ابراهیم بن سیار معتزلی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
خط ۱:
{{تمیزکاری}}
{{لحن نامناسب}}
'''إبراهیم بن سَیّار بن هانئ البصری''' (درگذشته ۲۲۱هـ) مشهور به '''ابواسحاق النَّظّام''' یکی از بزرگترین متفکران، فقها و متکلمین مسلمان است.{{مدرک|}} حتی شاید بتوان{{چه کسی؟}} او را بزرگترین شخصیت [[معتزله]] نامید.{{مدرک|}}
 
استاد [[احمد امین]] می‌گوید که [[معتزله]] پس از النظّام در مقایسه با او عیالند (ضحی الاسلام۳/۱۲۶)و [[جاحظ]] ـ که خود از اکابر [[معتزله]] و بزرگترین نثرنویس ادبیات عربی است ـ در جزء چهارم کتاب «الحیوان» می‌نویسد: «اگر جایگاه رفیع متکلمین وجود نداشت عوام ملل مختلف هلاک می‌شدند و اگر جایگاه رفیع [[معتزله]] وجود نداشت عوام تمام نحله‌ها هلاک می‌گشتند لکن شاید نتوانم بگویم که اگر ابراهیم[النظّام] و اصحاب او وجود نداشتند تمام [[معتزله]] نابود می‌شدند ولی می‌گویم که او راهها را به [[معتزله]] نشان داد و مسائل آنها را حل کرد» همچنین [[جاحظ]] در وصف او می‌گوید: «الاوائل یقولون انه یکون فی کل ألف سنة رجل لا نظیر له، فإن کان ذلک صحیحاً، فهو أبو إسحاق النظّام: ''قدما می‌گویند هر هزار سال شخصی ظاهر می‌شود که بی نظیر است اگر چنین مطلبی درست باشد آن شخص النظّام است''»
 
== سیرت او ==
در مورد تولد او تاریخ درستی در دست نیست اما فوت او را سال۲۲۱یاسال ۲۲۱ یا ۲۳۰ هجری قمری ذکر کرده اندکرده‌اند. معروفترین استاد النظّام دایی او، ابوالهذیل [[العلّاف]] و مشهورترین شاگرد او هم [[جاحظ]] (۲۵۵هـ) می باشدمی‌باشد. او در مسائل متعددی آرای منحصربه‌فرد داشته و با تعدادی از نظریات ابوهذیل مخالفت کرده است. بزرگان [[معتزله]] در وصف نبوغ و دانش او سخنها گفته اندگفته‌اند. برای مثال [[جاحظ]] می گویدمی‌گوید که شخصی را از نظّام آگاه تر به مسائل فقهی و کلامی نیافتم. همچنین نقل شده که او در همان کودکی تمام [[قرآن]] و [[تورات]] و [[انجیل]] و تفاسیر آنها را حفظ کرد.
 
[[الخطیب البغدادی]] در شرح حال نظّام می نویسدمی‌نویسد که او از متکلمین قهار و ادیبان کم نظیرکم‌نظیر بوده و اشعاری را هم از او نقل می کندمی‌کند. از جمله، سخن معروفی از نظّام نقل شده است:
 
«العلم شیء لا یعطیک بعضه حتی تعطیه کلک فإذا أعطیته کلک فأنت من إعطائه لک البعض علی خطر: '''علم چیزی است که هرگز قسمتی از خودش را در اختیار تو نمی‌نهد مگر اینکه تو تمام وجودت را به او اعطا کنی تازه وقتی که تو خودت را به علم بخشیدی و قسمتی از علم به تو اعطا شد، به واسطه برخورداری از علم دچار یک سری مخاطرات خواهی شد'''»
 
زمانه نظّام توأم با رشد و گسترش گرایشاتگرایش‌های الحادی و شیوع مدارس حدیثی و تدوین مکتوبات [[حشویه]] بود. از این رو نظّام حملات سنگینی را به [[اهل حدیث]]، و ملحدان وارد می کردمی‌کرد و به همین سبب هیچیک از شخصیات [[معتزله]] به اندازه نظّام مورد اهانت و مفتریات [[اهل حدیث]] قرار نگرفته اندنگرفته‌اند. در این میان [[اهل حدیث]] و ملحدین در منسوب کردن اکاذیب و مفتریات به نظّام کوتاهی نکرده به طوریکه متفکر برجسته معتزلی [[ابوالحسین الخیاط]](حدود۳۰۰هـ) در کتاب خود «الانتصار» به بسیاری از این اتهامات پاسخ گفته و از نظّام دفاع به عمل آورده است.
 
