ژان ژنه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
CommonsDelinker (بحث | مشارکت‌ها)
جز پروندهٔ Les_Negres,_Jean_Genet,_tr._Kamyabi_Mask.jpg که در ویکی‌انبار به دست Fastily حذف شده بود، به این علت برداشته شد: Copyright violation: If you are the copyright h...
ابرابزار
خط ۳:
| تصویر = JeanGenet-HansKoechler1983-cropped.jpg
| توضیح تصویر = ژان ژنه در سال [[۱۹۸۳ (میلادی)|۱۹۸۳]]
| نام اصلی =
| زمینه فعالیت = شاعر، رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و فعال سیاسی
| ملیت = {{flagicon|France}} فرانسوی
| تاریخ تولد = [[۱۹ دسامبر]] [[۱۹۱۰ (میلادی)|۱۹۱۰]]
| محل تولد = [[پاریس]]
| والدین =
| تاریخ مرگ = {{مرگ و سن|۱۹۸۶|۴|۱۵|۱۹۱۰|۱۲|۱۹}}
| محل مرگ = [[پاریس]]
| محل زندگی =
| مختصات محل زندگی =
| مدفن = گورستان اسپانیایی ها,ها، [[عرائش]]، , {{MAR}}[[مراکش]]
|در زمان حکومت =
|اتفاقات مهم =
خط ۲۰:
|بنیانگذار =
| پیشه =
| سال‌های نویسندگی =
|سبک نوشتاری =
|کتاب‌ها =
خط ۲۸:
|دیوان اشعار =
|تخلص =
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=
| همسر =
| شریک زندگی =
خط ۳۹:
|علت شهرت =
| تأثیرگذاشته بر =
| تأثیرپذیرفته از =
| وب‌گاه =
| imdb_id = 0312792۰۳۱۲۷۹۲
| soure_id =
| جوایز اسکار =
| جوایز آفی =
| جایزه اریل =
| جوایز بافتا =
| جوایز سزار =
| جوایز امی =
| filmfareawards =
| جوایز جمینای =
| جوایز گوی طلایی =
| جوایز تمشک طلایی =
| جوایز گویا =
| جوایز گرمی =
| جوایز ایفتا =
| جوایز لورنس الیور =
| naacpimageawards =
| جوایز فیلم ملی =
| جوایز ساگه =
| جوایز تونی =
| جوایز سیمرغ بلورین =
| جوایز جشن سینمای ایران =
| جوایز حافظ =
| جوایز =
|گفتاورد =
|امضا =
}}
 
'''ژان ژنه''' ([[:fr:Jean Genet]]) دسامبر،دسامبر [[۱۹۱۰ (میلادی)|۱۹۱۰]] - ۱۵ آوریل،آوریل [[۱۹۸۶ (میلادی)|۱۹۸۶]]) [[شاعر]]، [[رمان‌نویس]] و نمایش‌نامه‌نویس فرانسوی بود که فعالیت سیاسی نیز داشت. در سال‌های آغازین زندگی، ولگرد و خرده‌مجرم بود اما بعدها به نویسندگی روی آورد. آثار عمده‌یعمدهٔ او عبارتند از رمان‌های دعوای برست، روزنگاری‌های دزد و بانوی گل‌های ما و نمایشنامه‌های ''بالکن''، ''سیاه زنگی ها''، پیشخدمتان و پرده‌ها. از مهم ترین آثار ژنه نمایشنامه ''سیاه زنگی ها'' است که سه بار به پارسی ترجمه شده. نخستین بار [[احمد کامیابی مسک]] این نمایشنامه را از اصل فرانسه ترجمه و چاپ کرد. [[بهمن محصص]] و [[احمد کامیابی مسک]] از نخستین مترجمان آثار ژنه در ایران به شمار می روندمی‌روند. ژنه بر خلاف [[ساموئل بکت]] و [[اوژن یونسکو]] به دشوار نویسی شهرت دارد.
 
