان خانم) به قصد کشتن حیدرمیرزا به سمت حرمخانه شاهی هجوم آوردند و حیدرمیرزا را کشتند و سرش را به پیش پای هوادارانش پرتاب کردند. خبر قتل حیدرمیرزا باعث پراکندگی طرفدارانش گردید. اسماعیل میرزا نیز برای کسب مقام شاهی و تاجگذاری از قلعه قهقهه خارج شد و به سوی پایتخت (قزوین) حرکت کرد.
پس از مرگ شاه طهماسب در روز پانزدهم صفر، حیدرمیرزا تاج شاهی بر سر نهاد و وصیت نامه ممهور به مهر شاه طهماسب را دلیل نیابت خود اعلام نمود و در ایوان چهل ستون جلوس نمود، اما اشتباهاتی مرتکب شد که باعث شد تا حکومت و پادشاهی وی به شب نرسید. اولین خطای وی رها ساختن [[پریخان خانم]] خواهر ناتنی خودش برای خروج از تالار قصر بود. [[پریخان خانم]] که در آن شب در چنگال حیدرمیرزا بود و قبلاً دشمن سرسخت وی به شمار میرفت با تملق و چربزبانی حیدرمیرزا را قانع نمود تا وی را رها سازد تا از کاخ بیرون آمده و [[سلطان سلیمان]] و [[شمخالخان سلطان چرکس|شمخالخان]] را که آنها نیز از مخالفان حیدرمیرزا بودند در سلک مرافقان او درآورد، اما بعد از خروج کلید دربهای تالار قصر را به مخالفان سپرد و آنها نیز توانستند به راحتی به وارد قصر شده حیدرمیرزا را به قتل برسانند.<ref>ترکمان، عالم آرای عبّاسی، ۱۹۲.</ref>
دومین اشتباه وی این بود که دقت نکرده بود در آن شب کشیکچیان دربار از کدام طایفهاند، از بخت بد وی در آن شب نگهبانان کاخ شاهی از جناح مخالف بودند که دربهای تالار قصر را به روی او بستند و مانع خروج وی یا دخول طرفدارانش گردیدند.<ref>والهٔ قزوینی، خلدبرین، ۳۹۱.</ref> حیدرمیرزا که در قصر زندانی شده بود با وعده و وعید نتوانست محافظان کاخ شاهی را راضی به باز نمودن دربها نماید او ابتدا تصمیم به خودکشی گرفت اما مادرش متوجه شد و وی را به حرمسرای شاه برد. امرا و سرداران نیز با اطلاع از مرگ شاه طهماسب شروع به فعالیت نمودند. طرفداران اسماعیل میرزا در خانهٔ [[حسینقلی خلفای روملو]] و طرفداران حیدرمیرزا در خانهٔ حسینبیگ یوزباشی جمع شدند تا چاره اندیشی نمایند. جمعی نیز بی طرف ماندند. طرفداران حیدرمیرزا که مغرور بودند ابتدا تصمیم گرفتند مسلح به دولتخانه ریخته و حیدرمیرزا را آزاد نمایند، اما بعد از ترس اینکه مبادا آزاری توسط مخالفان به حیدرمیرزا برسد از این امر منصرف شدند و تصمیم گرفتند به خانهٔ حسینقلی خلفا که محل اجتماع مخالفان بود حمله برده و آنها را متفرق سازند.
حسینقلی خلفا که مرد عاقلی بود بر آنها پیشدستی نمود و برای اتلاف وقت قاصدی نزد طرفداران حیدرمیرزا فرستاد، اما این کار نتیجهای نداد. او تدبیری عالی اندیشید که باعث تزلزل و شکست جناح حیدرمیرزا شد. وی یکی از محرمان خود را موظف ساخت تا در خفا از شهر خارج شود و سراسیمه مراجعت نماید خبر آمدن اسماعیل میرزا را از [[قلعه قهقهه]] شایع سازد. با اجرای این نقشه طرفداران حیدرمیرزا پریشان و متزلزل و متفرق شدند. در پایان روز معین شد که این عمل خدعه بوده است، اما نقشهٔ حسینقلی خلفا نتیجه داد، چرا که بسیاری از کسانی که بی طرف بودند به طرفداران اسماعیل میرزا پیوستند و بسیاری از طرفداران حیدرمیرزا هم میدان را خالی نمودند. حسینبیگ یوزباشی با جمعی از طرفداران حیدرمیرزا جهت تحویل گرفتن نوبت کشیک کاخ شاهی و در حقیقت آزاد ساختن حیدرمیرزا عازم شد و بعد از طی مشکلاتی به آنجا رسید.
