اختلالهای افسردگی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
اصلاح ارقام، ابرابزار |
|||
خط ۶:
=== اختلال افسردگی اساسی ===
{{اصلی|اختلال افسردگی اساسی}}
به آن اختلال یک قطبی نیز گفته میشود.<ref>کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین(
=== نشانههای افسردگی اساسی ===
خط ۲۵:
۸-پایین آمدن توانایی تفکر یا تمرکز، یا بیتصمیمی، تقریباً همه روزه.
۹-افکار عودکننده راجع به مرگ، اندیشهپردازی [[خودکشی]] مکرر بدون نقشه خاص، یا اقدام به خودکشی یا طرح نقشه خاصی برای خودکشی.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس
=== همهگیری شناسی اختلال افسردگی اساسی ===
'''ویژگیهای خاص وابسته به فرهنگ:'''فرهنگ میتواند تجربه و درک نشانههای افسردگی را تحت تأثیر قرار بدهد. با این آگاهی و هوشیاری نسبت به خصایص قومی و فرهنگی در زمانی که بیمار از دوره افسردگی عمده اظهار ناراحتی میکند، میتواند از تشخیص مبهم یا تشخیص غلط جلوگیری کند. برای نمونه، در بعضی فرهنگها افسردگی ممکنه به جای غمگینی یا احساس گناه عمدتاً با جلوههای جسمی تجربه شود. شکایتهای مربوط به اعصاب و سردردها (در فرهنگهای لاتین و مدیترانهای)، شکایت از ضعف، خستگی، یا عدم تعادل (در فرهنگهای آسیایی و [[چینی]])، مشکلای مربوط به قلب (در فرهنگهای [[خاورمیانه]])، یا دل شکستگی (در میان [[سرخپوستان آمریکا]]ی شمالی) ممکن است تجربهٔ افسردگی را نشان بدهند.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس
'''ویژگی وابسته به سن:'''این اختلال در کودکان و نوجوانان یکسان است. گرچه دادههایی وجود دارد که نشان میدهد برجستگی نشانههای اختصاصی ممکنه همراه با سن تغییر کند. در نوجوانان اغلب با اختلالات رفتار ایذایی، اختلالات کاستی توجه، اختلالات اضطرابی، اختلالات مربوط با مواد، و اختلالات خوردن همراه باشد. در بزرگترها ممکنه نشانههای شناختی به طور خاصی بارز باشد.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس
▲'''ویژگیهای خاص وابسته به فرهنگ:'''فرهنگ میتواند تجربه و درک نشانههای افسردگی را تحت تأثیر قرار بدهد. با این آگاهی و هوشیاری نسبت به خصایص قومی و فرهنگی در زمانی که بیمار از دوره افسردگی عمده اظهار ناراحتی میکند، میتواند از تشخیص مبهم یا تشخیص غلط جلوگیری کند. برای نمونه، در بعضی فرهنگها افسردگی ممکنه به جای غمگینی یا احساس گناه عمدتاً با جلوههای جسمی تجربه شود. شکایتهای مربوط به اعصاب و سردردها (در فرهنگهای لاتین و مدیترانهای)، شکایت از ضعف، خستگی، یا عدم تعادل (در فرهنگهای آسیایی و [[چینی]])، مشکلای مربوط به قلب (در فرهنگهای [[خاورمیانه]])، یا دل شکستگی (در میان [[سرخپوستان آمریکا]]ی شمالی) ممکن است تجربهٔ افسردگی را نشان بدهند.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 531</ref>
'''ویژگی وابسته به جنس:'''زنان در مقایسه با مردا ن در مقاطعی از زندگی خود در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به دوره افسردگی اساسی هستند. بیشترین فرق از این بابت در بررسیهایی که در ایالات متحده آمریکا و اروپا انجام گرفت به دست آمد. بررسیها حاکی از این هسّت که در دورههای افسرده کننده در زنا ن دو برابر مردان هست.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس
▲'''ویژگی وابسته به سن:'''این اختلال در کودکان و نوجوانان یکسان است. گرچه دادههایی وجود دارد که نشان میدهد برجستگی نشانههای اختصاصی ممکنه همراه با سن تغییر کند. در نوجوانان اغلب با اختلالات رفتار ایذایی، اختلالات کاستی توجه، اختلالات اضطرابی، اختلالات مربوط با مواد، و اختلالات خوردن همراه باشد. در بزرگترها ممکنه نشانههای شناختی به طور خاصی بارز باشد.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 531</ref>