== زندگی ==
مادر ژنه روسپی جوانی بود که تنها در سال اول زندگی پیش از آن‌که سرپرستی‌اش را به دیگران بسپارد از او نگه‌داری کرد. از آن پس ژنه را یک نجار و خانواده‌اش در شهرستان بزرگ کردند که، بر اساس زندگی‌نامه‌یزندگی‌نامهٔ نوشته‌ینوشتهٔ ادموند وایت، پر محبت و با توجه بودند. در حالی که نمره‌های مدرسه‌ای‌اش عالی بودند، کودکی‌اش مجموعه‌ای از فرار از خانه و دزدی‌های خرده‌ریز را هم دربرداشت (اگرچه به نظر وایت ادعاهای بعدی ژنه مبنی برداشتن کودکی غمزده و پر از فقر برای تطابق با تصویر قانون‌شکن او بزرگنمایی شده است).
پس از مرگ مادرخوانده، ژنه به زوجی سالمند سپرده شد اما تنها کمتر از دو سال با آنان ماند. بر اساس گفته‌های زن آن خانواده، «ژنه شب‌ها بیرون می‌رفت و انگار آرایش هم می‌کرد.» یک بار مقدار زیادی پول را حیف‌ومیل کرد؛ پولی که در سفرش به نمایشگاهی، به او سپرده بودند. به همین خاطر و به دلیل بدرفتاری‌های دیگر، از جمله خیابان‌خوابی‌های مکرر، در ۱۵ سالگی به «مستعمره‌ی تأدیبی مترِی» فرستاده شد و از ۲ سپتامبر ۱۹۲۶ تا ۱ مارس ۱۹۲۹ در آن‌جا بازداشت بود. وی در کتاب «معجزه‌ی گل سرخ» (۱۹۴۶) گزارشی از این دوران بازداشت می‌دهد که در ۱۸ سالگی با پیوستنش به لژیون خارجی به پایان رسید. در نهایت گرفتار اتهام بی‌شرافتی بر مبنای اعمال همجنسگرایانه شد و دوره‌ای را به عنوان ولگرد، دزد خرده‌پا و روسپی در اروپا گشت - تجربه‌هایی که در روزنگاری‌های دزد (۱۹۴۹) بازگو می‌کند. پس از بازگشت به پاریس در ۱۹۳۷، ژنه با اتهامات دزدی، استفاده از اوراق جعلی، ولگردی، اعمال شهوت‌بازانه و جرم‌های دیگر مدام بازداشت، زندانی و سپس آزاد می‌شد. ژنه در زندان نخستین شعرش، «نکوهش مرگ»، را سرود و به هزینه‌ی شخصی چاپ کرد، و رمان «بانوی گل‌های ما» را نوشت (۱۹۴۴). وی در پاریس پس از دوندگی خود را به ژان کوکتو شناساند؛ کسی که تحت تاثیر نوشتار ژنه قرار گرفت. کوکتو از روابطش بهره گرفت تا رمان ژنه را به چاپ برساند و در سال ۱۹۴۹، هنگامی که ژنه زیر سایه‌ی تهدید اعدام بعد از ده محکومیت قرار داشت، کوکتو و دیگر چهره‌های سرشناس همچون ژان پل سارتر و پابلو پیکاسو، در اقدامی موفقیت‌آمیز به رییس‌جمهور فرانسه طومار نوشتند تا حکم به تعلیق در آید. ژنه دیگر به زندان بازنگشت.
ژنه تا سال ۱۹۴۹ پنج رمان، سه نمایشنامه و شعرهایی پرشمار نگاشته بود. تصویر بی‌پرده و اغلب عامدانه تحریک‌آمیز او از همجنسگرایی و جرم آنگونه بود که کارهایش تا اوایل دهه‌ی ۱۹۵۰ در آمریکا ممنوع شده بود. سارتر تحلیلی طولانی از رشد وجودی ژنه (از ولگرد به نویسنده) با عنوان «ژنه‌ی قدیس» (۱۹۵۲) نوشت که بدون نام نویسنده به عنوان جلد اول مجموعه‌ی آثار ژنه چاپ شد. ژنه به شدت تحت تاثیر تحلیل سارتر قرار گرفت و در پنج سال بعد از آن چیزی ننوشت. در میانه‌ی سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۱ سه نمایشنامه‌ی دیگر و مقاله‌ای نوشت با عنوان «از رامبراندِ تکه‌شده به چهار بخش مساوی و پرتاب‌شده به توالت چه می‌ماند» -که تحلیل ژاک دریدا از ژنه در اثر الهام‌بخشش، «شیشه»، بر پایه‌ی آن است. در این دوران ژنه به لحاظ عاطفی درگیر بندبازی به نام عبدالله شد. با این همه، به دنبال شماری اتفاقات و خودکشی عبدالله در ۱۹۶۴، ژنه گرفتار دورانی از افسردگی و حتا تلاش برای خودکشی شد.
از سال‌های پایانی دهه‌ی ۱۹۶۰، ژنه با ابراز ارادت به دانیل کُن-بندی پس از رویدادهای ماه مه‌ی ۱۹۶۸، به لحاظ سیاسی هم فعال شد. وی در تظاهرات برای جلب توجه‌ها به شرایط زندگی مهاجران فرانسه شرکت کرد. در سال ۱۹۷۰ پلنگ‌های سیاه او را به ایالات متحد دعوت کردند و ژنه سه ماه در آن‌جا ماند و به تدریس، شرکت در محاکمه‌ی رهبر گروه «هووی نیوتون» و چاپ مقاله در نشریاتشان پرداخت. کمی بعد در همان سال شش ماه در اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی گذراند و مخفیانه با یاسر عرفات در امان دیدار کرد. ژنه که به شدت از تجربیاتش در اردن و آمریکا تکان خورده بود، نسخه‌ی نهایی و طولانی خاطرات این تجربه‌ها را نوشت که «زندانی عشق» نام گرفت و پس از مرگش چاپ شد. وی همچنین از «گروه آگاهی‌بخشی زندان» آنجلا دیویس، جرج جکسون، میشل فوکو و دانیل دوفر پشتیبانی کرد. همین‌طور با فوکو و سارتر در اعتراض به رفتار وحشیانه‌ی پلیس با الجزایری‌های پاریس همکاری کرد؛ پدیده‌ای که از زمان جنگ استقلال الجزایر دوام داشت و بدن‌های کتک‌خورده، شناور بر رود سن دیده می‌شدند.
 
