در [[تالش گشتاسبی]]، تالشان [[شوروی سابق]] در سالهای ۳۵-۱۹۳۱ براساس [[حروف لاتین]] برای خود الفبایی وضع کردند و با استفاده از آن الفبا به زبان خود برای نخستین بار نشریه، تألیفات، آثار هنری و کتب درسی منتشر کردند و به همین خط و زبان در مدارس خود تدریس نمودند. حتی در [[لنکران]] شعبهٔ تالشی دانشگاه [[پداگوژی]] (دانش آموزش و پرورش) وجود داشت. اما در سالهای پس از ۱۹۳۵ ضمن تحولات سیاسی آن دوره، به فعالیتهای میهنی و فرهنگی تالشان نقطهٔ پایان گذاشته شد. از انتشار کتاب و نشریه به زبان تالشی جلوگیری به عمل آمد. [[آموزش عالی]] و مدارس تالشی تعطیل گردید و روشنفکران تالشی را به [[قزاقستان]] و دیگر جمهوریهای شرقی تبعید کردند. در سالهای ۵۲-۱۹۴۹ ضمن سرکوب مجدد و تجزیهٔ تالشان، هزاران خانواده از آنها را به [[مغان]] کوچاندند.<ref>عبدلی، علی: واژهنامه دانشآموزی تالشی - ترکی. در: مجله «آینده». سال نوزدهم، دی تا اسفند ۱۳۷۲ - شماره ۱۰-۱۲. (از صفحه ۱۰۴۰ تا ۱۰۴۲).</ref>
== جنگ آوری ==
تالشان به دلیل برخورداری از توانایی جسمی بالا و چیرهدستی در تیراندازی، نگهبانی بیشینه شهرهای گیلان را بر دوش داشتهاند. [[میرزا احمد میرزا خداویردی]] در توصیف و بازنمود جنگهای تالشان مینویسد که آنها خنجر به دست یاعلی گویان به دشمن هجوم میبردند. تالشان از رهگذر ساختار قومی ویژهٔ خود، واپسین واردکنندهٔ فناوریهای زمان خود به ویژه جنگافزار بودهاند. آنها تنها کسانی بودند که خارج از محدودهٔ حکومت و بدون کمک توانستند سلاح گرم بسازند. در دورهٔ [[شاه تهماسب]] نخستین گروه سیصد نفرهٔ تالشان که در سپاه [[صفوی]] خدمت میکردند مجهز به تفنگ شدند؛ ولی تا پایان دورهٔ دوم [[جنگهای ایران و روس]] کاربرد جنگ افزار سرد در جنگ با دشمنان همواره در میان آنها رواج داشت.
افزون بر حضور تالشان در سپاه صفوی که در اواخر پادشاهی [[تهماسب یکم]] به پیرامون هزار تن میرسید امکان بسیج گستردهٔ تالشان در سراسر سامان تالشنشین وجود داشت.
برجستهترین وظیفه و خویشکار تالشان در دورهٔ صفویان داشتن نیروهای چریکی لازم برای پاسداشت منافع شاه در کرانههای [[خزر]] بود. در مقابل صفویان نیز امتیازاتی به آنان می دادند. فرمانداران تالش به خاطر منافع ایلی گاه در کنار شاه و زمانی هم برای نگهداشت چیرگی یا افزایش چیرگی خویش با فرمانروایان نواحی گوناگون از جمله [[شیروان]] و [[گیلان]] به ستیز برمیخاستند.