آلبرت بندورا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات:انتقال رده > رده:اعضای آکادمی هنر و دانش آمریکا به رده:اعضای فرهنگستان هنر و دانش آمریکا به درخواست World Cup 2010 |
اصلاح ارقام، ابرابزار |
||
خط ۱:
{{جدول اطلاعات دانشمند
|نام = آلبرت بندورا
|تصویر = Albert Bandura Psychologist.jpg
|عرض تصویر =
|زیرنویس = آلبرت بندورا (۲۰۰۵)
|تاریخ تولد = {{تولد و سن|۱۹۲۵|۱۲|۴}}
|زادگاه = شهرک Mundare، [[آلبرتا]]
|تاریخ مرگ =
|محل مرگ =
|محل زندگی =
|شهروند =
|ملیت = کانادایی/آمریکایی
|تبار =
|رشته فعالیت = [[روانشناسی]]، [[نظریه کنش (فلسفه)|نظریه کنش]]{{-}}[[روانشناسی شناختی]]، [[روانشناسی اجتماعی]]
|دانشآموختهٔ
|محل کار = [[دانشگاه استنفورد]]
|بنیاد گذار =
|استاد راهنما =
|دانشجویان دکتری وی=
|دلیل شهرت = [[social cognitive theory]]{{سخ}}[[self-efficacy]]{{سخ}}[[social learning theory]]{{سخ}}[[Bobo doll experiment]]{{سخ}}[[human agency]]{{سخ}}[[Reciprocal determinism]]
|تأثیرات = [[Robert Sears]]، [[کلارک ال. هال]]
|جوایز =
|همسر
|دین =
|پانویس =
|امضا =
}}
خط ۳۴:
== تحصیلات و شغلهای دانشگاهی ==
بعد از دیپلم، بندورا به دانشگاه [[بریتیش کلمبیا]] رفت. علاوه بر روانشناسی بالینی، بندورا به نظریههای یادگیری نیز بسیار علاقهمند شد. در ۱۹۴۹، بعد از فقط سه سال کالج، لیسانس روانشناسی گرفت. به هنگام انتخاب دانشگاه برای فوقلیسانس، بندورا از علاقه خود به روانشناسی بالینی پیروی کرد و به دانشگاه [[آیووا]] رفت که در آن زمان یکی از مراکز اصلی برای مطالعه درباره نظریههای یادگیریبود و لیدرشیپ آن دست نظریهپرداز معروف یادگیری، کِنِتدبلیو. اسپنس بود.
با اینکه بندورا به روانشناسی بالینی علاقهداشت، تحت
علاوه بر شاگردی نزد استاد بزرگی مثل اسپنس، درس خواندن در دانشگاه آیووا یک
بعد از دانشگاه آیووا، بندورا یک دوره کارآموزی یک ساله را در WGC پذیرفت. در ۱۹۵۳، در پایان کارآموزی در ویچیتا، به دانشگاه استنفورد در پالو آلتو رفت و به عنوان استاد در آنجا مشغول به کار شد. او در تمام طول کاریری آکادمیک خود، بجز فقط یک سال، در همانجا ماند.
خط ۵۳:
== آزمایش عروسک بادکرده بوبو ==
یکی از مشهورترین پژوهشهای «آلبرت بندورا» مربوط به آزمایشی با یک عروسک باد شده به طول
'''گروه اول''':
▲یکی از مشهورترین پژوهشهای «آلبرت بندورا» مربوط به آزمایشی با یک عروسک باد شده به طول ۹۰ تا ۱۲۰ سانتیمتر به نام « بوبو » است که این آزمایش به آزمایش «'''عروسک بادکرده بوبو'''» {{به انگلیسی|'''Bobo doll experiment'''}} مشهور است که بندورا به وسیلۀ آن، توانست نشان دهد که چگونه مشاهدۀ رفتارپرخاشگری میتواند بر یادگیری خشونت کودکان تأثیر داشته باشد. او ۷۲ کودک ۳ تا ۶ ساله را انتخاب کرد که ۳۶ نفر از آنها پسر و مابقی دختر بودند و آنها را در سه گروه ۲۴ تایی تقسیم کرد که شرح این آزمایش به همراه فیلم قابل مشاهده است.<ref>https://en.wikipedia.org/wiki/Bobo_doll_experiment</ref>
'''گروه دوم''':
▲'''گروه اول''': کودکانی بودند که رفتار خشونتآمیز یک الگوی بزرگسال را به مدت ده دقیقه نسبت به بوبو تماشا میکردند که بهصورت پرخاشگری فیزیکی، حملهکردن و ضربهزدن به عروسک بادی بود و همزمان با داد و فریاد، پرخاشگری کلامی را نیز نشان میدادند مثلاً میگفتند: «بزن تو دماغش!» یا «پرتش کن تو هوا!» و قبل از آنکه چنین رفتاری را مشاهده کنند به اتاقی برده میشدند که حاوی اسباببازیهای دیگربود ولی به آنها اجازۀ بازی به مدت ۲ دقیقه داده نمیشد تا دچار تعارض شوند و آمادگی لازم برای پرخاشگری را بیابند.