'''دوره یا سیر:'''این اختلال معمولاً در طی چند روز تا چند هفته پیدا میشود. دوره پیش بیمارگون که ممکنه نشانههای اضطراب و نشانههای افسردگی خفیف را شامل شود احتمالاً هفتهها تا ماهها پیش از شروع دوره افسردگی عمده کاملاً دوام میآورد.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس
▲'''ویژگی وابسته به جنس:'''زنان در مقایسه با مردا ن در مقاطعی از زندگی خود در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به دوره افسردگی اساسی هستند. بیشترین فرق از این بابت در بررسیهایی که در ایالات متحده آمریکا و اروپا انجام گرفت به دست آمد. بررسیها حاکی از این هسّت که در دورههای افسرده کننده در زنا ن دو برابر مردان هست.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 531</ref>
'''شیوع:'''مطالعات مربوط به این اختلال نشان داد که خیلی از بزرگترها به این اختلال دچار شدند.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس
▲'''دوره یا سیر:'''این اختلال معمولاً در طی چند روز تا چند هفته پیدا میشود. دوره پیش بیمارگون که ممکنه نشانههای اضطراب و نشانههای افسردگی خفیف را شامل شود احتمالاً هفتهها تا ماهها پیش از شروع دوره افسردگی عمده کاملاً دوام میآورد.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 531</ref>
▲'''شیوع:'''مطالعات مربوط به این اختلال نشان داد که خیلی از بزرگترها به این اختلال دچار شدند.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 565</ref> برای مثال، حداقل پانزده تا بیست برابر بیشتر از اسکیزوفرنی، و تقریباً به همان میزان تمام اختلالات اضطرابی در مجموع.<ref name=autogenerated1>باچر و دیگران،2007، ترجمة سید محمدی،1388، ص 6</ref> خطر کلی ابتلا به این اختلال در نمونههای اجتماعی از ده تا بیست و پنج درصد برای زنان و از پنج تا دوازده درصد برای مردان متغیر هست. شیوع مقطعی این اختلال در بزرگان در نمونههای اجتماعی از پنج تا نه درصد برای زنان و از دو تا سه درصد برای مردان متغیر هست.<ref> DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 565</ref> از قرار معلوم اتفاق افتادن آن در چند دهه اخیر بیشتر شدهاست .<ref name=autogenerated1 />
== اختلال افسرده خویی ==
شدت اختلال افسرده خویی که قبلاً روان نژندی ملال انگیز نامیده میشد، کمتر از اختلال افسردگی اساسی است.<ref>کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین(
▲شدت اختلال افسرده خویی که قبلاً روان نژندی ملال انگیز نامیده میشد، کمتر از اختلال افسردگی اساسی است.<ref>کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین(1996) خلاصه روانپزشکی. جلد اول و دوم، ترجمه نصرت اله پور افکاری(1379)، انتشارات شهر آب-آغاز، چاپ اول، تهران</ref> این اختلال از نظر شدت خفیف تا شدید است، اما شاخص اصلی وِ مزمن شدن آن است.<ref name=autogenerated3>باچر و دیگران،2007، ترجمة سید محمدی،1388، ص 10</ref> در زنان شدیدتر و متداولتر از مردان هست. شروع آن تدریجی است. اغلب در آنهایی که دارای تاریخچه طولانی استرس یا فقدان ناگهانی هستند روی میدهد. اغلب با اختلالات روان پزشکی دیگری از قبیل سوء مصرف مواد، اختلالات شخصیتی و اختلال وسواسی اجباری همراه هست. عموماً شروع آن در افراد بیست تا سی سالهاست. اگر چه یک نوع زود آغاز قبل از بیست و یک سالگی وجود دارد. در میان بستگان درجه اول با اختلال افسردگی اساسی رواج بیشتری دارد.<ref>کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین(1996) خلاصه روانپزشکی. جلد اول و دوم، ترجمه نصرت اله پور افکاری(1379)، انتشارات شهر آب-آغاز، چاپ اول، تهران</ref>
== نشانههای افسرده خویی ==
* ۱-وجود خلق افسرده در بخش بیشتر روز و در بیشتر روزها به مدت حداقل دو سال.▼
* ۲-در حالت افسردگی دو یا چند مورد از نشانههای زیر وجود دارد:▼
▲۱-وجود خلق افسرده در بخش بیشتر روز و در بیشتر روزها به مدت حداقل دو سال.
