فیزیوکراسی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خالی‌کردن صفحه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
فیزیوکراسی يا فيزيو كراتيسم به معني تسلط طبيعت و در واقع آموزه اقتصاد ملي طبيعت مي باشد.دوران حيات اين مكتب از سال 1758 همزمان با ((تابلوي اقتصادي)) دكتر كنه بنيان گذار اين مكتب تا سال 1776يعني در تاريخ انتشار كتاب معروف و ارزشمند ((ثروت و ملل)) آدام اسميت مي باشد.در واقع حيات اين مكتب همزمان با پيشرفت علوم و فنون مكانيك وگسترش افكار ناتوراليستي كه يك جهان بيني فلسفي است كه بر اساس آن همه چيز به وسيله طبيعت و طبيعت تنها به وسيله خودش توضيح پذير است بوجود آمد.فيزيوكراتيسم اولين مكتب اقتصادي است كه به بيان قواعد علمي اقتصاد پرداخت و بيشترين سهم را در شكل گيري اصول اوليه نظام اقتصادي سرمايه داري را داشت.مبناي اين مكتب بر پايه فلسفه دئيسم استوار بود.دئيسم يا مكتب خدا پرستي طبيعي از ريشه لاتين دئوس به معني خداست كه در قرن 17 و 18 پديد آمد و با كليسا مخالف بود و منكر وحي بود و عقل ونداي طبيعت را براي سعادت مند شدن انسان كافي ميدانست.و كلا بر طبق نظر اين فلسفه خداوند منشا هستي ميباشد و دنيا را خلق نموده و و پس از خلقت هيچ چيز در جريان عالم دخالت نمي كند.در واقع خداوند دخالتي در اين دنيا بعد از خلقت نمي كند مانند ساعت سازي كه ساعتي را مي ساز د اما بعد از آن ساعت خود كار مي كند ونيازي به دخالت سازنده اش ندارد.و همين طور جهان هستي نيز با قواعد طبيعي كه خداوند در بدو خلق كردن در آن نهاده به حيات خود بدون نياز دخالت خدا ادامه ميدهد در واقع تعبير دئيسم از خداوند معمار باز نشسته است.
در واقع در اينجا به روشني منشا فكري آزادي اقتصاد و عدم دخالت دولت در اقتصاد ديده ميشود چون نظر بر اين است كه اقتصاد نيز مانند طبيعت با توجه به مكانيسمهايي كه در آن وجود دارد به تعادل مي رسد و نيازي به دخالت دولت در رسيدن به تعادل ندارد.در واقع فيزيوكراتيسم معتقد است دو نوع نظام در دنيا وجود دارد.يكي نظام طبيعي كه شامل قوانين غير قابل تغيير طبيعي است و در عين حال بهترين نظام ممكن است و دوم نظامهاي تكويني كه به وسيله انسان بوجود مي آيند وبر اساس قوانين حقوقي تنظيم شده اند.از نظر فيزيو كراتها هدف اين است كه نظامهاي تكويني بوجود آمده توسط انسان بر نظامهاي طبيعي منطبق گردند و طبعاً نظامهاي اقتصادي ساخته دست بشر نيز بايد مانند نظامهاي طبيعي طوري ساخته شوند كه نيازي به دخالت دولت نداشته باشند.و وظيفه دولت فقطاز بين بردن موانع ساختگي ايجاد آزادي و مالكيت و مجازات افراد متعدي به اين دو و همچنين تعليم قوانين طبيعي است.
اصل تعادل اقتصادي خودكار به اين معني كه اقتصاد به خودي خود به تعادل ميرسد و نيازي به دخالت دولت ندارد نيز اولين بار توسط اين مكتب بيان شد كه ريشه در ديدگاه آنان به طبيعت دارد.دكتر ((كنه))بنيانگذار مكتب فيزيكراتيسم در كتاب((تاببلوي اقتصادي))خود جريان ثروت در اقتصاد را به مشابه جريان گردش خون در بدن ميداند كه بصورت خودكار و بدون نياز به دخالت از خارج انجام ميگردد.او توضيع ميدهد كه چگونه توليد توزيع و مصرف به يكديگر وابسته اند و كليه مبادلات حلقه هاي يك زنجير را تشكيل ميدهند.با تكرار مستمر جريان توليد ،توضيع و مصرف اقتصاد متعادل مي گردد.با نظريه جريان ثروت هسته فكري يكي از مهمترين اصول سرمايه داري يعني تعادل خودكار شكل گرفت
مكتب فيزيوكراتيسم با استفاده از دئيسم در شكل گير ليبراليسم اقتصادي كه يكي ديگر از اصول سرمايه داري است نيز نقش داشته؛زيرا از يك طرف شرايط طبيعي حاصل از عدم دخالت را بهترين شرايط دانسته و از طرفي ديگربا نفي لزوم وحي انسانها با استفاده از قانونمندي هاي فطري آزادانه به بهترين نحو عمل خواهند نمود و به علت همسويي منافع محدود نكردن آزادي هاي آنها موجب بهره مندي هرچه بيشتر كل جامعه خواهد شد.
به اين صورت بود كه سه اصل اساسي نظام سرمايه داري يعني اصل تعادل اقتصادي خودكار و اصل عدم مداخلهٔ دولت در امور اقتصادي و در نهايت اصل ليبراليسم اقتصادي توسط فلسفه دئيسم در مكتب فيزيوكراتيسم شكل گرفت.
== منبع ==
*نظامهاي اقتصادي دكتر حسين نمازي.انتشارات شركت سهامي انتشار.چاپ سوم 1384
*ژوزف لاژوژي؛مكتبهاي اقتصادي؛ترجمه جهانگير افكاري؛سازمان انتشارات و آموزش اسلامي چاپ اول 1367
[[رده:مکاتب اقتصادی]]
[[رده:اقتصاد]]