پس از مرگ مادرخوانده، ژنه به زوجی سالمند سپرده شد اما تنها کمتر از دو سال با آنان ماند. بر اساس گفته‌های زن آن خانواده، «ژنه شب‌ها بیرون می‌رفت و انگار آرایش هم می‌کرد.» یک بار مقدار زیادی پول را حیف‌ومیل کرد؛ پولی که در سفرش به نمایشگاهی، به او سپرده بودند. به همین خاطر و به دلیل بدرفتاری‌های دیگر، از جمله خیابان‌خوابی‌های مکرر، در ۱۵ سالگی به «مستعمره‌یمستعمرهٔ تأدیبی مترِی» فرستاده شد و از ۲ سپتامبر ۱۹۲۶ تا ۱ مارس ۱۹۲۹ در آن‌جا بازداشت بود. وی در کتاب «معجزه‌یمعجزهٔ گل سرخ» (۱۹۴۶) گزارشی از این دوران بازداشت می‌دهد که در ۱۸ سالگی با پیوستنش به لژیون خارجی به پایان رسید. در نهایت گرفتار اتهام بی‌شرافتی بر مبنای اعمال همجنسگرایانه شد و دوره‌ای را به عنوان ولگرد، دزد خرده‌پا و روسپی در اروپا گشت - تجربه‌هایی که در روزنگاری‌های دزد (۱۹۴۹) بازگو می‌کند. پس از بازگشت به پاریس در ۱۹۳۷، ژنه با اتهامات دزدی، استفاده از اوراق جعلی، ولگردی، اعمال شهوت‌بازانه و جرم‌های دیگر مدام بازداشت، زندانی و سپس آزاد می‌شد. ژنه در زندان نخستین شعرش، «نکوهش مرگ»، را سرود و به هزینه‌یهزینهٔ شخصی چاپ کرد، و رمان «بانوی گل‌های ما» را نوشت (۱۹۴۴). وی در پاریس پس از دوندگی خود را به ژان کوکتو شناساند؛ کسی که تحت تاثیر نوشتار ژنه قرار گرفت. کوکتو از روابطش بهره گرفت تا رمان ژنه را به چاپ برساند و در سال ۱۹۴۹، هنگامی که ژنه زیر سایه‌یسایهٔ تهدید اعدام بعد از ده محکومیت قرار داشت، کوکتو و دیگر چهره‌های سرشناس همچون ژان پل سارتر و پابلو پیکاسو، در اقدامی موفقیت‌آمیز به رییس‌جمهور فرانسه طومار نوشتند تا حکم به تعلیق در آید. ژنه دیگر به زندان بازنگشت.
== آثار ==
 