از سوی دیگر حسینقلی خلفا و [[شمخالخان سلطان چرکس|شمخالخان]] وارد حرم شده و به جست و جوی حیدرمیرزا پرداختند و او را در بین زنان درباری یافته، سرش را از تن جدا کردند و به طرفداران حیدرمیرزا که حیدر گویان دربهای تالار را شکسته و به حرم میرفتند نشان دادند. [[علی خان بیک گرجی]] و [[زال بیک گرجی]] و جمعی از طرفداران حیدرمیرزا با مشاهدهٔ سر بریدهٔ حیدرمیرزا ناامید شدند و با برداشتن [[مصطفیمیرزا صفوی|مصطفی میرزا]] که مادرش گرجی و برادر ناتنی حیدرمیرزا بود، از شهر خارج شدند. در تاریکی شب بسیاری از همراهان حسینبیگ یوزباشی و مصطفی میرزا جدا شدند. حسینبیگ یوزباشی که میخواست نزد حاکم [[لرستان]] برود توسط شخصی از طایفهٔ «حاجی ویس سلطان بیات» دستگیر و به قزوین فرستاده شد. مصطفی میرزا نیز دستگیر شد و به نزد اسماعیل میرزا در قزوین فرستاده شد.<ref>ترکمان، عالم آرای عبّاسی، ۱۹۳–۱۹۶.</ref>
درخلال این ایام، زال بیک گرجی و فرخ بیک گرجی و بسیاری از طرفداران حیدرمیرزا به فرمان مهدعلیا کشته شدند.<ref>والهٔ قزوینی، خلدبرین، ۵۰۲.</ref> علی خان گرجی نیز به گرجستان گریخت.<ref>منجّم یزدی، تاریخ عبّاسی، ۳۰.</ref> با پیروزی جناح اسماعیل میرزا، اکثر طرفداران حیدرمیرزا به قتل رسیدند و اموال و اولادشان به تاراج رفت.<ref>ترکمان، عالم آرای عبّاسی، ۱۹۶.</ref>
== تاجگذاری ==
اسماعیل میرزا در تاریخ چهارشنبه ۲۷ جمادی الاول ۹۸۴ (۲۲ اوت ۱۵۷۶) تاجگذاری کرد و خود را [[شاه اسماعیل دوم]] خواند.
او پس از تاجگذاری انتقام شاهانهای از تمام مخالفان خود گرفت.<ref>فلسفی، زندگانی شاه عبّاس اوّل، ۴۵.</ref> او هرگز به برادران و عموزادگان اشفاق و مهربانی نکرد و به قول اسکندر بیک ترکمان «آنها را خار گلزار دولت خود میدانست».<ref>ترکمان، عالم آرای عبّاسی، ۲۰۸.</ref>
== پانویس ==
* {{یادکرد|فصل=جلد اول|کتاب=زندگانی [[شاه عباس اول|شاه عباس اوّل]]|نویسنده=[[نصرالله فلسفی]]|ترجمه=|ناشر=انتشارات نگاه|چاپ=اول|شهر=تهران|کوشش=فرید مرادی|ویرایش=|صفحه=۴۰ تا ۴۹|سال=۱۳۹۱|شابک=ISBN 9789643517267}}
* {{یادکرد|فصل=|کتاب=شاه اسماعیل دوم صفوی|نویسنده=والتر هینتس|ترجمه=کیکاوس جهانداری|ناشر=شرکت انتشارات علمی و فرهنگی|چاپ=اول|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=|سال=۱۳۷۱|شابک=ISBN 9644453476 [http://www.bekhan.com/main/?page=30&bi=1101832]}}
* ترکمان، اسکندر بیک. ''عالم آرای عبّاسی''. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۰.
* والهٔ قزوینی، محمد یوسف. ''خلدبرین''. تهران، ۱۳۷۳.
* منجّم یزدی، جلال الدّین محمّد. ''تاریخ عبّاسی''. تهران: انتشارات وحید، ۱۳۶۶.
{{شاه اسماعیل دوم}}
[[رده:جنگهای داخلی ایران]]
|