== آراء و نظریات ==
متکلمین آرای کلامی متعددی را از او نقل کرده اندکرده‌اند. برای مثال [[أبو الحسن الأشعری]] (۳۲۴هـ) بسیاری از نظریات کلامی او را ذکر کرده است (مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین)
 
از جمله آرای مشهور فقهی او انکار حجیت [[اجماع]] در [[فقه]] بوده است. همچنین نظّام نافی حد [[الرجم]] یا [[سنگسار]] میمی‌باشد باشد(نگاه کنید به: إکمال المعلم شرح [[صحیح مسلم]] [[القاضی عیاض]]/کتاب الحدود باب حدالزنی) البته شواهد موجود نشان می دهدمی‌دهد که انکار سنگسار نظر جمهور فقهای [[معتزله]] متقدم از جمله استادان و شاگردان نظّام بوده است. زیرا این دسته ار فقها [[تخصیص]] [[قرآن]] را با [[خبر واحد]] جایز نمی‌دانستند (نگاه کنید به: المحصول فی اصول الفقه/کتاب التأویل مسألة الثالثة ـ قاضی [[أبو بکر بن العربی]] [[مالکی]])
 
نظّام نیز به مانند سایر معتزلیان متقدم موضعی انتقادی نسبت به روایت [[حدیث]] داشته و به جز [[قرآن|قرآن کریم]] و [[عقل]] به چیز دیگری اعتنا نمی کرده است و به همین خاطر مورد حمله شدید [[اهل حدیث]] قرار گرفت. [[ابن حجر]] عسقلانی می گویدمی‌گوید که او از متتقدان سرسخت [[اهل حدیث]] و [[حشویه]] بوده است (لسان المیزان) البته حملات عقلانی و استدلالی به [[دهریه]] و سایر ملحدین عصر عباسی هم در منسوب نمودن افترائات و اکاذیب به او نقش داشته به طوری که [[ابن الراوندی]] ملحد معروف عصر عباسی اکاذیب بسیاری را به او منسوب می کندمی‌کند و [[الخیاط]] معتزلی در کتاب خود با دفاع کردن از النظّام، ابن الراوندی را دروغگو می خواندمی‌خواند.
 
حملات [[اهل حدیث]] به النظّام با [[ابن قتیبه]] در کتاب «تأوبل مختلف الحدیث» شروع می شودمی‌شود او نظآم را شخصی حقه باز، پلید و دائم‌الخمر می خواندمی‌خواند و سپس دو قرن بعد از فوت النظّام، محدث متعصّب [[عبد القاهر البغدادی]](۴۲۹هـ) معروف به [[ابن طاهر بغدادی]] مفتریات بی سابقه ایسابقه‌ای را به النظّام منسوب کرده و او را [[تکفیر]] و [[تفسیق]] می کندمی‌کند. از جمله می نویسدمی‌نویسد: «وطعن فی الفاروق عمر.. وأنه ضرب فاطمة: النظّام در عمر فاروق[خلیفه دوم] طعن می زدمی‌زد.. و می گفتمی‌گفت که عمر به [[فاطمه]] لگد زد»(الفَرق بین الفِرَق/النظامیة) هیچکدام از محدثین قبل از [[ابن طاهر بغدادی]] چنین چیزی را نقل نکرده اندنکرده‌اند و اصولاً چنین اکاذیبی با شخصیت نظّام که بی اعتنا به نقل [[روایت]] و [[حدیث]] بوده جور در نمی‌آید. حتی محدث برجسته معاصر [[ابن طاهر بغدادی]]، یعنی [[الخطیب البغدادی]](۴۶۳هـ) چنین چیزی را در شرح حال نظّام نگفته بلکه حتی دقت و نبوغ او را ستوده است.است؛ و یا [[فقیه]]، [[مورخ]] و [[محدث]] [[حنبلی]]، [[ابن جوزی]] هم در شرح حال مختصری که از نظّام ارائه داده کوچکترین اشاره ایاشاره‌ای به این موارد نکرده است.
 
افترائات [[ابن طاهر بغدادی]] در «الفرق بین الفرق» به جایی می رسدمی‌رسد که نظّام را از منکرین [[نبوت]] و براهمی معرفی کرده لکن می گویدمی‌گوید که او از ترس شمشیر، چنین چیزی را علنی نرده است!! بی اساس بودن این سخن از آنجا معلوم است که اگر نظّام از ترس شمشیر چنین چیزی را اظهار نکرده پس امثال [[ابن طاهر بغدادی]]، چه طور پس از دویست سال از فوت النظّام متوجه چنین چیزی شده اند؟؟شده‌اند؟ ضمن اینکه خود محدثین نظیر [[ذهبی]] کتابی را تحت عنوان «النبوة» به النظّام منسوب کرده اندکرده‌اند!!
 
بسیاری از مرویات [[ابن طاهر بغدادی]] در باب آرای نظّام تازگی داشته و امام [[أبو الحسن الأشعری]] علی‌رغم نقل کثیری از آرای کلامی النظّام به این مفتریات کوچکترین اشاره ایاشاره‌ای نکرده است. حتی [[ابن حزم]] هم علی‌رغم مخالفت شدید با معتزلیان، در [[دایر ه المعارف بزرگ]] کلامی خود یعنی «الفصل فی الملل والأهواء والنحل» کوچکترین اشاره ایاشاره‌ای به این روایت نکرده است. نزاعهای کلامی بعضاً به چنین بی اخلاقی هااخلاقی‌ها و هتک حرمتهایی هم موجب می شدمی‌شد که در این راه [[اهل حدیث]] و [[حشویه]] در زدن تهمت و [[افترا]] به رقبای خود از هیچ چیز کوتاهی نمی‌کردند. [[احمد امین]] در همین زمینه می نویسدمی‌نویسد: «المحدثون یکرهونه کرهاً عمیقاً و هذا طبیعی بعد الذی ذکرنا من مهاجمته لهم، و هم یصورونه فاسقاً سکیر: '''محدثین از نظآم به شدت متنفر بودند و این طبیعی است چرا که ما قبلاً گفتیم او منتقد شدید اهل حدیث بود و از این رو اهل حدیث نظّام را به صورت فاسقی دائم‌الخمر به تصویر کشیده اندکشیده‌اند'''»(ضحی الاسلام۳/۱۱۸)
 