'''گروه سوم''': گروهی بودند که هیچ نوع الگوی بزرگسالی را تماشا نمیکردند و بهتنهایی در اتاق آزمایش بازی میکردند. از طرفی تمام این سه گروه،
▲'''گروه دوم''': را کودکانی تشکیل میدادند که آنها هم رفتار الگوی بزرگسال را تماشا میکردند اما این رفتار یک رفتار خشونت آمیز نبود و بهصورت بازی با سایر اسباب بازیهایی بود که در اتاق آزمایشی توسط آزمایشگر فراهم شده بود.
▲'''گروه سوم''': گروهی بودند که هیچ نوع الگوی بزرگسالی را تماشا نمیکردند و بهتنهایی در اتاق آزمایش بازی میکردند. از طرفی تمام این سه گروه، بهطور کاملاً مساوی به دو گروه دختر و پسر تقسیم شده بودند. در پایان آزمایش، گروهی از کودکان که الگوی پرخاشگری بزرگسال را تماشا کرده بودند بیشتر از دوبرابر گروه کنترل، رفتارهای پرخاشگری فیزیکی و کلامی را نشان دادند و کودکان گروهی که الگوی بدون پرخاشگری بزرگسال را مشاهده کرده بودند حتی نسبت به گروه کنترل، رفتار پرخاشگری کمتری نشان دادند. <ref>Hock, Roger, R. (2009). Upper Saddle River. Forty Studies that Changed Psychology (6th ed.)., NJ: Pearson Education, Translated by Mahmood Amirinia in “Brhavioral Emotion and Body Language”book, 2014, Publisher: Arasteh, Pages: 129, ISBN: 978-600-5908-84-8, [http://mahmoodamirinia.com www.mahmoodamirinia.com] </ref>
البته انتقاداتی نیز به آزمایش بندورا شده است مثلاً «''فرگوسن''» {{به انگلیسی|Ferguson}} در سال ۲۰۱۰ بر این باور بود که آزمایش بندورا تنها نشان میدهدکه کودکان به دلیل دیدن رفتار ویدیویی پرخاشگرانۀ بزرگسال و تقلید رفتار آنها علاقۀ خود را میخواهند به بزرگسال نشان دهند و به این معنا نیست که در آنها انگیزۀ پرخاشگرانه تقویت شده باشد. یا «''شارون و وُولی''» {{به انگلیسی|Sharon & Woolley}} در سال ۲۰۰۴ بیان کردند که کودکان در سن ۳ تا ۶ سال نمیتوانند بین دنیای واقعی و خیالی تفاوتی قائل شوند و بههمین دلیل با این آزمایش نمیتوان نتیجه گرفت که کودکان در دنیای خود پرخاشگری را تقلید کردهاند با وجود همۀ این انتقادات، آنچه که بندورا و دیگران توانستند نشان دهند، اهمیت یادگیری مشاهدهای الگوی رفتاری والدین در کودکان است. یادگیری مشاهدهای، یکی از مهمترین الگوهای یادگیری در هیجانرفتار و تنگفتار را ارائه میدهد زیرا بر این اساس، نهتنها رفتار را میتوان از طریق مشاهده آموخت بلکه واکنشهای هیجانی مانند ترس و شادی را نیز میتوان بر مبنای روش جانشینی شرطی کرد.<ref>کتاب «هیجان رفتار و تن گفتار» تألیف محمود امیری نیا ، فروردین ۱۳۹۳، نشر آراسته، صفحۀ ۱۳۲-۱۲۸ ، شابک : ۸-۸۴-۵۹۰۸-۶۰۰-۹۷۸ ، [http://www.fa.eqlearning.org/آزمایش-عروسک-بادکرده-بوبوی-بندورا-ی/ نشریۀ هوش، زبان و هیجان رفتار ، 30 تیرماه 1393]</ref>▼
▲البته انتقاداتی نیز به آزمایش بندورا شده است مثلاً «''فرگوسن''» {{به انگلیسی|Ferguson}} در سال ۲۰۱۰ بر این باور بود که آزمایش بندورا تنها نشان میدهدکه کودکان به دلیل دیدن رفتار ویدیویی
== منابع ==
{{پانویس}}
* نظریههای یادگیری، هرگنهان، ۲۰۰۹، ترجمهٔ مهدی گنجی، ویراستار، دکتر حمزهٔ گنجی، نشر ساوالان، ۲۰۱۰
▲{{مستند کردن|VIAF=۱۰۸۳۲۲۴۲۷}}
{{روانشناسی}}
{{ترتیبپیشفرض:بندورا، آلبرت}}
[[رده:استادان دانشگاه استنفورد]]
[[رده:اعضای فرهنگستان هنر و دانش آمریکا]]
|