جنبش استقلال‌طلبی هند: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۲۳:
== شورش سپاه ولور ==
[[پرونده:Bakshi Jagabandhu.jpg|بندانگشتی]]
پادگان دژ ولور در ژوئیه ۱۸۰۶ شامل چهار گروه پیاده‌نظام بریتانیایی از H.M. هنگ پیاده شصت و نهم (جنوب لینکولن شیر[[لینکلن‌شر]]) و سه گردان پیاده‌نظام مادراس[[مدرس (شهر)|مدرس]] بود.
 
دو ساعت بعد از نیمه شب، در دهم ژوئیه، سپاهیان مستقر در دژ نگهبانان اروپایی را تیر باران کرده و چهارده نفر از افسران خود و ۱۱۵ تن از هنگ شصت و نه، که اکثریت آن‌ها در سربازخانه‌ها خواب بودند را کشتند. در میان کشته شدگان سرهنگ [[جان فنکورت،فنکورت]]، فرمانده دژ، دیده می‌شد. شورشیان به وسیله کشتار کنترل اوضاع را به دست گرفتند و پرچم سلطان [[میسور]] را بر فراز دژ برافراشتند. پسر دوم تیپو به نام [[فاتح حیدربهحیدر]] به عنوان شاه معرفی شد.
 
با اینحال یک افسر بریتانیایی موفق شد که فرار کند و تغییراتی را در پادگان [[آرکات]] به وجود آورد. نه ساعت پس از شروع شورش یک نیروی امدادی شامل سواره نظام نور نوزدهم بریتانیا، تفنگ‌های گالوپر و خیل عظیمی از سواره نظامان مادراس،مدرس، از آکروت به سمت ولور حرکت کرده و شانزده مایل را در حدود دو ساعت بپیمایند. این گروه توسط [[رولو گیلسپی]]- یکی از باکفایت ترین و پر انرژی ترین افسران هند در آن زمان- رهبری می‌شد. گزارش شده است که وی در مدت زمان ۱۵ دقیقه بعد از اینکه زنگ هشدار به صدا در آمده بود آرکات را ترک کرد. گیلسپی پیشاپیش لشکر اصلی، با نیرویی متشکل از حدود بیست تن، به راه افتاد.
 
به محض رسیدن به ولور، گیلسپی متوجه اروپایی‌هایی شد که زنده مانده بودند؛ این دسته از اروپاییان شامل دو کمک جراح و نیز حدود شصت تن از هنگ شصت و نه بودند که فاقد مهمات بوده و از NCO فرمان می‌گرفتند. گیلسپی نتوانست از دروازه شهر وارد شود، در نتیجه به کمک یک طناب و کمربند گروهبانی که در پایین ایستاده بود از دیوار بالا رفت و به هنگ شصت و نهم رسید. زمانی که مابقی هنگ نوزدهم رسیدند، گیلسپی از آن‌ها خواست تا با توپ دروازه‌ها را منفجر کنند، و از هنگ شصت و نهم نیز خواست تا فضایی را فراهم کنند که لشکر سواره نظام بتواند صف آرایی کند. هنگ نوزدهم و لشکر سواره نظام مادراس هر سربازی را که در سر راهشان قرار داشت قتل‌عام کردند. حدود صد سرباز که در کاخ پناه گرفته بودند خارج شده و به دستور گیلسپی کنار دیوار قرار گرفته و به ضرب گلوله کشته شدند. جان بلاکستان، مهندسی که در انفجار دروازه‌ها نقش داشت، می‌گوید: "حتی با این دیدگاه مخوفی که در مورد این واقعه وجود داشت من می‌توانم تقریباً با آرامش بگویم که این عمل در آن زمان از دید من بازتابی از عدالت، و حتی مناسبترین آن بود؛ ولی، با گذشت زمان اکنون برایم مشکل است که آن عمل را تایید کنم یا احساسی را داشته باشم که آن زمان داشتم.