اما دفاع قدرتمند نظّام از اندیشه [[توحید]] و دین اسلام و ردیه هایردیه‌های قدرتمند او بر [[دهریه]] و دوگانه مذهبان بر محققان پوشیده نیست. [[احمد امین]] می گویدمی‌گوید که او اکثر عمر خود را صرف دفاع عقلانی ـ استدلالی از اسلام و توحید در مقابل دهری مسلکان نمود. از او نقل شده که به هنگام احتضار گفت: «'''خدایا اگر می‌دانی که در یاری به توحید تو کوتاهی نکرده‌ام و راهی را نگزیده‌ام مگر آنکه استواری توحید تو در آن باشد، پس گناهان مرا ببخش و سختیهای مرگ را بر من آسان گردان'''» با تمام این احوال کینه و نفرت [[اهل حدیث]] و [[حنابله]] از نظّام با مرویات [[ابن طاهر بغدادی]] رسوخ بیشتری گرفت و متأسفانه همین اتهامات و اکاذیب بی اساس که اولین بار توسط البغدادی ثبت شد، توسط متکلمین و محدثین در قرون بعدی نیز تکرار گشت. به طوریکه امثال[[محمد بن عبدالکریم شهرستانی]](۵۴۸هـ) در کتاب «[[ملل و نحل]]»، [[ذهبی]](۷۴۸هـ) در «سیر اعلام النبلاء» و.. تکرارکننده مطالب [[ابن طاهر بغدادی]] هستند. مثلاً [[صلاح الدین الصَفَدی]](۷۴۶هـ) در «الوافی بالوفیات» مدعی می شودمی‌شود که بزرگان [[معتزله]] مثل [[العلّاف]] و [[جعفر بن حرب]] او را تکفیر کرده اندکرده‌اند!!
 
اما معتزلیان همیشه نظّام را از اکابر خود محسوب کرده و [[ابوالحسین الخیاط]] در کتاب خود مفصلاً به این افترائات وارده بر نظّام و بعضاً العلّاف پاسخ گفته است. از جمله الخیاط می گویدمی‌گوید: «'''[[معتزله]] تمام این مطالب را منکر هستند و این اکاذیب را از جعلیات محدثین و افراد بی حیا می دانند،می‌دانند، [[معتزله]] همواره نظّام را به نیکی یاد کرده و در دفاع او از اسلام اتفاق دارند'''»(ضحی الاسلام۳/۱۲۰)
 
جالب این است که افراد باانصاف از میان [[اهل حدیث]] هیچگاه راوی چنین مفتریاتی نبوده اندنبوده‌اند مثلاً امام ابوالحسن [[اشعری]]، واضع مدرسه [[اشاعره]] هیچگاه نظّام را تکفیر و تفسیق نکرده و بسیاری از آرای او را در ذیل مقالات کتاب «مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین» می آوردمی‌آورد یعنی او نظّام را از مسلمانان و نمازگزاران می داندمی‌داند هرچند که منتقد آرای [[اعتزال|اعتزالی]] او باشد.
 
الخیاط در وصف النظّام و دفاع او از اسلام و توحید می نویسدمی‌نویسد: «'''وهل علی الأرض أحد ردّ علی اهل الدهر.. سوی المعتزلة کإبراهیم و أبی الهذیل و.. أشباهم؟ و هل یعرف أحد صحح التوحید و ثبّت القدیم جل ذکره واحداً فی الحقیقة و احتج لذلک بالحجج الواضحة و ألف فیه الکتب و ردّ فیه علی أصناف الملحدین من الدهریة و الثنویة سواهم؟'''»(الإنتصار/ص۱۷)
 
== منابع و مآخذ ==
* الإنتصار و رد علی ابن الراوندی الملحد (اوراق شرقیة بیروت طـ۳، ۱۹۹۳م)
* فضل الاعتزال وطبقات المعتزلة (دارالتونسیة للنشر ـ تحقیق: الاستاذ فؤاد سیّد)
* تاریخ بغداد (دارالکتب العلمیة ـ بیروت)
* الفرق بین الفرق
* الفصل فی الملل والأهواء والنحل (ویکی مصدر، المکتبة الحرة)
* المنتظم
* ضحی الاسلام (مکتبة النهضة طـ۶)
* الاجماع فی الشریعة الاسلامیة([[علی عبدالرازق]])
 
== جستارهای وابسته ==
 
[[معتزله]]