▲۲-در حالت افسردگی دو یا چند مورد از نشانههای زیر وجود دارد:
▲-کم اشتهایی یا پِر اشتهایی.
▲-بی خوابی یا کم خوابی.
* ۳-طی این دوره دو ساله آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) شخص اصلاً به مدت بیش از دو ماه در یک نوبت بدون نشانههای موجود در ملاکهای بند یک و دو هست.▼
▲-کمبودنیرو یا احساس خستگی.
* ۴-در طی دو سال اول آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) دوره افسردگی عمده وجود نداشته.▼
* ۵-هرگز یک دوره مانیک، یک دوره مختلط، یا یک دوره هیپومانیک وجود نداشته و هرگز ملاکهای تشخیصی اختلال ادواری خویی وجود نداشتهاست.▼
▲-عزت نفس پایین.
* ۶-این اختلال منحصراً در طی دوره یک اختلال روان پریشی مزمن، مثل اسکیزوفرنیا یا اختلال هذیانی پیدا نمیشود.▼
* ۷-نشانهها، پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی را در کارکرد اجتماعی، کاری، یا بقیه زمینههای مهم کارکرد باعث میشوند.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 579</ref>▼
▲-تمرکز کم یا اشکال در تصمیم گیری.
▲-احساس درماندگی.
▲-سردرد، گرفتگی عضلات و یا مشکلات گوارشی.<ref name="rastineh" />
▲۳-طی این دوره دو ساله آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) شخص اصلاً به مدت بیش از دو ماه در یک نوبت بدون نشانههای موجود در ملاکهای بند یک و دو هست.
▲۴-در طی دو سال اول آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) دوره افسردگی عمده وجود نداشته.
▲۵-هرگز یک دوره مانیک، یک دوره مختلط، یا یک دوره هیپومانیک وجود نداشته و هرگز ملاکهای تشخیصی اختلال ادواری خویی وجود نداشتهاست.
▲۶-این اختلال منحصراً در طی دوره یک اختلال روان پریشی مزمن، مثل اسکیزوفرنیا یا اختلال هذیانی پیدا نمیشود.
▲۷-نشانهها، پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی را در کارکرد اجتماعی، کاری، یا بقیه زمینههای مهم کارکرد باعث میشوند.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 579</ref>
== همه گیری شناسی اختلال افسرده خویی ==
'''الگوی خانوادگی:'''این اختلال در میان بستگان بیوژنیک درجه اول مبتلایان به اختلال افسردگی عمده شایعتر از کل جمعیت هست.<ref name=autogenerated2>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس
▲'''الگوی خانوادگی:'''این اختلال در میان بستگان بیوژنیک درجه اول مبتلایان به اختلال افسردگی عمده شایعتر از کل جمعیت هست.<ref name=autogenerated2>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 576-575</ref>
'''ویژگی وابسته به سن و جنس:'''در کودکان ظاهراً در هر دو جنس به یک اندازه روی میدهد و اغلب به اختلال در عملکرد تحصیلی و روابط اجتماعی منجر میشود. در سن بالا، احتمال بروز در زنان دو تا سه بار بیشتر از مردان هست.<ref name=autogenerated2 />
سطر ۸۱ ⟵ ۶۴:
'''دوره یا سیر:'''این اختلال اغلب شروعی زود رس و ناگهانی دارد و همچنین سیر آن مزمن هست.<ref name=autogenerated2 />مدت متوسط این اختلال پنج سال هست. اما میتواند بیست سال یا بیشتر به درازا بکشد.<ref name=autogenerated3 />اگر این اختلال مقدم بر شروع اختلال اساسی باشد احتمال بهبود خود به خودی کامل دورهای بین دورههای افسردگی عمده کمتر میشود و احتمال بیشتر شدن فراوانی بروز دورههای آینده بیشتر میشود. گرچه میزان خود به خودی این اختلال ممکنه حدود ده درصد در سال باشد، اما شواهد حاکی از این هست که با درمان فعال نتایج بهتِری به دست بیاید.<ref name=autogenerated2 />
