خسرو فرشیدورد: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: نیازمند بازبینی |
جز ابرابزار |
||
خط ۳:
|نام_تصویر=
|عرض_تصویر=
|توضیح_تصویر=
|نام دیگر=
|جوایز دریافتی=
|لقبها=
|زمینه فعالیت=
|ملیت= ایرانی
|اهل=
خط ۲۲:
|آرامگاه=
|مدفن=
|نقشهای برجسته= استاد [[زبان و ادبیات فارسی]]
|پیشه=
|وبگاه=
خط ۳۱:
|تاریخ_تولد= [[۱۳۰۸]]
|محل_تولد= [[ملایر]]
|تاریخ_مرگ= [[۹ دی]] [[۱۳۸۸]]
|امضاء=
|گفتاورد=
خط ۳۸:
}}
'''خسرو فرشیدورد''' (آبان [[۱۳۰۸]] - دی [[۱۳۸۸]]) [[استاد]] [[زبان و ادبیات فارسی]] و دارای دیدگاههای ویژه در
[[File:Negaresh Farsi1.jpg|left|thumb|از راست: خسرو فرشیدورد، [[محمد طباطبایی (زبانشناس)|محمد طباطبایی]]، [[سعید حمیدیان]]، [[نصرالله پورجوادی]] و [[محمدرضا شفیعی کدکنی]] (در
== زندگی ==
خسرو فرشیدورد در سال ۱۳۰۸ در [[ملایر]] متولد شد. پدرش [[خان]] یکی از توابع ملایر بود. تحصیلات خود را تا پایان دورهٔ [[دبیرستان]] در زادگاهش انجام داد، و برای تحصیل در
در سال [[۱۳۴۲]] با
▲خسرو فرشیدورد در سال ۱۳۰۸ در [[ملایر]] متولد شد. پدرش [[خان]] یکی از توابع ملایر بود. تحصیلات خود را تا پایان دورهٔ [[دبیرستان]] در زادگاهش انجام داد، و برای تحصیل در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی به [[دانشگاه تهران]] رفت.
به زبانهای عربی و [[فرانسوی]] تسلط داشت و با زبانهای انگلیسی، [[پهلوی (زبان)|پهلوی]]، [[اوستایی]] و [[فارسی باستان]] آشنایی کافی داشت. تخصص اصلی خسرو فرشیدورد، دستور زبان و [[نگارش]] فارسی بود و در [[نقد ادبی]] و [[سبکشناسی]] نیز صاحبنظر بود. او شعر نیز میسرود. قالبِ اغلب شعرهای وی [[غزل]] (با مضامین عاشقانه و اجتماعی) بود.
▲در سال [[۱۳۴۲]] با ارائۀ [[پایاننامه|پایاننامۀ]] [[دکتری]] خود با عنوان «[[قید]] در [[زبان فارسی]] و مقایسۀ آن با قیود [[عربی]] و [[فرانسه (زبان)|فرانسه]] و [[انگلیسی]]» درجهٔ دکتری در زبان و ادبیات فارسی گرفت. از سال ۱۳۴۳ به تدریس در [[دانشگاه اصفهان]] مشغول شد. از سال [[۱۳۴۷]] در [[دانشگاه تهران]] به تدریس در رشتهٔ دستور زبان فارسی و [[نقد شعر]] و متون فارسی پرداخت و تا هنگام [[بازنشستگی]] [[استاد]] دانشگاه تهران بود.
فرشیدورد هرگز صاحب فرزندی نشد، چون بهدلیل ناملایمتهایی که در زندگی زناشوییاش بود از همسر خود جدا شد و دیگر هرگز ازدواج نکرد. او بیپروا بود و گاهی به کارهایی که در نظام جمهوری اسلامی ایران انجام
▲به زبانهای عربی و [[فرانسوی]] تسلط داشت و با زبانهای انگلیسی، [[پهلوی (زبان)|پهلوی]]، [[اوستایی]] و [[فارسی باستان]] آشنایی کافی داشت. تخصص اصلی خسرو فرشیدورد، دستور زبان و [[نگارش]] فارسی بود و در [[نقد ادبی]] و [[سبکشناسی]] نیز صاحبنظر بود. او شعر نیز میسرود. قالبِ اغلب شعرهای وی [[غزل]] (با مضامین عاشقانه و اجتماعی) بود.
دکتر خسرو فرشیدورد روز چهارشنبه [[۹ دی]] [[۱۳۸۸]] در [[تهران]] درگذشت و در بهشت زهرای تهران در قطعه
▲فرشیدورد هرگز صاحب فرزندی نشد، چون بهدلیل ناملایمتهایی که در زندگی زناشوییاش بود از همسر خود جدا شد و دیگر هرگز ازدواج نکرد. او بیپروا بود و گاهی به کارهایی که در نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می شد معترض بود و به همین دلیل از تدریس در مقطع کارشناسی منع شد. پس از بازنشستگی از دانشگاه تهران، مدتی را با بستگانش زندگی کرد و پس از آن به [[سرای سالمندان]] نیکان منتقل شد. <ref name="adel">[http://www.citytomb.com/wiki/view/Khosro_Farshidvard/ زندگینامۀ خسرو فرشیدورد] citytomb.com </ref>
▲دکتر خسرو فرشیدورد روز چهارشنبه [[۹ دی]] [[۱۳۸۸]] در [[تهران]] درگذشت و در بهشت زهرای تهران در قطعه 256، ردیف 94، شماره 37 به خاک سپرده شد.
== تألیفات ==
مشهورترین کتابهای او:
* ''جمله و تحول آن در زبان فارسی''
* ''دستور مختصر تاریخی زبان فارسی''
سطر ۶۲ ⟵ ۵۹:
* ''دستوری برای واژهسازی: ترکیب و اشتقاق در زبان فارسی، ترکیب و تحول آن در زبان فارسی''
* ''تاریخ مختصر زبان فارسی از آغاز تاکنون''
* ''عربی در فارسی''
* ''مسئلهٔ درست و غلط، نگارش و پژوهش در زبان فارسی''
غزلی وطنی از خسرو فرشیدورد:
{{شعر}}
{{ب|این خانه قشنگ است ولی
{{ب|آن دختر چشمآبی گیسویْطلایی |طناز و سیهچشم چو
{{ب|آن کشور نو، آن وطن دانش و صنعت|هرگز به دلانگیزی ایران کهن نیست}}
{{ب|در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان|لطفیست که در کلگری و نیس و پکن نیست}}
{{ب|در دامن بحر خزر و ساحل گیلان|موجیست که در ساحل دریای عدن نیست}}
{{ب|در پیکر گُلهای دلاویز شمیران|عطریست که در
{{ب|آوارهام و خسته و سرگشته و حیران|هرجا که روم هیچکجا
{{ب|آوارگی و خانهبهدوشی چه بلاییست|دردیست که همتاش در این دیر کهن نیست}}
{{ب|من بهرِ که خوانم غزل سعدی و حافظ|در شهر غریبی که در او فهمِ سخن نیست؟}}
{{ب|هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران|بیشبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست}}
{{ب|پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران|لندن به دلاویزیِ شیراز کهن نیست}}
{{ب|هرچند که سرسبز بُوَد
{{ب|این کوه بلند است ولی نیست دماوند|این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست}}
{{ب|این شهر عظیم است ولی شهرِ غریب است|این خانه قشنگ است ولی
{{پایان شعر}}
سطر ۹۰ ⟵ ۸۷:
{{ترتیبپیشفرض:فرشیدورد، خسرو}}
▲{{ترتیب:فرشیدورد، خسرو}}
[[رده:استادان گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران]]
|