ژنه تا سال ۱۹۴۹ پنج رمان، سه نمایشنامه و شعرهایی پرشمار نگاشته بود. تصویر بی‌پرده و اغلب عامدانه تحریک‌آمیز او از همجنسگرایی و جرم آنگونه بود که کارهایش تا اوایل دهه‌یدههٔ ۱۹۵۰ در آمریکا ممنوع شده بود. سارتر تحلیلی طولانی از رشد وجودی ژنه (از ولگرد به نویسنده) با عنوان «ژنه‌یژنهٔ قدیس» (۱۹۵۲) نوشت که بدون نام نویسنده به عنوان جلد اول مجموعه‌یمجموعهٔ آثار ژنه چاپ شد. ژنه به شدت تحت تاثیر تحلیل سارتر قرار گرفت و در پنج سال بعد از آن چیزی ننوشت. در میانه‌یمیانهٔ سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۱ سه نمایشنامه‌ینمایشنامهٔ دیگر و مقاله‌ای نوشت با عنوان «از رامبراندِ تکه‌شده به چهار بخش مساوی و پرتاب‌شده به توالت چه می‌ماند» -که تحلیل ژاک دریدا از ژنه در اثر الهام‌بخشش، «شیشه»، بر پایه‌یپایهٔ آن است. در این دوران ژنه به لحاظ عاطفی درگیر بندبازی به نام عبدالله شد. با این همه، به دنبال شماری اتفاقات و خودکشی عبدالله در ۱۹۶۴، ژنه گرفتار دورانی از افسردگی و حتا تلاش برای خودکشی شد.
 
از سال‌های پایانی دهه‌یدههٔ ۱۹۶۰، ژنه با ابراز ارادت به دانیل کُن-بندی پس از رویدادهای ماه مه‌یمهٔ ۱۹۶۸، به لحاظ سیاسی هم فعال شد. وی در تظاهرات برای جلب توجه‌ها به شرایط زندگی مهاجران فرانسه شرکت کرد. در سال ۱۹۷۰ پلنگ‌های سیاه او را به ایالات متحد دعوت کردند و ژنه سه ماه در آن‌جا ماند و به تدریس، شرکت در محاکمه‌یمحاکمهٔ رهبر گروه «هووی نیوتون» و چاپ مقاله در نشریاتشان پرداخت. کمی بعد در همان سال شش ماه در اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی گذراند و مخفیانه با یاسر عرفات در امان دیدار کرد. ژنه که به شدت از تجربیاتش در اردن و آمریکا تکان خورده بود، نسخه‌ینسخهٔ نهایی و طولانی خاطرات این تجربه‌ها را نوشت که «زندانی عشق» نام گرفت و پس از مرگش چاپ شد. وی همچنین از «گروه آگاهی‌بخشی زندان» آنجلا دیویس، جرج جکسون، میشل فوکو و دانیل دوفر پشتیبانی کرد. همین‌طور با فوکو و سارتر در اعتراض به رفتار وحشیانه‌یوحشیانهٔ پلیس با الجزایری‌های پاریس همکاری کرد؛ پدیده‌ای که از زمان جنگ استقلال الجزایر دوام داشت و بدن‌های کتک‌خورده، شناور بر رود سن دیده می‌شدند.
 
== آثار ==
=== رمان‌ها ===
* ''بانوی گل‌های ما''
سطر ۸۸ ⟵ ۹۰:
 
=== نمایش‌نامه‌ها ===
* ''نظارت عالیه'' (عنوان در ترجمه انگلیسی: ''Deathwatch'') ترجمه [[ایرج انور]] و اجرا شده به سال 1343۱۳۴۳ در تهران
* ''کلفت ها'' (عنوان انگلیسی: دوشیزگان) دو ترجمه به ترتیب تاریخی از [[بهمن محصص]] و [[مدیا کاشیگر]]
* ''بالکن''
* ''سیاه زنگی ها'' سه ترجمه به ترتیب از [[احمد کامیابی مسک]]، [[عاطفه طاهایی]] (با نام ''سیاها'') و ترجمه ایترجمه‌ای که [[محمود حسینی زاد]] از روی ترجمه آلمانی اثر به دست داده (با نام ''سیاهان'')
* ''پیشخدمتان''
* ''پرده‌ها''
 
افراد مطرود جامعه در آثار او دیده میمی‌شوند. شوند.او با زبان کاملاً ادبی و شاعرانه می نویسدمی‌نویسد.
او از نویسندگان تئاتر آوانگارد محسوب می شودمی‌شود.<ref>Barber, Stephen (2004) Jean Genet Reaktion Books, London, ISBN 1-86189-178-4 - biography and critique; </ref>
 
== منابع ==
سطر ۱۰۲ ⟵ ۱۰۴:
{{پانویس}}
* {{imdb name|شناسه=}}
{{مستند کردن|PND=118538411|LCCN=n/79/60478|VIAF=106050616|SELIBR=55578۵۵۵۷۸}}
{{رده‌فرد|۱۹۱۰|۱۹۸۶|ژنه، ژان}}
{{نویسندگان و شاعران سده بیستم میلادی فرانسه}}
{{مستند کردن|PND=118538411|LCCN=n/79/60478|VIAF=106050616|SELIBR=55578}}
 
{{ادبیات-خرد}}
{{افراد-خرد}}