'''شیوع:'''شیوع کلی یا مادام العمر این اختلال تقریباً شش درصد و شیوع نقطهای یا مقطعی تقریباً سه درصد هست.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس
== رویکرد درمانگری شناختی رفتاری به افسردگی ==
«آرونتیبک» {{به انگلیسی|[[//en.wikipedia.org/wiki/Aaron_T._Beck|Aaron Temkin Beck]]}}
▲«آرونتیبک» {{به انگلیسی|[[//en.wikipedia.org/wiki/Aaron_T._Beck|Aaron Temkin Beck]]}} مفهوم «سهگانگان شناختی» را برای افکار خودکار مطرح کرده است. او بر این باور است که افسردهها از «افکار خودکار» منفی دربارهٔ (۱) خود، (۲) جهان (مثلاً افراد خاصی یا بهطور کلی همهٔ مردم) و (۳) آینده استفاده میکنند. افکار خودکار فرد افسرده شامل عقاید و الگوهای شناختی است که میتواند در اثر عوامل زیستی (مثلاً نقص در عملکرد هورمونها) شکل گرفته باشد و یا در دوران کودکی بهصورت مشاهدهٔ رفتار والدین، معلمان و دیگران در قالب «طرحوارههای شناختی» آموخته شده باشد. چنین طرحوارههایی در آنها الگوی درماندگی را در هیجانرفتار نشان میدهند. طرحوارههای شناختی افکار افراد افسرده، دستِکم دارای سه خطای اساسی است. اول آنکه در پس هر شکستی، مردم از خود میپرسند: «آیا علت این شکست همیشگی است یا موقتی؟» در این زمان، فرد افسرده فکر میکند که علت شکست همیشگی است و احتمال میدهد که در آینده هم تکرار شود یعنی که علت شکست خود را پایدار میداند. بههمین دلیل بدبینی و درماندگی او نیز ادامه مییابد و به شرایط و موقعیتهای دیگر «تعمیم» داده میشود. اما اگر چنین کسی، فکر کند که علت این شکست مثلاً خواب بد دیشب بوده است، در این صورت برای شکست خود از علتی ناپایدار استفاده کرده است و بر همین اساس الگوهای درماندگی پایدار به بدبینی و درماندگیهای همیشگی میانجامد درحالیکه الگوهای ناپایدار گذرا هستند. بر همین اساس، «جودیت بِک» {{به انگلیسی|[[//en.wikipedia.org/wiki/Judith_S._Beck|Judith S. Beck]]}} نیز بر این باور است که انسانها به دو دلیل اصلی دچار افکار خودکار منفی و یا برداشتهای غیرواقعی از موفقیت یا شکست خود میشوند: «اول آنکه آنها موقعیت خود، جهان پیرامون و آینده را با توجه به شرایط کنونی به درستی ارزیابی نمیکنند، بنابراین آنها باید ابتدا برای یافتن مشکل و مسئلهای که وجود دارد، «خودسنجی» کنند تا موقعیت کنونی را به درستی ارزیابی نمایند و دوم آنکه آنها نیازمند برنامهای تقویت شده برای خود هستند تا بتوانند از دیگران نیز کمک بگیرند»<ref>[http://www.fa.eqlearning.org/رویکرد-شناختی-رفتاری-به-شیدایی-و-افسرد/ هیجان رفتار و تن گفتار، تألیف محمود امیری نیا، فروردین 1393، صفحهٔ 285-284، ISBN: 978-600-5908-84-8]</ref>
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
* باچر و دیگران،۲۰۰۷، ترجمة سید محمدی،۱۳۸۸.
سطر ۹۴ ⟵ ۷۶:
* روزنهان، دیوید. ال؛ سلیگمن، مارتین. ای. پی. روانشناسی نابهنجاری-آسیب شناسی روانی. جلد دوم، ترجمه یحیی سید محمدی(۱۳۷۹)، نشر ارسباران، چاپ اول، تهران.
* انجمن روان پزشکی آمریکا. طبقهبندی اختلالات روانی ترجمه نصرت اله پور افکاری،۱۳۷۹، انتشارات آزاده، چاپ سوم، تهران.
* DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،۱۳۸۱،
[[رده:اختلالات خلق]]
|