هلالی جغتایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
خط ۳:
|نام_تصویر=
|عرض_تصویر=
|توضیح_تصویر=
|نام دیگر=بدرالدین هلالی استرآبادی
|لقب‌ها=هلالی
خط ۲۱:
|تاریخ_تولد=میانه‌های سدهٔ ۹ [[خ.]]
|محل_تولد=[[استرآباد]]
|تاریخ_مرگ=۹۰۸ [[خ.]]/۹۳۵۹۳۶ ق.
|محل_مرگ=چهارسوق شهر [[هرات]]
|گفتاورد=ما را به جفا کشته، پشیمان شده باشی{{سخ}}خون دل ما ریخته، حیران شده باشی
خط ۲۹:
'''بَدرالدین (نورالدین) هِلالی جَغتائی اَستَرآبادی''' (مرگ [[۹۰۸]]) یکی از شاعران پارسی‌گوی سده ۹ [[هجری خورشیدی]] بود.
 
برجسته‌ترین اثر او [[مثنوی]] [[شاه و درویش]] (شاه و گدا) است که به [[زبان آلمانی]] نیز ترجمه شده‌است. اهمیت هلالی به خاطر غزل‌های لطیف و پرمضمون و خوش آهنگ اوست که مجموع آن نزدیک به ۲۸۰۰ بیت است. قصیده‌های هلالی کم‌ارزش هستند که یکی از آنها را در ستایش [[عبیدالله خان ازبک]] سردوه است که گویا از ترس بوده است.<ref>تاریخ ادبیات در ایران، صفا، جلد ۴، ص ۴۳۴ </ref>
 
وی اهل [[استرآباد]] ([[گرگان]] کنونی) و بزرگ‌شدهٔ این شهر بود و در نوجوانی به [[هرات]] رفت. نیاکان هلالی اصالتاً از ترکمن‌های [[جغتائی]] بودند که به گرگان هجرت کرده بودند.
خط ۳۵:
هلالی از پرورش‌یافتگان امیر [[علیشیر نوایی]] و از هم‌نشینان [[سلطان حسین بایقرا]] [[تیموری]] بود. پس از سرودن مثنوی شاه و درویش، بدیع‌الزمان پسر سلطان حسین میرزا، [[غلام‌بچه|غلام‌بچه‌ای]] زیبا را که هلالی طلب کرده‌بود به عنوان انعام به وی داد.
 
هلالی استرآبادی [[شیعه]] بوده است، اما در تشیع متعصب نبوده و در درگیری‌های معمول میان [[سنی]] و شیعه در آن زمان دخالت نمی‌کرده است و همین باعث شده تا پیروان هر کدام از این مذاهب، او را بر مذهب دیگر بدانند.<ref>تاریخ ادبیات در ایران، صفا، جلد ۴، صص ۴۳۲ تا ۴۳۸ </ref>
 
== مرگ ==
در هنگام محاصره هرات توسط [[عبیدالله خان ازبک شیبانی]] در زمان [[شاه تهماسب یکم]] که جزئی از [[ایران]] بود، هلالی نیز در هرات بود. در آن زمان از سوی سپاه ازبک [[مستزاد|مستزادی]] به درون شهر فرستاده شد با این محتوا:
 
{{شعر|نستعلیق}}
خط ۵۲:
{{ب|ای شهره شده به ظالمی نام شما |از شاه و گدا}}
{{ب| آزار بود ز اهل دین کام شما| این هست روا}}
{{ب|بستید بر اولاداولاًد علی نان و نمک |چون قوم یزید}}
{{ب| صد لعنت معبود بر اسلام شما|در مذهب ما}}
{{پایان شعر}}
خط ۶۰:
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|گه در پی آزار دل و جان باشی | گاهی ز پی غارت ایمان باشی}}
{{ب|با این همه دعوی مسلمانیمسلماًنی چیست |کافر باشم گر تو مسلمانمسلماًن باشی}}
{{پایان شعر}}
 
خط ۶۷:
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|این قطره خون چیست به روی تو هلالی | گویا که خون از غصه به روی تو دویدست}}
{{پایان شعر}}<ref>خلاصة التواریخ، احمد قمی، جلد ۱، صص ۱۹۱ تا ۱۹۴ </ref>
 
== نمونه غزل ==