در یک روز آفتابی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
علیرضا درویش (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷:
| تهیهکننده =
| مجری سه بعدی =
| نویسنده = [[آلن جی لرنر]]
| بازیگران = [[باربارا استرایسند]]{{-}}[[ایو مونتان]]{{-}}[[جک نیکلسون]]
| موسیقی =
| فیلمبرداری =
خط ۳۱:
}}
'''''در یک روز آفتابی همه جا را میتوانی ببینی''''' فیلمی [[موزیکال]] [[رمانتیک]] و [[فانتزی]] ساخته شده در سال [[۱۹۷۰]] به کارگردانی [[وینسنت مینلی]] است. در این فیلم [[باربارا استرایسند]] و [[ایو مونتان]] بازی میکنند. این فیلم در ایران با نام '''در یک روز آفتابی''' پس از مدتها توقیف، با [[سانسور]] بسیار نمایش داده شد.<ref>[//en.wikipedia.org/wiki/On_a_Clear_Day_You_Can_See_Forever_(film) ویکیپدیای انگلیسی]</ref>
== داستان فیلم ==
دیزی گمبل (استرایسند) یک دختر بروکلینی آرام، ولی بهشدت سیگاری است. چون نامزدش، وارن (بلیدن) حس میکند اعتیاد دیزی ممکن است به فرصتهای شغلیاش لطمه بزند، او را نزد دکتر مارک شابوت (مونتان) میبرد. دکتر شابوت از کشف این نکته که دیزی قدرتهای ادراکی مافوق طبیعی دارد، حیرت میکند و بعد در حال هیپنوتیسم میفهمد که دیزی قبلتر در سال 1814 بهنام ملیندا، یک بانوی انگلیسی در دربار شاهزاده رجنت (کینییر) زندگی میکرده است. دکتر شابوت کمکم تکههای درباریاش، اینکه شوهر دومش ترکش میکند، و محکوم شدنش به مرگ بهدلیل استفاده از نیروهای مافوق طبیعیاش برای کمک به تجارت شوهرش. او آرام آرام دلباخته ملیندا میشود. دیزی هم دلباخته دکتر شابوت میشود. اما وقتی تصادفاً از داستان ملیندا باخبر میشود، دیگر حاضر به ملاقات دکتر نیست. در این جا دکتر میفهمد که ملیندا، فقط هویت گذشته دیزی نیست... در قرن بیست و یکم او و ملیندا دوباره یکدیگر را ملاقات خواهند کرد و زوج خوشبختی خواهند شد.
== درباره فیلم ==
طراحیهای زیبای جان دکوییر و میزانسن عالی مینهلی از تضاد میان زمان حالِ سرد و پُر از فاصلهها (با رنگهای کِرِم و قهوهای) و گذشته شلوغ و پُرهیجان (با رنگهای سرخ و طلائی و لباسهای درخشان سسیل بیتن) حداکثر بهرهبرداری را میکند. فیلم نشانگر مهارت و سلیقه وافر سازندگانش است. موسیقی لین مسحور کننده و از نظر ملود یک غنی است و اگر ترانههای لرنر غیر از لحظههای تلاقی گذشته و حال و باقی جاها معمولی هستند، در عوض استرایسند و حیّ و حاضر است تا به گفت و گوهای عادی جلوهای بدیع ببخشد. زمان سنجی کمیک او، با طراوت و خودانگیخته، دختر بامزه (ویلیام وایلر، 1968) را به یاد میآورد. رجعت به گذشتههای کوتاه و استیلیزه بجا به کار گرفته شدهاند. ترانههای فیلم تماماً در پیوندی مستقیم یا غیر مستقیم با رابطه مونتان / استرایسند هستند و دو ترانهای که در نمایش موزیکالِ اصلی، نشاط آورترین قطعات بودند ولی ضمناً تأثیر مستقیمی روی گرههای رُمانتیک این مثلث عشقی نداشتند، در نسخه سینمائی کنار گذاشته شدند. فیلم از آخرین دستاوردهای ذوق زیبائی شناختی مینهلیِ بزرگ است.
== منابع ==
|