شیح محمد حائری مازندرانی معروف به '''ابنالشیخ''' روحانی مشروطه خواه و فرزند سوم [[زینالعابدین حائری مازندرانی]] از روحانیون مشروطه خواه است.
==زندگی و تحصیلات==
نام اصلی اوابن الشیخ، محمد بود، ولی به اعتبار پدرش به ابنالشیخ معروف شد. در [[کربلا]] نزد پدر علم آموخت و پس از مرگ پدر شاگرد [[میرزا حبیبالله رشتی]] در نجف شد و پس از مرگ او به خواهش مریدان پدرش به هندوستان رفت و چهاردهسال درآنجا بماند. برخود با ملتهای گوناگون او را با سیاست استعماری غرب آشنا ساخت و به آزادیخواهی کشانید. با آغاز مشروطه به ایران بازگشت و با مشروطهخواهان همکاری کرد. پس از بمباران مجلس (۲ تیر ۱۲۸۷) و تسلط دوباره استبداد، به [[نجف]] رفت و علمای آن سامان از جمله دو مرجع بزرگ وقت [[محمدکاظم خراسانی]] و [[عبدالله مازندرانی]] را به مشروطهخواهی تشویق کرد.وی در بدو ورود به ایران با ظل السطلان نزاعی نمود و به شدت به ستم فراوان وی اعتراض نمود. [[شیخ الملک اورنگ]] این قضیه را در خاطرات خود مندرج در روزنامه خاطرات وحید درج و نقل می کند. پس از سقوط [[محمدعلی شاه]] و بازگشایی [[مجلس شورای ملی]] به ایران بازگشت و از طرف دولت ملی به ریاست دیوان کشور منصوب شد. او پس از کنارهگیری از مشاغل دولتی، در سال ۱۳۴۰ هجری قمری به قم رفت و ده سال بعد بر اثر سکته در همانجا درگذشت.<ref>قاسمی، ابوالفضل. ''خاندان آیتاللهزاده مازندرانی''. مجله وحید، شماره ۲۴۴، ص۵۶</ref>
=درگذشت==
ابن الشیخ پس از کنارهگیری از مشاغل دولتی، در سال ۱۳۴۰ هجری قمری به قم رفت و ده سال بعد بر اثر سکته در همانجا درگذشت.<ref>قاسمی، ابوالفضل. ''خاندان آیتاللهزاده مازندرانی''. مجله وحید، شماره ۲۴۴، ص۵۶</ref>
==بازماندگان==
فرزند او عبدالامیر رشیدی حائری، سفیر ایران در [[افغانستان]] و [[تونس]] بود. <ref>قاسمی، ابوالفضل. ''خاندان آیتاللهزاده مازندرانی''. مجله وحید، شماره ۲۴۶، ص۵۹</ref>
و داود رشیدی نوه اوست.
== آثار ==
* ''رساله تمیزیه'' نخستین دستورالعمل [[دیوان عالی کشور]]