فیزیوکراسی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خالی‌کردن صفحه
واگردانی به نسخهٔ 1328661 با یک کلیک!
خط ۱:
'''فیزیوکراسی''' مکتبی است که از سدهٔ شانزدهم تا نیمه سدهٔ هجدهم رواج داشت و بیشترین سهم را در ایجاد خصلت تهاجمی خصومت و رقابت و استعمار در نظام اقتصادی [[سرمایه‌داری]] داشت.
 
نظریات مکتب [[مرکانتلیسم|مرکانتلیست]] اگر چه متناسب با رونق تجارت و اهمیت روز افزون مبادلات بین المللی شکل گرفته‌است اما به نوبه خود در تکامل نظام اقتصادی سرمایه داری تجاری و حتی ایجاد زمینه برای پیدایش نظام اقتصادی سرمایه داری صنعتی نقشی در خور توجه داشت.
این مکتب مجموعه نظریاتی منسجم ندارد و بیشتر ارائه دهنده نوعی اقتصاد سیاسی است وبیشتر به تعیین جهت سیاست اقتصادی میپردازد.هدفهای سیاستهای اقتصادی این مکتب در رسیدن کشور به ثروت و شهرت خلاصه میشود و چون تنها عامل ایجاد ثروت را تجارت میداند بیشترین مقرارت را در همین زمینه وضع کرده.تمام این مقررات در جهت ایجاد تراز تجاری مثبت است که خود موجب مثبت شدن تراز پرداختها میشود.مثبت شدن تراز تجاری کشور از دید مرکانتلیست‌ها از طریق جاری شدن طلا از کشورهای دیگر به کشور خودی میباشد که همزمان موجبات تضعیف کشوری که طلا از آن خارج کشته و قدرت یافتن کشوری که طلا به ان وارد گشته میشود.بر همین اساس مرکانتلیستها بر ممنوعیتهایشان بر سه زمینه متمرکز بود:
 
*۱-ممنوعیت ورو کالاها بصورت آماده و ساخته شده که باعث بیکاری در کشور میشد.
*۲-ممنوعیت صدور مواد خام از کشور که باعث تضعیف صنعت به علت نبود مواد اولیه در داخل کشور میشد.
*۳-ممنوعیت مهاجرت نیروهای متخصص به خارج از کشور.
همچنین پیشنهادهای ایشان نیز طبعا بر سه مورد متمرکز بود:
*۱-صدور کالاهای ساخته شده و آماده مصرف به خارج که موجب اشتغال زایی در داخل کشور میشد.
*۲-واردات مواد خام اولیه برای در اختیار بنگاهای تولیدی قرار دادن و در نهایت افزایش تولید.
*۳-جذب نیروهای متخصص خارجی به کشور که همزمان با پیشرفت تولید داخلی به پسرفت کشور مهاجر فرست منجر می‌شد.
که این موارد نشانگر عمق توجه اروپاییان به مسائل اقتصادی از چند صد سال پیش می‌باشد و در واقع پیشرفتی که اکنون شاهد آن هستیم حاصل توجه به علم اقتصاد و دستاوردهای آن از طرف اروپاییان از قرن‌ها پیش می‌باشد.
اغلب کشورهای اروپایی که دارای نظام سرمایه داری تجاری بودند برای کسب قدرت و برخورداری از تراز تجاری مثبت اقدام به اعمال سیاستهای مرکانتلیستی نمودند و بزودی تضاد منافع و درگیری میان آنها شدت یافتجنگهایی که بین کشورهای اروپایی مانند جنگهای هلند و انگلستان یا انگلستان و فرانسه و همچنین مابین پرتقال و اسپانیا به وقوع پیوست ناشی از همین تضاد منافع حاصل از تفکر مرکانتلیستی بود.پیشتازان این مکتب در فرانسه کلبر و ‍ژان بدن، و در انگلستان الیزابت اول و کرمول، در هلند دلاکورت، در آلمان فریدریش دوم و ماریا ترزیا بودند.بعدها بتدریج این اهداف از طریق استعمار کشورهای آسیایی و آفریقایی تامین شد که از آن جمله میتوان به مستعمرات انگلیس و هلند و اسپانیا و ایتالیا و فرانسه و آلمان اشاره نمود.به این شکل کشورهای سرمایه داری توانستند همزمان با تامین مواد خام اولیه به قیمت ناچیز و استفاده از نیروی کار ارزان قیمت مستعمرات خویش، بازارهای فروش وسیع برای کالاهای ساخته شده خود را در این کشورها پیدا کنند و بدین شکل اقتصاد خود را رونق ببخشند.
== منبع ==
*کتاب نظامهای اقتصادی از دکتر حسین نمازی.انتشارات:شرکت سهامی انتشار
[[رده:مکاتب اقتصادی]]
[[رده:اقتصاد]]
 
[[en:Physiocrats]]
[[ar:فيزيوقراطية]]
[[ca:Fisiocràcia]]
[[cs:Fyziokratismus]]
[[da:Fysiokrater]]
[[de:Physiokratie]]
[[et:Füsiokraadid]]
[[es:Fisiocracia]]
[[eo:Fiziokratio]]
<!-- [[fa:فیزیوکراسی]] -->
[[fr:Physiocratie]]
[[hy:Ֆիզիոկրատներ]]
[[hr:Fiziokratizam]]
[[id:Psiokrat]]
[[it:Fisiocrazia]]
[[he:האסכולה הפיסיוקרטית]]
[[nl:Fysiocratisme]]
[[ja:重農主義]]
[[pl:Fizjokratyzm]]
[[pt:Fisiocracia]]
[[ru:Физиократы]]
[[sk:Fyziokratizmus]]
[[fi:Fysiokratismi]]
[[sv:Fysiokrater]]
[[vi:Chủ nghĩa trọng nông]]
[[uk:Фізіократи]]
[[zh:重农主义]]